عذاب وجدان پدر همسرکش با اشک های کودکش
مرد افیونی که در یک اقدام جنونآمیز همسرش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده بود، در انتظار محاکمه به سر میبرد.
مرد معتاد که 36 ساله است از مدتی قبل دچار اختلافات خانوادگی شدیدی با همسرش شده بود. همسر تحصیلکرده که نمیتوانست بیشتر از این وضعیت اسفبار شوهرش را تحمل کند، قصد داشت او را به مرکز ترک اعتیاد ببرد.
بنابراین طلاهایش را برای نجات جان همسرش فروخت تا او را از باتلاقی که در آن گرفتار شده بود، نجات دهد اما خبر نداشت که شوهرش نقشه هولناکی را در سر میپروراند.
او که نمیخواست از مواد مخدر جدا شود، نقشه قتل همسرش را کشید و به بهانه تفریح وی را به دماوند برد تا جانش را بگیرد اما ترس بر وجودش غلبه کرد و شرایط به گونهای رقم خورد که مرد سنگدل از ارتکاب جنایت منصرف شد.
این شرایط وحشتناک ادامه داشت تا اینکه فردای آن روز مرد افیونی نقشه دیگری کشید، او به بهانه مسافرت همسر و پسر خردسالش را سوار پژو 206 کرد و همگی به سمت شمال حرکت کردند. این مرد معتاد وانمود کرد که با برگشت از مسافرت برای ترک اعتیاد به کمپ خواهد رفت. عقربههای ساعت حدود 4 عصر یکی از روزهای مردادماه سال 1401 را نشان میداد که مرد بیرحم خودرویش را کنار ریل راهآهن منجیل پارک کرد به هوای اینکه تنفسی تازه کنند و استراحت کوتاهی داشته باشند.
بنابراین از همسر نگونبختاش خواست که از ماشین پیاده شود، این در حالی بود که پسر خردسالشان نیز در صندلی عقب خودرو به خواب عمیقی فرو رفته بود.
زن جوان همین که از خودرو پیاده شد و اولین قدم را برداشت، همسر معتادش به سمتش رفت و ناگهان بدون هیچ مقدمهای با چاقو به جانش افتاد و زن نقش بر زمین شد. مرد سنگدل وقتی مطمئن شد که همسرش دیگر نفس نمیکشد و جان باخته است، جسدش را کشان کشان به کنار ریل راهآهن آورد و در آنجا رها کرد.
دست و لباسهای مرد خون آلود شده بود. از صندوق عقب آب برداشت و دستانش را شست و سپس لباسش را عوض کرد . سپس به سمت خودرویش رفت و پسرش را که خواب بود، بغل کرد و خودرو را نیز همان جا رها کرد.
مرد افیونی به همراه پسرخردسالش از محل جنایت دور شد. آنها در منجیل سوار بر خودروی مسافرکشی شده و به سمت آستارا حرکت کردند.
ساعاتی بعد مرد جانی به همراه پسرش به مرز آستارا رسید. او قصد داشت از کشور خارج شود، بنابراین با یک قاچاقچی انسان وارد صحبت شد و 65 میلیون تومان پول داد تا از مرز آبی کشور خارج شوند. این مرد جانی وقتی به همراه پسر خردسالش وارد لنج شدند، پسرش که به شدت ترسیده بود، به گریه افتاد.
مرد هر کاری کرد که او آرام شود بینتیجه بود، بنابراین چارهای نداشت و از لنج خارج شدند. مرد افیونی سرانجام با گذشت 24 ساعت از قتل همسرش دچار عذاب وجدان شد و خودش را به پلیس آستارا معرفی کرد.
همزمان با گذشت چند ساعت از این جنایت وحشتناک هنگام عبور قطار مسافربری، لکوموتیوران با جسد غرق در خون زن جوانی روبهروشد. بدین ترتیب وی بلافاصله طی تماس تلفنی پلیس را در جریان ماجرا قرار داد.
به دنبال تماس تلفنی این لکوموتیوران، تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه رفتند و با پیکر بیجان و غرق در خون قربانی که با ضربات متعدد شیء نوک تیزی به قتل رسیده بود، مواجه شدند.
سپس با هماهنگی مقام قضایی جسد جهت معاینات و تعیین هویت به پزشکی قانونی انتقال یافت. مأموران احتمال دادند که جسد کشف شده متعلق به همسر مرد افیونی باشد و وقتی مرد همسرکش با جسد روبهروشد، تأیید کرد که جسد همسرش است.
سپس متهم به قتل در جریان بازجوییها به کارآگاهان پلیس گفت: سالهاست که به موادمخدراعتیاد دارم، همسرم حسابدار یک شرکت خصوصی بود، خیلی تلاش کرد که من برای کنار گذاشتن مواد به یک مرکز ترک اعتیاد بروم، اما نتوانست. تا اینکه این اواخر طلاهایش را فروخت تا هزینه درمان مرا پرداخت کند.
بنابراین چند روز قبل از این حادثه اصرار کرد که من برای ترک اعتیاد به کمپ بروم. اما زندگی در کمپ معتادان برایم سخت بود. بنابراین برای اینکه از دست همسرم خلاص شوم نقشه قتل او را طراحی و به بهانه این که برای گردش و تفریح به دماوند برویم، آنها را سوار خودرو کردم اما وقتی آنجا رسیدیم از قتل پشیمان و منصرف شدم.
مرد افیونی ادامه داد: فردای آن روز دوباره همسرم اصرارکرد که به کمپ ترک اعتیاد بروم، وقتی دیدم دست بردار نیست دوباره نقشه قتل او را طراحی کرده و به بهانه مسافرت او را به شمال کشاندم و گفتم پس از برگشت به کمپ میروم.
مرد همسرکش افزود: بنابراین وقتی به منجیل رسیدیم با چاقو به جانش افتادم و چندین ضربه به وی زدم. قصد خروج از کشور را داشتم که گریههای پسرم مانع خروجم شد و بعدش هم دچار عذاب وجدان شده و خود را به پلیس معرفی کردم.
متهم به قتل در جریان بازجوییها گفت: روز جنایت نیز شیشه و شیره مصرف کرده بودم، حالت عادی نداشتم و اصلاً نمیدانستم که دارم دست به چه جنایتی میزنم . حالا نیز به شدت از عملکرد خود پشیمانم و تقاضای اشد مجازات را دارم چرا که همسرم زن زحمتکش و خوبی بود و با همه وجودش برای نجات جان من از این بلای خانمانسوز تلاش و از خودگذشتگی کرد.
با اعترافات متهم به قتل پرونده، مرد همسرکش به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای منجیل با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان گیلان فرستاده شد و در انتظار محاکمه به سر میبرد. این در حالی است که اولیای دم تقاضای قصاص دارند.
گفته میشود والدین قربانی با ارائه دادخواستی در شعبه 201 دادگاه خانواده شماره 2 ولنجک برای پرداخت تفاضل دیه از قاتل تقاضای دریافت مهریه قربانی را مطرح کردند.
اکنون پروندهای نیز در ارتباط با دریافت مهریه قربانی برای پرداخت تفاضل دیه در شعبه 201 دادگاه خانواده به ریاست قاضی جهاندار در حال رسیدگی است.
شغل بود
همسر بود
همسر شاغل بود
ماشین بود
فرزند بود
65 میلیون پول در دست بود
و ... اعتیاد هم بود. یعنی میشه همه چیز داشت و معتاد هم بود؟!!!!!
خیلی ترسناکه!
زنان خوب به دست مردان بد و مردان خوب به دست زنان بد میافتند...
اون مردانی که همیشه بر علیه زنان خودشون رو جر میدن کجا هستند؟؟
نظری ندارند؟؟؟
مبحث تفاضل دیه و نصف بودن دیه زن نسبت به مرد . بزرگترین خیانت در حق بانوان ایران . این مبحث حتی پایه و اساس شرعی هم ندارد
عزیزم با گفتن این حرفها، چیزی عوض نمیشه فقط خودت رو آزار میدی....
فوقش یک کامنت گذار بی ادب آقا، میاد و بر علیه زنان چرت و پرت میگه و تمام ...
البته نگران حقوق زن و مرد نباش
خداوند به کل امور اگاهه و هیچ حقی از کسی ضايع نمیشه
فقط قلبت رو پاک نگهدار و عدالت رو زیر پا نگذار...
مطمئن باش خداوند هميشه نگهبانت است...
ازدواج به ضرر زنان است...
ازدواج بد به ضرر زنان است... با مردانی ازدواج کنید که عاشق ، دوست و رفیق شما هستند و به حقوق برابر بین زن و مرد معتقد هستند
با این سیستم قضایی که ما داریم دو روز بعد آزاد میشه میره سراغ قربانی بعدی...
من دوستی صمیمی دارم اهل کار و تلاش، مهربان، خانواده دوست و سربراه...زنش آنقدر اذیتش می کنه میاد میشینه پیش من و همسرم گریه می کنه... چون بچه داره در مقابل اذیتهای زنش فقط سکوت می کنه...یه مرد اینجوری...یه نامرد هم مثه این آشغال که زن دسته گلش اونطور پرپر کرده...
دختره احمق اگر کار نمی کرد این حیوون به اینجا نمی رسید