پسری برای کشتن پدرش آدمکش اجیر کرد
پسر جوان دوستش را اجیر کرد تا پدرش را به قتل برساند اما در نهایت نقشه او فاش شد.
آخرین روزهای پاییز سال گذشته راننده خودرویی هنگام توقف در کنار گذر پل کردان در آزادراه کرج ــ قزوین به راننده اتوبوسی مشکوک شد که آنجا توقف کرده و سرش روی فرمان قرار داشت. برای وضعیت راننده داخل اتوبوس رفت که با صحنه هولناکی روبهرو شد. مرد میانسال هدف گلوله قرار گرفته و غرق در خون روی فرمان افتاده بود.
هراسان با پلیس تماس گرفت و این جنایت را گزارش داد. ماموران با حضور در محل متوجه شدند چند ساعتی از مرگ او گذشته و روشن بودن خودرو حکایت از غافلگیر کردن او از سوی قاتل داشت. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و با شناسایی هویت مقتول به تحقیق از خانوادهاش پرداختند.
بررسیها نشان داد، این مرد راننده سرویس یک شرکت در حوالی کردان بوده و آن روز برای بردن مسافرانش از خانه به سمت شرکت رفته اما قبل از رسیدن به مقصد به قتل رسیده بود.
تحقیقات در این باره در پلیس آگاهی ساوجبلاغ ادامه داشت و چند مظنون هم در این رابطه دستگیر شدند اما پرونده به نتیجه نرسید.
در ادامه پرونده برای تحقیقات علمی به اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی البرز ارسال شد که با بررسی دوباره پرونده، کارآگاهان به سرنخهای جدیدی رسیدند.
صحنه جنایت نشان داد، مقتول در آن محل منتظر فردی بوده و به احتمال زیاد همان فرد ناشناس عامل جنایت است. از سوی دیگر متوجه اختلاف مقتول با پسرش میثم شدند.
با کشف سرنخهایی از اینکه پسر مقتول در این جنایت نقش دارد، او دستگیر شد و سرانجام در بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت: «یکی از دوستانم به نام سعید مرتکب این قتل شد.»
در حالی که سعید قصد داشت از کشور فرار کند، ماموران او را دستگیر کردند و پسر جوان به کشتن راننده اتوبوس اعتراف کرد و گفت: «یک روز میثم سراغم آمد و از بدرفتاریهای پدرش با او و مادرش برای من تعریف کرد و خواست او را بکشم. ابتدا قبول نکردم اما او وعده داد اگر این کار را انجام دهم همه دارایی پدرش به او میرسد و دو میلیارد تومان به من میدهد، قبول کردم. روز حادثه میثم با پدرش تماس گرفت و خواست در حوالی پل کردان توقف کند و بستهای را از دوستش بگیرد و شب برای میثم به خانه بیاورد. این در حالی بود که من و میثم او را تعقیب میکردیم. وقتی در حوالی پل توقف کرد من از میثم جدا شده و به بهانه تحویل بسته سراغ پدرش رفتم و با شلیک گلوله او را کشتم. بعد هم با کمک میثم از محل فرار کردیم.»
سرهنگ حکمتا... شجاعی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در این باره گفت: «دو متهم پس از اعتراف به جرم خود، با دستور قضایی بازداشت شدند تا بهزودی صحنه قتل را بازسازی کنند.»
عاقبت نان حرام.
ادم یاد اون بیت شاعر می افتد که می فرماید: پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد.