بررسی انگیزه قتل های زنجیره ای مازندران
محمدهادی جعفرپور- حقوقدان
معمولا همزمان با انتشار خبر دستگیری قاتل زنجیره ای در شمال کشور یکی از پرسش های پرتکرار شناسایی علل و عوامل وقوع چنین جنایاتی است.اینکه مرتکب این جنایات با چه انگیزه ای وبه کدام دلیل جرم شناسانه دست به این قتل ها زده است.
شناسایی علل و عوامل وقوع جرم به منزلهی محور اصلی دانش جرم شناسی، کارکردی اساسی در چنین موقعیتی دارد اما برخلاف تصور غالب که شناسایی دلیل وقوع چنین جنایاتی را ضروری میداند، آنچه که لازم است همزمان مورد بررسی واقع شود، شناسایی راهکارهای حاکمیتی در کاهش وقوع بزه و تعریف طرق پیشگیری ازجرم است.
سیاست جنایی به عنوان دانشی که به تحلیل راهکارهای حاکمیتی درجرم انگاری و تعریف کیفر مناسب میپردازد در چنین موقعیت هایی کارکردی برابر با دانش جرم شناسی دارد. اینکه حکومت از لحظهی وقوع اولین جنایتِ شبیه به آنچه امروز رخ داده تا به اکنون چه اقدام موثری درراستای شناسایی علل وقوع چنین جرایمی و طرق پیشگیری از تکرار این قِسم جرایم اتخاذ کرده است.
اگر هدف غایی جرم شناسان تحلیل دلایل اتخاذ رفتارمجرمانهی مجرم است، سیاست جنایی نیز در راستای احراز راهکارهای حاکمیتی گام بر میدارد.
در جهان امروز بنا به پیچیدگی زندگی اجتماعی و فردی شهروندان، نمیتوان با پارامترها و داده های یک دانش به نتیجهی مورد نظر دست یافت.
توجه به ابعاد مختلف وقوع جرم از آنچنان اهمیتی برخورداراست که به موازات ارائه تئوری های جرم شناسانه، دانش هایی چون بزه دیده شناسی، کیفرشناسی، جامعه شناسی جنایی و... به کمک اندیشمندان سایر علوم اجتماعی آمده تا ابعاد مختلف وقوع یک جنایت تحلیل شود در این بین سیاست جنایی میتواند بیشترین تاثیر را داشته باشد، توجه به سیاست جنایی از این حیث حائز اهمیت است که لازم است از داده ها و تئوری های اندیشمندان در سیاست تقنینی حاکمیت بهره برد لذا این علوم به عنوان مکمل هم عمل کرده، هریک بدون دیگری فاقد اثرگذاری موثر است.
تحلیل روانی کلثوم قاتل سریالی مازندارن بنا به داده های روانشناسانه ازاین حیث لازم است که وی اولین جنایتش را دردههی چهارم زندگی اش مرتکب شده، دههای که حکایت از پختگی و تجربه ی زیست مناسب داشته، نمیتوان وقوع جنایت را به هیجانات جوانی و یا تصمیات آنی نسبت داد. بلکه آنچه از سوی وی رخ داده ریشه در تربیت کودکی وی، حوادث و اتفاقاتی است که او در جوانی با آن مواجهه شده است لذا بنا به الزامات جرم شناسانه لازم است پیش از اعمال کیفر و اجرای مجازات علیه وی که بدون تردید مستحق شدیدترین نوع کیفراست، پروندهی شخصیتی وی با حضور کارشناسان خبره تشکیل و ابعاد مختلف شخصیت وی با هدف شناسایی علل و عوامل شکلگیری چنین جنایاتی و ارائه طرق پیشگیری از تکرار این جرایم در ساختار سیاست جنایی کشور تشکیل شود.
اگر بنا به مقررات آیین دادرسی کیفری تشکیل پرونده ی شخصیتی برای چنین متهمی یک الزام قانونی تعریف شده است هدف طی یک تشریفات فرمالیته نبوده، هدف اصلی ازاین اقدام قانونی رسیدن به داده هایی است با هدف شناسایی علل و عوامل وقوع جرم و طرق پیشگیری از تکرار چنین جنایاتی است.
راستی از آن مردی که سر زنش را برید و بعد در ملاعام چرخاند چه خبر؟؟؟؟
همان مردی که یک سال زندان رفت و بعد آزاد شد
و همه مردانی که به اسم ناموس زنان رو میکشند
مگر زنان رو خریده اید؟؟؟؟؟؟
که اختیار و انتخاب آنها دست شما باشد؟؟؟؟
اگر خریدید سند مالکیت شما کجاست؟؟؟؟
در داستان مهریه که تمام تلاشتون رو کردید و میکنید تا اون رو از بین ببرید و تا حدودی از بین بردید
پس بعد از اون چه سند مالکیتی دارید؟؟؟ به هر حال باید زن رو خریده باشید که مالک او باشید در غیر اینصورت،
هر کس اختیار زندگی خودش رو دارد
زن اگر بد بود باید طلاقش داد نه اینکه او رو به فجیع ترین شکل ممکن کشت چه احساسی دارید وقتی که یک زن شوهرش را میکشد؟؟؟؟؟
هیچ زنی کشته نمیشود مگر در کنارش خلأ قانونی وجود داشته باشد
متاسفم
که اینقدر سنگدل و بیوجدان هستید
متاسفم که وقتی زنی مردی را میکشد در شیپور و کرنا میکنید و در پی علت و در پی مجازات و در پی دلیل و در پی پیشگیری میافتید
اما سالانه بیش از هزار زن توسط مردان کشته میشوند و بی تفاوت از کنارش میگذرید
آن را حق مردان دانسته و هرگز از حقوق زن دفاع نمیکنید به اسم ناموس..
مگر خون مردان از زنان رنگینتر است؟؟؟؟؟؟
خودخواهی رو کنار بگذارید اگر وجدان دارید...
مردان زنان رو به بهانه ناموسی میکشند و معمولا مجازات هم نمیشن در واقع با مسأله ناموسی جنایت خود رو توجیه میکنن و جامعه و قانون هم اون رو پذیرفته
به نظرم زمان اون رسیده که زنان هم مشکل مالی رو بهانه جنایتهای خود قرار دهند و با طرح مسأله مشکل مالی جنایت خود رو توجیه کنن جامعه و قانون هم اون رو بپذیره
روانشناسه گفته باید ببینیم علت این اتفاق چی بوده و پیشگیری کنیم !!!!
آخی....... غصه مردان صیغه باز رو میخورن که دوباره این اتفاق براشون نیفته و آقایون با خیال راحت صیغه کنن!!!!!
ولی جالب اینکه در این کشور سالانه هزاران زن کشته میشن نمیگن باید دنبال علت و پیشگیری برویم؟!
در نهایت میگن قضیه ناموسی بوده یعنی یه جوری شوهر و برادر و پدر و .....حق داشتن
یا مرد عصبانی بوده و تموم میشه میره
و در نهایت قاتل آزاد میشه و به زندگی ادامه میده
چقدر شبیه فردین خدابیامرز
دمش گرم که به مردان یاداوری کند که بخاطر هر کفتاری ،شیرزنشان را رها نکنند.
برای ما زنان کلثوم یک قهرمان شجاع است که حق مردان رو کف دستشون گذاشت
چون مردان همه حقوق رو برای خودشون میخوان
مگر ایران چندتا از این شیرزنان باهوش داره؟؟
نظرها را بخوانی متوجه میشوید که زنان خطرناکند
حتی یه زن رو هم نباید دستکم گرفت
حاکمیت فقط باید به صیغه و روابط نامشروع پایان بده، دست مردهارو برای کثافتکاری و بازی با احساسات زنها باز گذاشته بعد دلم برا مردها میسوزونه نه به صیغه