مجازات قصاص برای قتل در دعوای مستانه
درگیری حین مستی میان دو پسر که منجر به مرگ یکی از آنها شده بود هرچند در دور اول محاکمه به برائت متهم انجامید اما با نقض حکم این بار متهم به قصاص محکوم شد.
متهم در دور اول محاکمه ادعا کرده بود قصد قتل نداشته و از خودش دفاع کرده است اما نقض حکم قصاص از سوی دیوان عالی کشور پای متهم جوان را دوباره به دادگاه کیفری استان تهران باز کرد و متهم پس از محاکمهی دوباره به قصاص محکوم شد.
در بررسیها روشن شد پوریا از سوی امیر چاقو خورده و جان باخته است.
امیر که خود نیز از ناحیه دست و گردن چاقو خورده بود بعد از بهبود نسبی به درگیری با مقتول اعتراف کرد و گفت: من و دوستانم همگی مشروب خورده و مست بودیم. یکی از دوستانم سوییچ ماشینش را به من داد و خواست ماشین او را که در خیابانی دورتر از ما پارک کرده بود به آنجا بیاورم. به محض اینکه با ماشین به آنجا رسیدم متوجه درگیری دوستانم با هم شدم. حتی نمیدانستم علت درگیری چیست.
ماموران پلیس به بازجویی از سایر شرکتکنندگان دعوا پرداختند و دریافتند ابتدا پوریا با چاقو به امیر حمله کرده بود.
امیر در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد و مدعی شد در دفاع از خودش چاقو کشیده و اگر پوریا را نمیزد ممکن بود خودش در آن درگیری کشته شود.
به این ترتیب امیر این بار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه پدر و مادر پوریا درخواست قصاص کردند.
وکیل اولیای دم نیز گفت: متهم مست بوده، چاقو همراه داشته و سایر دوستانش نیز در دعوا حضور داشتهاند. او خودش یکی از طرفین دعوا بوده و به نظر میرسد نمیتوان ادعای او مبنی بر دفاع مشروع را پذیرفت.
این وکیل ادامه داد: فیلمهای دوربین مداربسته نشان میدهد چاقویی که متهم با آن به قربانی ضربه زده متعلق به خودش بوده است. این موضوع نشان میدهد او قصد قتل داشته و با برنامهریزی قبلی به سمت پوریا حمله کرده و او را زده است.
سپس امیر به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید من اصلاً نمیدانستم علت درگیری میان دوستانم چیست. وقتی به محل درگیری رسیدم آنها به جان هم افتاده بودند. جلو رفتم اما همان لحظه پوریا با چاقو دو ضربه به من زد. من هم برای دفاع از خودم چاقویی را که روی زمین افتاده بود برداشتم و یک ضربه به او زدم. اگر به او ضربه نمیزدم کشته شده بودم و حالا پوریا در جایگاه متهم ایستاده بود.
او ادامه داد: من اصلاً قصد قتل نداشتم و فقط میخواستم خودم را نجات دهم.
هر که خربزه میخورد پایه لرزش می ایستد
عرق خواراهم عرق خوران قدیم بچه قشنگا