عروس عصبانی با کوبیدن مجسمه به سر مادر شوهرش از او انتقام گرفت
اوایل دی امسال مرد جوانی به مرکز پلیس رفت و گفت: مادرم به تنهایی زندگی میکند و من هر روز با او در تماسم، امروز هر چه با مادرم تماس گرفتم جواب نداد، نگران شدم و به خانهاش آمدم، اما در را باز نکرد.
مرد جوان ادامه داد: با کلید وارد خانه شده و در کمال ناباوری با بدن نیمهجان مادرم در اتاق پذیرایی مواجه شدم.
مادرم بیهوش بود و نمیتوانست حرف بزند اما روی بدنش آثار کبودی به چشم میخورد و معلوم بود بشدت کتک خورده است. طلاهای مادرم نیز به سرقت رفته، او را به بیمارستان منتقل کردم اما در کما است.
با شکایت مرد جوان، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت پایتخت دستور تحقیقات و دستگیری سارق یا سارقان را صادر کرد، اما در بررسیهای مأموران با توجه به سالم بودن در ورودی، فرضیه سرقت توسط فردی آشنا مطرح شد.
سه هفته از این ماجرا گذشته بود که پیرزن به هوش آمد و راز این سرقت خشن را برملا کرد: عروسم میخواست مرا بکشد.
روز حادثه به خانهام آمد، اما با هم دعوایمان شد و ناگهان عروسم به سمتم حمله کرد و مرا کتک زد، بعد با مجسمهای که آنجا بود به سرم کوبید و من بیهوش شدم.
با اطلاعاتی که وی در اختیار مأموران قرار داد، تحقیقات آغاز شد و زن جوان در یکی از استانهای شمالی کشور بازداشت شد.
عروس جوان که تصور میکرد در این نزاع مادرشوهرش را به قتل رسانده است در تحقیقات گفت: مادرشوهرم از همان ابتدا مخالف این ازدواج بود و مدام زخمزبان میزد و یک لحظه هم اجازه نمیداد آرامش داشته باشم. حتی مدتی قبل در یک دعوا مرا کتک زد و آسیب شدیدی دیدم و تحت درمان قرار گرفتم، ولی به خاطر شوهرم و علاقهای که به او داشتم از مادرش شکایت نکردم.
با این حال او دستبردار نبود و مدام اذیت میکرد. دیگر از دست کارهایش خسته شده بودم و تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. روز حادثه به دیدنش رفتم اما با هم درگیر شدیم و او را کتک زدم. وقتی مادرشوهرم بیهوش روی زمین افتاد، فکر کردم مرده است و از ترس فرار کردم.
طلاهایش را هم سرقت کردم تا فکر کنند دزد به خانهاش آمده است. طلاها را 200 میلیون تومان فروختم و خرج کردم اما الان پشیمانم.
خوب کاری کردی عروس خانم گل کاشتی 😂😁😊
بعضی مادرشوهرها که مادر شوهر نیستند بلکه افعی هستند فکر کردند یک پسر زاییدن شقالقمر کردند و عروس بیچاره رو زجرکش میکنند
واقعا چقدر شجاع بودی بهت حسودیم شد
البته با احترام فراوان به آن دسته از مادرشوهر های خانم و نجیب و دلسوز
طلا ها را فروختی خرج کردی پیر زن را زدی بیهوش کردی الان پشیمانی چه پشیمانی خوبی جایزه نمی خواهی بهت بدن بابت کارت
مادر شوهر من انقدر اذیت کرد تا ما مهاجرت کردیم ،بعد گفت اذیتتون کردم رفتید .تازه یکم عذاب وجدان گرفت.بنده خدا پر از کینه و حرص و عقده بود ،حقش بود زد تو سرش ،حتما یه غلطی کردی