برادرکشی به دلیل توهم مواد مخدر
پسر جوان در درگیری با برادر معتادش او را کشت و اولیای دم از شکایت صرف نظر کردند.
جوانی که از اعتیاد و آزارهای برادرش به تنگ آمده و او را به قتل رسانده بود از والدینش رضایت گرفت.
متهم علت قتل برادر معتادش را آزارهای او و تهدید کردنهایش عنوان کرد.
یک سال قبل مردی به کلانتری منطقه خزانه مراجعه کرد و گفت برادرش مسعود را کشته است.
متهم که 37 سال داشت گفت: برادرم معتاد بود. او دچار توهم شده بود و میخواست مرا بکشد. به همین خاطر در دفاع از خودم چاقو کشیدم و او را در غیاب پدر و مادرم کشتم.
او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: برادر بزرگم ۲۰ سال بود که به مواد مخدر معتاد شده و زندگیمان را تباه کرده بود. او همیشه پدر و مادرم را اذیت میکرد. چندین مرتبه او را به کمپ ترک اعتیاد فرستادیم اما هر بار از کمپ بازمیگشت دوباره سمت مواد مخدر میرفت و اعتیادش را از سر میگرفت.
متهم ادامه داد: وقتی برادرم هروئین و شیشه را با هم مصرف میکرد دچار توهم میشد و با در و پنجره صحبت میکرد و فریاد میکشید. رفتارهای برادرم باعث شده بود ما از او بترسیم.
متهم در تشریح جزئیات روز جنایت گفت: آن روز پدر و مادرم به شهرستان رفته بودند و من و برادرم در خانه تنها بودیم. عصر من در پذیرایی خواب بودم که مسعود با لگد مرا بیدار کرد. او میگفت باید به اتاق بروم و آنجا بخوابم. چون میدانستم تحت تاثیر مواد مخدر حالش خوب نیست حرفش را گوش دادم و به اتاق رفتم؛ اما دوباره سراغم آمد و از من خواست ظرفهای کثیف را بشویم. من به آشپزخانه رفتم و مشغول شستن ظرفها بودم که یکباره مسعود با گوشتکوب به من حملهور شد. او چند ضربه به من زد اما من گوشتکوب را از دستش گرفتم. میخواستم از خانه بیرون بروم که او مانع فرارم شد. همان موقع سیمی را دور گردنم انداخت و میخواست مرا خفه کند. میدانستم دچار توهم شده و حالت طبیعی ندارد. ما با هم درگیر شدیم اما مسعود اجازه نمیداد از خانه بیرون بروم. به همین خاطر برای دفاع از خودم چاقوی آشپزخانه را برداشتم تا او را بترسانم اما چاقو ناخواسته به گردن او برخورد کرد. وقتی مسعود خونین روی زمین افتاد از همسایهها کمک گرفتم. همان موقع همسایهها سر رسیدند و اورژانس و پلیس را خبر کردند اما برادرم جان سپرده بود و من همانجا بازداشت شدم.
متهم گفت: همه اعضای خانواده از رفتارهای برادرم خسته شده بودند. وقتی دچار توهم میشد دیگر چیزی نمیفهمید و رفتارهای عجیبی از خودش نشان میداد.
پرونده متهم با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود. در این میان پدر و مادر متهم به دادسرا مراجعه کردند و گفتند از خون پسر بزرگشان گذشت میکنند و از میثم هیچ شکایتی ندارند. به این ترتیب قرار شد پسر جوان از جنبه عمومیجرم در دادگاه کیفری تهران محاکمه شود.