جنایت خونین در خانه شیطانی یک زن
دایی و خواهرزاده که در جریان ملاقات با یک زن در خانه فساد و ملاقات شیطانی، پیرمردی را به قتل رسانده بودند به جنایت خود اعتراف کردند.
رسیدگی به این پرونده از وقتی شروع شد که زن جوانی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد 2 مرد غریبه پیرمردی از آشنایان او را با چاقو زخمی کردند و گریختند.
خیلی زود تیمی از کارآگاهان در محل حادثه که یک خانه ویلایی در یکی از محلههای غرب استان تهران بود حضور یافتند و با پیکر غرق در خون مردی ۶۷ساله روبهرو شدند. بهرغم حضور تیم پزشکی برای نجات این مرد، وی در دم جان باخت و همین کافی بود تا بازپرس کشیک قتل در محل جنایت حضور یابد و در نخستین گام دستور دهد جنازه پیرمرد به پزشکی قانونی منتقل شود. با انتقال جسد تحقیقات مأموران پلیس از سر گرفته شد.
دختر جوان که ۲۸ساله و شاهد قتل پدرش بوده است به افسر پرونده گفت: در جریان ملاقاتی که با این ۲ مرد داشتم به خاطر اختلاف مالی که با هم پیدا کردیم پدرم با آنها درگیر شد و آنان با چاقو ضرباتی به پدرم زدند و خیلی زود پا به فرار گذاشتند.
در حالی که کارآگاهان تلاش میکردند به سرنخهای تازهای برای کشف این پرونده مرموز دست پیدا کنند، توانستند با اقدامات اطلاعاتی و ردیابی تلفنهای ۲ مرد جنایتکار خیلی زود مخفیگاههای آنها را شناسایی کرده و در یک عملیات غافلگیرانه هر دو را بازداشت کنند.
بازخوانی شب جنایت از زبان ۲ مرد شوم
مرد جوان به نام کامران در اظهاراتش گفت: من همراه خواهرزادهام در یکی از شبهای زمستان سال گذشته برای رابطه با زن جوانی که از قبل به صورت تلفنی آدرس خانهاش را به ما داده بود و با هم قرار گذاشته بودیم، رفتیم. من و خواهرزادهام سیامک با خودرو به آنجا رفتیم، سر کوچهای پیاده شدیم و پیرمردی با پالتوی طوسیرنگ ما را به خانه فساد برد، وقتی خارج شدم و منتظر خواهرزادهام بودم، پیرمرد از من پول خواست اما مبلغی که گفت بیشتر از آن چیزی بود که قبلاً با هم قرار گذاشته بودیم بر سر همین موضوع او ناگهان چاقوی ضامندارش را درآورد، با هم دست به یقه شدیم در همین فاصله سیامک آمد و درصدد گرفتن چاقویش بودیم که پیرمرد دست سیامک را برید. بعد من چاقو را با تقلای زیاد از او گرفتم و چون شیشه کشیده بودم دیگر نفهمیدم چه شد و با چاقو ضربهای به گردنش زدم. دختر پیرمرد هم که فریاد میکشید را زخمی کردم و بعد پا به فرار گذاشتیم.
اظهارات سیامک از شب جنایت
مرد جوان ۳۲ساله که متهم به مشارکت در قتل عمد است در بازجویی به افسر پرونده گفت: با داییام به خانه فساد رفتیم.
من اولین بارم بود و از همان لحظه که داییام این پیشنهاد را داد احساس بدی داشتم. وقتی به آنجا رفتیم بعد از چند دقیقه متوجه درگیری داییام با قربانی جنایت شدم. مقتول دست به چاقو شده بود، اگر از خود دفاع نمیکردیم کشته شده بودیم. متهم انگشتان دستش را به افسر پرونده نشان داد و گفت هنوز جای زخم تیزی مقتول خوب نشده است، با اینکه او چاقو کشید ولی سرانجام این دایی من بود که با ضربه چاقو به گردن مقتول باعث مرگش شد. بعد از این اتفاق بشدت پشیمان شدیم و چند بار سعی کردیم خودمان را معرفی کنیم اما جرأت نداشتیم.
با اعترافات این دو متهم هر 2 روانه دادسرای جنایی شدند تا پس از پایان مرحله بازپرسی روانه زندان شوند.
اندر حکایت زندگی در مدینه فاضلاب