۲ جوان نخبه به اتهام زورگیری در پارک محاکمه شدند
دو جوان نخبه که متهم هستند با همدستی دوستشان اقدام به سرقت و زورگیریهای خشن کردهاند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
متهمان در حالی محاکمه شدند که یکی از آنها هنوز متواری است و دو متهم دیگر میگویند تنها اشتباهشان این بوده که اتفاقی در پارک بودند.
شکایت از دو جوان نخبه و دوستشان برای اولین بار سال گذشته ثبت شد. چند جوان به پلیس مراجعه کردند و مدعی شدند سه موتورسوار به آنها حمله کردهاند. آنها گفتند: مردان موتورسوار روی ما قمه کشیدند تا گوشیهای موبایلمان را بدزدند. ما مقاومت کردیم اما وقتی دیدیم تهدید آنها جدی است گوشیهای موبایل را از ترس جانمان تحویل دادیم و بلافاصله از پارک خارج شدیم. چون هوا تاریک و روشنایی پارک ناکافی بود، نتوانستیم چهره دزدان را به خوبی به خاطر بسپاریم اما آنها کمسن و سال بودند.
تحقیقات برای دستگیری سارقان آغاز شد. پلیس دوربینهای مداربسته اطراف را بررسی کرد. ارزش گوشیهای سرقتی نزدیک به 100 میلیون تومان بود و ماموران مطمئن بودند میتوانند احتمالاً سارقان را حین معامله گوشیها دستگیر کنند؛ اما سرنخها زودتر به دست آمد و پلیس از طریق دوربینهای مداربسته سه جوان را شناسایی کرد که هنگام سرقت در پارک بودند.
آنها با ردیابی پلاک موتوری که در پارک بود به جوانی به نام بابک رسیدند. بابک همه چیز را انکار کرد و گفت: آن شب همراه دو نفر از دوستانم به نامهای رضا و خسرو به پارک رفته بودم؛ اما از ماجرای زورگیری هیچ اطلاعی ندارم.
پسر جوان در بازجوییهای بعدی به خفتگیری با همدستی دوستانش اعتراف کرد. با اطلاعاتی که بابک به پلیس داده بود، دوستش خسرو نیز بازداشت شد اما پلیس نتوانست ردی از دوست دیگر آنها به نام رضا بیابد. شواهد نشان میداد او به مکان نامعلومی فرار کرده است.
بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان در جلسه رسیدگی برای دفاع از خود آماده شدند. سه شاکی پرونده که اعلام رضایت کرده بودند در جلسه رسیدگی گفتند حرفی برای گفتن ندارند. سپس دو متهم که در دادگاه حضور داشتند در جایگاه قرار گرفتند.
در ادامه بابک در جایگاه حاضر شد و گفت: من نخبه ورزشی و مدالآور هستم. در حال حاضر هم دانشجوی سال سوم مهندسی کامپیوتر هستم. من در خانوادهای زندگی میکنم که هیچ مشکل مالیای ندارند تا مجبور به سرقت یا خفتگیری باشم. آن روز فقط برای دور زدن با دوستانم به پارک رفته بودیم و چند روز بعد بیدلیل بازداشت شدم. من بارها گفته بودم دزد نیستم و هیچ سابقهای ندارم؛ اما بعد از چند روز به ناچار مجبور به اعتراف شدم.
سپس خسرو در جایگاه ایستاد و گفت: من هم دانشجو هستم و سالها تلاش کردم تا بتوانم با رتبه خوب وارد دانشگاه شوم. در پلیس آگاهی بارها گفتم بیگناه بازداشت شدهام اما کسی حرفم را باور نکرد. من و دوستم فقط به خاطر اینکه در زمان سرقت در پارک بودیم بازداشت شدیم.
در ادامه با توجه به غیبت متهم سوم در جلسه دادگاه، او نیز به صورت غیابی محاکمه شد. قضات در پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
باید به اشد مجازات محکوم بشن مثل قطع عضو در ملا عام تا درس عبرت باشه برا دیگر دزدان
نخبگان کاین جلوه در چاپ مقاله می کنند
چون به تنگ آیند صد نوع کار دیگر می کنند!
شگرد جدید شل و پل کردن دانشجویان