پشیمانی سپیده 19 ساله از خودفروشی
از وقتی یادم می آید مدام درخانه شاهد دعوا و درگیری پدرومادرم بودم گاهی اوقات از ترس به زیر زمین خانه پناه می بردم و ساعتها در گوشه ی تاریک دستانم را برگوشهایم میگرفتم تا هیچ صدایی را نشنوم دوران مدرسه را نفهمیدم چطور گذراندم هیچ امیدی به زندگی نداشتم.
سپیده ۱۹ ساله با صدایی لرزان وارد اتاق شد روی صندلی نشست دستانش را روی هم می چرخاند آرام و قرار نداشت انگار وحشت زده از صحنه ای دهشتناک به اینجا پناه آورده بود تا اینکه سفره دردو دلش را باز کرد.
او گفت: در خانواده ای که دارای وضع مالی نامناسبی بود بزرگ شدم پدرم اعتیاد به موادمخدر داشت و مدام با مادرم درگیر می شد او را کتک می زد بعضی اوقات به قدری بحث و مشاجره بالا می گرفت که ادامه زندگی برایمان سخت شده بود هر کسی آرزوی مرگ خودش را می کرد .
زمان گذشت تا اینکه همین چند سال پیش پدر و مادرم در تصادف جان خودشان را از دست دادند .
یک برادر بزرگتر از خودم داشتم که بعد از پدر و مادرم از من نگهداری می کرد ولی نه خودش و نه زن داداشم رفتار خوبی با من نداشتند.
چندین بار به فکر خودکشی افتادم که به زندگی ام پایان بدهم و راحت شوم از این زندگی که برای من به وجود آمده است.
اما جرات نکردم دست به چنین کاری بزنم ، رفتارهای برادرم و همسرش مرا مجبور کرد که فرار کنم شهرستان زندگی می کردیم من از آنجا به تهران آمدم جایی برای ماندن نداشتم آواره ی کوچه و خیابان شده بودم.
تا اینکه دراینکه دراین پرسه زنی ها با یک زنی آشنا شدم که حدودا 35 ساله بود و اعتیاد داشت رفتم و با او زندگی کردم .
زندگی با او باعث شد من هم کم کم به اعتیاد دو بیاورم.معتاد شدم و برای تامین مخارج زندگی و تامین هزینه موادم مجبور به تن فروشی شدم.با دوتا مرد آشنا شدم آنها هم دزدی می کردند و هم مواد مخدر خرید و فروش می کردند چندین شبانه روز را با آن ها گذراندم تا خسته شدم از شرایطی که دارم شرایطی که از روزی که به دنیا آمدم و عقلم کشید صحنه های درگیری های بین پدر و مادرم را شاهد بودم و پس از آن هم نامهربانی تنها برادرم و همسرش و پس از آن فرار از خانه و رو آوردن به مواد مخدر و تن فروشی واقعا خسته شدم پس از پرس و جو و تحقیق گفتند اگه پیش شما بیام مرا کمک میکنید من هم دلم میخواهد مثل دختران سرزمینم زندگی کنم دختری کنم از بودنم لذت ببرم نه اینکه آرزوی مرگ خودم را داشته باشم.
نظر یه کارشناس
سحر بوجارزاده کارشناس ارشد روانشناسی
اعتیاد یکی از آسیب های اجتماعی است که سلامت فرد، خانواده و جامعه را به خطر می اندازد. فرد مورد نظر به دلیل از هم پاشیده شدن خانواده ومشکلات روحی بعد از فوت پدرو مادر و مشکلاتی که در نزد برادر بوجود آمده بود برای رهایی ازاین مشکل دست به فرار از منزل می زند و سپس به سمت مواد مخدر روی آورده و با دوستان ناباب و نااهلی دوستی می کند که منجر به سو استفاده جنسی از وی شده است.
وی سرپرست مناسبی بعد از مرگ پدر و مادر نداشته که او را از رفت و آمد با دوستان ناباب منع کند. چون پدرش نیز اعتیاد داشته و الگویی غلط برای او بوده و از همان کودکی الگوی یه کودک متاسفانه پدری شده که درگیر مواد مخدر بوده است و محیط متشنج خانوادگی و روابط ناسالم بین پدر و مادر و درگیری های شدید آنان بخاطر اعتیاد و مشکلات مالی در حضور فرزند و بی توجهی والدین به نیاز های روانی عاطفی فرزند و محرومیت از عشق و محبت در خانواده باعث بروز چنین مشکلاتی شده است.
عوامل فردی:
عدم اعتماد به نفس و عزت نفس
اضطراب و استرس در زندگی و مشکلات مالی زیاد در زندگی
ضعف در مهارت خود آگاهی
خود کم بینی
اختلالات روحی و روانی از جمله افسردگی و پرخاشگری
عدم بلوغ فکری
فقدان ارزش های مذهبی و اخلاقی و ضعف اراده و ایمان
نارسایی و کمبودهای شخصیتی
عوامل خانوادگی:
درگیری پدر و مادر در خانواده تاثیرات منفی و مخربی را روی فرزندان می گذارد.
بی توجهی خانواده به رشد روانی و سلامت فرزندان.
بی توجهی والدین به چگونگی تربیت فرزندان.
حمایت نشدن از طرف خانواده.
کمبود محبت
طرد و تحقیر شدن
اعتیاد پدر و درگیری های شدید بین پدر و مادر
داشتن خانواده نا بسامان
عدم پایبندی به ارزش های اخلاقی در خانواده
عوامل روانی:
بر اساس ارزیابی انجام شده و اخذ آزمون ام. ام. پی. آی. مراجع دارای افسردگی می باشد.
عوامل اجتماعی:
فقر اقتصادی (درآمد ناکافی )
دوستان ناباب ( افراد آلوده و مصرف کننده )
در دسترس بودن مواد مخدر و دسترسی آسان به مواد برای همه گروه های سنی
دوستان یا اطرافیان معتاد، که با تشویق فرد به مصرف مواد، او را در معرض خطر مصرف قرار می دهند.
عادی شدن مصرف مواد در بین نوجوانان و جوانان در سطح جامعه.
عادی شدن روابط نا متعارف و نا مشروع در جامعه
شما بخشیده شدی
هیچ گناهی نداری
برو خوشحال باش که مث برخی انسانها
یا بهتر بگیم جانوران دوپا
خدا فروش نیستی
برخی خدافروش هستن . بهشت و جهنم را میفروشند
این در تخصص من نیست به من مربوط نیس اما توی این مملکت بی نهایت خودفروشی هست و بیماریهای مقاربتی و زنان ایدزی جولان میدهند و خیلی بیماری زیاد شده افسوس افسوس افسوس
به مسولان آیا این گناهش بیشتر یا حجاب بیایید ریشه درست کنید شاخ وبرگ حرص کردن فایده نداره ریشه خراب
کاش این اخبار حال بهم زن کمتر منتشر میکردید