دوستی صمیمی یک مرد با دزدان شب تاریک
یک زورگیری بچهگانه زن و شوهری کافی بود تا رفاقتی صمیمی بین آنها و طعمهشان شکل بگیرد.
رسیدگی به این پرونده از نیمهشب ۱۹ تیرماه سال ۱۴۰۰ آغاز شد.
مرد جوانی به نام باربد به پلیس آگاهی رفت و از سرقت گوشی موبایلش از سوی یک زوج جوان تیباسوار خبر داد.
وی گفت: ساعت ۲ نیمهشب بود که سر کوچه ایستاده بودم. یک تیبای سفید که راننده آن زن بود به من نزدیک شد.
همان موقع مردی که روی صندلی شاگرد نشسته بود از ماشین پیاده شد و به رویم چاقو کشید و با تهدید گوشی موبایلم را سرقت کرد و گریخت.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود، مالک تیبای سفید که یک زن سالخورده بود ردیابی و بازداشت شد.
در این میان پسر ۲۶ ساله این زن به نام هانی به پلیس آگاهی رفت و خودش را معرفی کرد و گفت مادرش در جریان سرقت گوشی نیست. آن شب من و همسرم گوشی موبایل را سرقت کردیم.
به این ترتیب برای هانی و همسرش به اتهام زورگیری در شب کیفرخواست صادر و پرونده آنها به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
این زوج که با قرار وثیقه آزاد بودند، درحالی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند که شاکی پرونده قبل از دادگاه رضایت بدون قید و شرط خود را اعلام کرده بود.
در جلسه دادگاه، هانی ۲۶ ساله به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: ماجرای سرقت یک سوءتفاهم بوده است.
آن شب من و همسرم برای تفریح با ماشین از خانه بیرون رفته بودیم. با اینکه مدتی است ازدواج کردهام و زندگی مستقلی دارم اما پدرم مدام مرا چک میکند.
او همیشه عادت دارد با من تماس بگیرد تا زودتر به خانه برگردم و تا دیر وقت در خیابان نمانم. آن شب هم پدرم با من تماس گرفت و سر همین موضوع حسابی عصبانی شدم. به همین خاطر سریع به سمت خانه حرکت کردیم. همسرم پشت فرمان بود که برای خرید از سوپرمارکت از ماشین پیاده شدم، اما وقتی برگشتم یک مرد جوان را دیدم که کنار ماشین ایستاده بود. همسرم هم با عصبانیت به او نگاه میکرد.
فکر کردم مرد جوان به همسرم شماره تلفن داده یا از او عکس گرفته است. به همین خاطر عصبانی شدم و از همسرم خواستم او را تعقیب کند.
وی ادامه داد: یک کوچه پایینتر مرد جوان را که باربد نام دارد دیدم. از ماشین پیاده شدم و به رویش چاقو کشیدم و به زور گوشی موبایلش را گرفتم. میخواستم گوشی را چک کنم تا مطمئن شوم از همسرم عکس نگرفته یا شماره همسرم را در گوشیاش ثبت نکرده؛ باور کنید زورگیریای رخ نداده است.
متهم ادامه داد: هیچ سابقه کیفری ندارم. کارگر یک شرکت بستنیسازی هستم و بعد از اینکه پلیس، مادرم را بازداشت کرد خودم را به آنها معرفی کردم. وقتی باربد متوجه ماجرا شد بلافاصله اعلام گذشت کرد.
بعد از این ماجرا من و باربد با هم رفیقهای صمیمی شدیم.
سپس همسر متهم نیز به دفاع پرداخت و گفت: اصلاً ماجرای سرقت در کار نبوده و همه چیز یک سوءتفاهم بوده است.
همسرم گمان کرده بود باربد مزاحم من شده است، به همین خاطر گوشی او را به زور گرفت تا آن را چک کند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده زوج جوان را تبرئه کردند.