زن تنها ، قربانی خشم راننده تاکسی اینترنتی شد
راننده تاکسی اینترنتی وقتی فهمید زن مورد علاقهاش قصد ازدواج با او را ندارد در اقدامی هولناک وی را به قتل رساند و سپس به کلانتری رفت و خود را تسلیم کرد.
حوالی ظهر چهارشنبه گذشته ساکنان یک ساختمان در محله نارمک تهران بدن نیمه جان و خونین زن همسایه را که در راه پلهها افتاده بود به بیمارستان رساندند.
اما زن جوان ساعتی بعد بر اثر خونریزی شدید جان باخت. بدین ترتیب موضوع به پلیس اعلام شد. حدود ساعت 4:30 عصر بود که مأموران کلانتری 127 نارمک در تماس با بازپرس وحید ناصری خبر قتل این زن را گزارش کردند.
به دنبال این تماس بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم، راهی محل شده و تحقیقات در این رابطه آغاز شد.
با شناسایی هویت وی و محل سکونتش تیم جنایی به تحقیق از همسایههای مقتول پرداختند. یکی از آنها در تحقیقات اولیه گفت: فتانه حدود 37 سال داشت.
او از همسرش جدا شده و یک فرزند هم داشت اما ظاهراً فرزندش با شوهرش زندگی میکرد. فتانه هم به تنهایی در این خانه زندگی میکرد اما مرد میانسالی که راننده تاکسی اینترنتی بود، به خانهاش رفت و آمد داشت.
روز حادثه صدای درگیری او را از راه پلهها شنیدم وقتی خودم را به پلههای طبقه دوم رساندم با بدن خونین فتانه مواجه شدم در همین موقع مرد میانسال با دیدن من سراسیمه از پلهها پایین رفت و فرار کرد.
در حالی که ردیابیها برای دستگیری مرد میانسال ادامه داشت حدود 4 ساعت بعد از این جنایت خبر رسید که وی خودش را به پلیس معرفی کرده و تسلیم شده است.
مرد میانسال به نام شهرام اعتراف کرد که ساعاتی قبل زن مورد علاقهاش را به قتل رسانده و عذاب وجدان باعث شده که به کلانتری بیاید و خود را معرفی کند.
بهدنبال اظهارات متهم وی به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شد.
گفتوگو با متهم
فوق لیسانس ادبیات دارد و 6 سال قبل پس از طلاق دادن همسرش برای کار راهی تهران شده و از همان وقت با مسافرکشی روزگار میگذراند.
وی در رابطه با نحوه آشناییاش با مقتول میگوید: من راننده بودم و چهار سال قبل این زن را بهعنوان مسافر سوار خودروام کردم، بین راه سر صحبت باز شد و فهمیدم مجرد است و تنها زندگی میکند، از همان روز با هم آشنا شدیم و کمکم ارتباطمان بیشتر شد.
رابطه من و فتانه خیلی خوب بود به قدری به او اعتماد داشتم که درآمدهای روزانهام را به او میدادم تا برایم پسانداز کند.
چه شد که بین شما اختلاف به وجود آمد؟
در این چهار سال با هم ارتباط خوبی داشتیم من هزینههایش را تأمین میکردم و او هم به من علاقه داشت اما از چند هفته قبل متوجه شدم رفتارش کمی تغییر کرده تا اینکه چند روز قبل فتانه گفت میخواهد مدتی به شهرستان برود و بچهاش را ببیند و کنار خانوادهاش باشد من هم باور کردم. چند روزی که گذشت یک روز همسایهاش به من زنگ زد و گفت فتانه اصلاً به شهرستان نرفته و تهران بوده است.
از شنیدن این حرف خیلی تعجب کردم. زن همسایه به من گفت این همه خرج فتانه میکنی و هوایش را داری اما او به تو دروغ گفته و در این مدت مرد غریبهای به خانهاش رفت و آمد دارد و ظاهراً فتانه میخواهد با او ازدواج کند.
از شنیدن این حرفها شوکه شده بودم. با عصبانیت به او زنگ زدم. وقتی موضوع را گفتم در کمال ناباوری به من گفت که دیگر مرا نمیخواهد و هر چه بین ما بوده تمام شده است.
بعد تصمیم گرفتی او را بکشی؟
نه تصمیم گرفتم خودم را بکشم چون فتانه همه زندگی من بود، چطور میتوانستم بدون او زندگی کنم. روز حادثه ابتدا به سراغ یکی از دوستانم رفتم و چاقویی از او گرفتم.
تصمیم داشتم خودکشی کنم، بعد به ساختمانی نیمه کاره در غرب تهران رفتم اما قبل از اینکه شاهرگم را بزنم؛ با خودم گفتم حرفهای نگفته زیادی با فتانه دارم.
باید از او بپرسم چرا این کار را با من کرده است. از طرفی 70 میلیون تومان پول در این مدت به او داده بودم تا برایم پسانداز کند، باید پولهایم را هم از او میگرفتم. حالا که مرا نمیخواست باید پولهایم را برمیگرداند.
با او تماس گرفتم و گفتم میخواهم او را برای آخرین بار ببینم. درنهایت فتانه قبول کرد و برای آخرین دیدار راهی خانهاش شدم.
فتانه خودش در ورودی را برایم باز کرد و وارد ساختمان شده و در راه پلهها به او گفتم حالا که میخواهی بروی پولی که دستت امانت بود را برگردان. اما با کمال خونسردی گفت پولی دست من نداری بعد هم گفت دیگر نمیخواهد مرا ببیند و تصمیم به ازدواج دارد. آنقدر از شنیدن این حرفها عصبانی شدم که یک دفعه چاقو را بیرون آوردم و او را زدم.
چه شد که خودت را معرفی کردی؟
همسایهاش خبر داد که فتانه در بیمارستان مرده است. زمانی که فهمیدم او را به قتل رساندهام به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم.
لطفاً امتیاز های خط را از تاکسی های که در زمان ترافیک مسافران خط را بیخیال میشوند و در اسنپ و تپسی و و و فعالیت میکنند بگیرید بگیرید بگیرید
حق چنین زنان خیانتکار و نمک نشناسی همین است!
خب الحمدلله
دوستان غرب زده اینو به نظام ربطش ندادن
خیلی عجیبه
زن همسایه رو یادتون نره بازداشت کنید...
واقعا عالی گفتی
زن فضول همسایه!
چرا باید داستان پردازی یک قاتل رو قبل از اثبات در دادگاه تیتر کنید و آبروی مردم رو ببرید؟؟؟
درسته
نمیدونم چرا یه عده علاقه دارن در مورد چیزی که اطلاعی از آن ندارن نظر بدن
اصلأ شما اونجا بودین؟؟؟
یا اینکه علم غیب دارین؟؟؟
قضاوت کار درستی نیست...
عجب جامعه جرم خیزی شدیم ما اصلا وقتی حوادث داخلی رو میخوانم مریض میشم .
چرا هیچ کس مسولیت اصلاح وضع موجود جامعه رو به عهده نمیگیره نمیگم سیاه نمایی بکنیم اما عادی جلوه دادن وضع موجود جز به تلنبار شدن معضلات نمی انجامه .
معمولاً زنانی که طلاق میگیرند دیگه نمیتونن زندگی دایمی با کسی داشته باشند اونها موقت با کسی زندگی میکنن و وقتی کوچکترین مشکلی پیش بیاد جدا میشن
البته نه همه ولی اکثراً....
اگر زن بتونه با شوهر اول زندگی کنه که تا آخر عمر زندگی میکنه
اگه نتونه با هیچ مرد دیگری نمیتونه ادامه بده خاطرتون جمع
بله نه همه چون برا بار دوم یه درسهایی هم ازز ندگی گرفتند و تلاش می کنند اگه بهتر نه دست کم بدتر از اون یکی هم نشه.همونجور که برا آقایون هم بارها دیده شده چه سوگلی میشه براشون اونی که دومیه و . . .
اتیش بیار معرکه،خبر رسان،معاونت در جرم فقط زن همسایه
زنها رو بکشید و بعد خودتون رو معرفی کنید و مطمئن باشید رضایت میگیرید
و باز میروید سراغ بیچاره بعدی....
اگر زنکشی ادامه داره به خاطر واژه احمقانهای به نام رضایت است...
هر چی خشم و اضطرابه مال بی پولیه
پولها رو داده دسته او تا برایش پس انداز کند🤣🤣 مگر بانک نیست! می گذاشتی بانک تا الان بهانه ای برای قتل نداشته باشی😤🤦♀️
کاملآ مشخصه دروغ میگه
به قول شما مگه بانک وجود نداشت
معلوم نیست زن بیچاره حقوقش رو میخواسته اینم زده اون رو کشته
ابعاد این جنایت پیچیده تر از این حرفاس پیشنهاد مکنم با سه کیلو فلفل تند از وی اعتراف بگیرید
این چه پیشنهادیه؟ خب فلفلها رو نمیخوره
ملت تیزهوش داستان چرت و احمقانهی یک قاتل را به همین راحتی باور کردند. یکی میگه چرا پولت را دست او سپردی! یکی میگه زن همسایه شریک جرمه! با این جماعت اگه کار این مملکت به اینجا نمیکشید جای تعجب داشت
مجردزندگی می کردی حالشو می بردی البته خیلی ها خوب زندگی کردن را بلد نیستند مثل همین مورد که پولش را به یک زن غریبه می داده برایش پس اندازکند شاید قراربود برایش بکارد تا درخت پولی شود وپول بیاورد
دروغه
مگه بانک وجود نداشت
مردم سرک نکشند تو زندگی این و آن یکخورده از خارجیها یاد بگیرد کتاب دستشون و سرشون به کار خودشون، زن فضول و حسود همسایه
زن همسایه جاسوس بیشعور نفهم را بگیرید حتما هم باید شریک جرم شناخته بشود اگر هین احمق زنگ نمیزد احتمال قتل خیلی کم بود مردم فضول زندگی شخصی مردم هستن اگر تهران بودم حتما این زن فضول را پیدا میکردم بهش حالی میکردم الان با این فضولی خون یک انسان گردن تو است تو رسانه اعلام کنید حدعقل درس عبرت دیگران باشد
راپورت و گزارش دادن با فضولی متفاوت است! راپورت و گزارش دادن باعث کشف جرم و دستگیری یا هلاکت مجرم می شود ولی فضولی روابط بین دو یا چند نفر را به هم می زند!
لعنت به اون زن همسایه فضول که با خبرچینی باعث مرگ یک انسان ش .تا ابد در عذاب باشی.
ممنون از همه آقایانی که منصفانه نظر دادند 🙏
عاقبت خیانت همینه
حق زنان خائن همینه
حق مردان خاین هم مرگه با بنزین....
همه چی رو بحث کردین جز سطح سواد یه راننده بدبخت اسنپی //این است جمهوری اسلامی