بازداشت عاملان قتل پسر جوان در محله خلیج تهران/ قاتل کیست؟
عاملان نزاع دسته جمعی منجر به قتل در محله خلیج بعد از دستگیری گناه را به گردن همدیگر انداختند.
غروب روز چهارشنبه گزارش قتل مرد جوان در بیمارستان فیاض بخش روی میز بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. بلافاصله تیم جنایی برای تحقیقات ابتدایی در محل حاضر شده و مشخص شد که این جوان 30 ساله ساعتی قبل در درگیری محله خلیج هدف ضربه چاقو قرار گرفته بود که بعد از انتقال به بیمارستان به دلیل شدت جراحات وارد شده جان خود را از دست داد.
تحقیقات برای شناسایی و دستگیری شرکت کنندگان در نزاع در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفت تا اینکه عاملان جنایت دستگیر شدند.
در بررسی ها مشخص شده بود که مقتول به نام عماد از مدتی قبل با 2 نفر از بچه محل های خود کل کل داشته است و روز حادثه نیز با آنها تماس گرفته بود.به این ترتیب یکی از این افراد به نام میلاد شناسایی و دستگیر شد و در اولین اظهارات خود گفت:«از مدتی قبل عماد با دوست صمیمی من به نام سامان کل کل داشتند.درگیری آنها بر سر مسائل ناچیز بود و هر کدام می گفتند در محل باید حرف، حرف ما باشد و برای هم قلدری می کردند و شاخ و شانه می کشیدند.بالاخره اینقدر درگیری بین آنها تکرار شد که از هم عصبانی و خشمگین شده بودند.برای همین روز حادثه سامان با عماد قرار دعوا گذاشتند. سامان از من هم خواست همراهش بروم و من قبول کردم.در جریان درگیری نمی دانم چه شد که سامان با چاقو ضربه ای به عماد زد که سبب مرگش شد.»
با اطلاعاتی که میلاد در اختیار ماموران انتظامی قرار داد، سامان شناسایی و دستگیر شد.اما او در اعتراف به قتل سناریو را کاملا برعکس میلاد تعریف کرد و به نظر می رسد که دو رفیق گناه را به گردن همدیگر می اندازند:"من با عماد اختلاف نداشتم و میلاد با او کل کل داشت.روز حادثه هم میلاد با عماد تماس گرفت و قرار دعوا گذاشتند.بعد از من هم خواست که برای دعوا همراهش بروم.در جریان دعوا هم ضربه را میلاد با چاقو به عماد زد.»
با توجه به اینکه افشای حقیقت در هاله ای از ابهام قرار دارد، امیرحسین علیمردان بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران، دستور بازبینی دوربین های مدار بسته محل درگیری و همچنین جستجوی محل جنایت برای کشف آلت قتاله را صادر کرد تا مشخص شود ضربه کاری را چه کسی وارد کرده است.
صد ضربه شلاق در محل سکونت این اراذل به آنها بزنید تا یاد بگیرند دست از قلدری و لات بازی بردارند و هم بی آبرو شوند و بروند همان روستا که از ابتدا زندگی میکردند.