انصراف از ازدواج به خاطر وسواس
مرد وسواسی وقتی از ازدواج با زن مورد علاقهاش پشیمان شد، با شکایت عجیب این زن به اداره آگاهی رفت.
چند روز قبل زن جوانی نزد پلیس رفت و از ربوده شدنش خبر داد و گفت: مدتی قبل از همسرم جدا شدم و با فرزندانم زندگی میکنم. حدود 3 روز قبل در خیابان قدم میزدم که یکی از اقوام دورمان را دیدم. او با خودرواش مقابلم توقف کرد اما ناگهان با تهدید چاقو مرا به زور سوار خودرواش کرد.
از ترس جان خودم و بچههایم، تسلیم شدم و او مرا به یکی از شهرهای جنوبی کشور برد. 48 ساعت در خانهاش گروگان بودم. در این مدت آنقدر التماسش کردم که در نهایت دلش برایم سوخت و مرا آزاد کرد. خودم را به تهران رساندم و از او به اتهام آدمربایی شکایت دارم.
با این شکایت، مرد جوان بلافاصله دستگیر شد. اما او در تحقیقات اولیه منکر آدمربایی شد و اظهاراتی متفاوت را مطرح کرد: فتانه، از اقوام دور ماست و قبلاً در شهری زندگی میکرد که مدعی شده او را گروگان گرفتهام. بعد از جدایی به تهران آمد؛ من که از فتانه خوشم میآمد، به او پیشنهاد ازدواج دادم. او هم قبول کرد و برای صحبت بیشتر با خانوادههایمان با من راهی زادگاهمان شدیم. من حتی برای او انگشتر فیروزهای خریده بودم. روز دوم که در خانهام میهمان بود، به من گفت تو آدم وسواسی هستی و من نمیتوانم تو را تحمل کنم.
بعد دعوا که بالا گرفت، به او گفتم اصلاً از ازدواج با تو پشیمان شدهام، تو به تمیزی اهمیت نمیدهی و برای من که وسواسی هستم، این موضوع خیلی ناراحت کننده بود. او هم به حالت قهر از خانه خارج شد و به تهران آمد. حالا او چنین شکایتی را مطرح کرده تا من منصرف شوم و با او ازدواج کنم.
بازپرس جنایی دستور تحقیقات و بررسی اظهارات مرد جوان را صادر کرد.
ربودن زیاد شده ،الله اکبر