آزار شیطانی زن جوان به دست شوهر و دوستانش
سوسن ۲۸ ساله پس از حضور در دادسرا در مقابل بازپرس قرار گرفت و گفت: چند سال قبل با جوانی به نام فرشاد ازدواج کردم، اما پس از مدت کوتاهی فهمیدم که نامزدم به مواد مخدر اعتیاد دارد اگر چه او بیکار بود اما به خاطر این که پدرش وضعیت مالی مناسبی داشت کمبودی را از نظر مالی احساس نمی کردم.
زن جوان ادامه داد: بیشتر از هر چیزی «رفیق بازی هایش» عذابم می داد. او هر روز دوستان نابابش را به خانه دعوت می کرد و تا نیمه های شب مشغول استعمال مواد مخدر می شدند.
تا اینکه در یکی از همین دورهمی ها در حالی که فرشاد در حال خودش نبود دوستانش وارد اتاقی شدند که من و پسر کوچکم در آن بودیم و آن ها به زور در مقابل چشمان پسر و همسرم بصورت نوبتی به من تجاوز کردند.
سوسن گفت: پس از این ماجرا دیگر نتوانستم با فرشاد زندگی کنم و از او جدا شدم، پس از جدایی فرشاد دیگر به من اجازه نداد تا فرزندم را ببینم اکنون من به اینجا آمدم تا از فرشاد شکایت کنم. بنابراین گزارش بازپرس دستور احضار فرشاد را صادر کرد.
خاک بر سره بیغیرتت چرا تمکین کردی لابد دلت خواسته تا اینکارو انجام بدی
بی شعور تجاوز بوده تجاوز
ما ملت امام حسینیم خخخخخ
شما مشاوره فرویدید
😁😁😁😁😁😁😁😈
خودت مقصری خانوم خودت میخواستی خانوم تو اگر اهل زندگی و بچه بودی همون موقع که اینکارهارو میکردش میرفتی شکایت میکردی پس خودت مقصری
نطق فرمودی
چقدر راحت و کشکی قضاوت میکنید
چرا با مجرد موندن مشکل دارید
خودت کردی که لعنت بر خودت باد
احمق چرا تو خونه ای که مرد معتاد و غریبه میومده موندی؟
شوهرت که آشغاله و تکلیفش روشنه ولی تو هم اگر شخصیت داشتی نمینشستی به هوای پول بابای شوهرت و بچتو میذاشتی واسه باباش یا میبردیش
خجالت نمیکشی پسرتو تو خونه ای نگهداشتی که ادمای معتاد جمع میشدن؟؟
فکر نکردی اون بچه بزرگ بشه چی میشه؟
باید به اینجا میرسید کار تا طلاق بگیری؟؟؟
اعصابم خورد شد
این دنیا خیلی کثافت شده و ایران بیشتر
این مال چندسال پیشہ پدرودختربایدقبل ازازدواج تحقیق روایتیست ازامام رضاازدایی نمیدونم زن یازن ومردتحقیق کنید نمیدونم شایدمنظوراین باشدبعدتحقیق ازخودش
چه جوری در مقابل چند نفر دوام اوردی دمت گرم