متهم به قتل در دادسرا:
همسرم را به خاطر خواستگار سابقش کشتم
مرد جوانی که بعد از قتل همسرش به سراغ خواستگار سابق او رفته و وی را مجروح کرده در دادسرای جنایی به تشریح جزئیات حادثه پرداخت.
این جنایت ساعت 9:30 صبح چهارشنبه 19 مهر رخ داد. وقتی خبر قتل به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد و تیم بررسی صحنه جرم راهی طبقه دوم ساختمانی در محدوده عباس آباد شدند جسد زن جوان داخل اتاق خواب در حالی افتاده بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
خواهر شوهر مقتول که در محل حضور داشت گفت: برادرم عامل قتل است او به من گفت میخواهد به سراغ مردی برود که فکر میکرد با همسرش رابطه دارد.
با شروع تحقیقات مرد جوان پس از آنکه مرد جوانی را نیز مجروح کرده بود دستگیر شد.
گفتوگو با متهم
اختلافت با همسرت به چه دلیل بود؟
تصور میکردم او به من خیانت میکند، در حالی که من برای او هر چه میخواست را فراهم میکردم.
وضع مالیام خوب است و مغازه ساندویچی دارم. ماهیانه حدود 80 میلیون تومان درآمدم است فقط مبلغ 3 میلیون تومان به همسرم به عنوان پول توجیبی میدادم. همسرم هر چی میخواست بهترینها را برایش فراهم کردم.
دو فرزند هم داشتیم، هیچ مشکلی در زندگی مان نبود اما او باز هم این کار را کرد.
شاید اشتباه میکردی؟
نمی دانم. مرداد امسال بود که گوشی تلفن همراه فرزندم را که خراب شده بود برای تعمیر بردم اما متوجه پیامهای عجیبی شدم وقتی پیگیر شدم فهمیدم همسرم با مردی به نام احسان ارتباط دارد.
احسان را میشناختی؟
خواستگار سابق همسرم بوده است. از همسرم پرسیدم که منکر شد بعد از مدتی یک روز پول برای خرید خودرو نیاز داشتم و از همسرم خواستم مقداری از حسابش به من پول بدهد. زمانی که به بانک رفتیم خیلی اتفاقی فهمیدم که احسان بیش از دو میلیون تومان به حساب همسرم واریز کرده است.
موضوع را که پیگیر شدم بازهم همسرم بهانه آورد و گفت شاید اشتباه واریز کرده است. حتی این موضوع را به خانوادهاش هم گفتم اما فایدهای نداشت و همسرم زیر بار نمیرفت.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
شب قبل دوباره باهم دعوایمان شده بود و صبح حدود ساعت 7 بود که به اتاق رفتم و در اتاق را از داخل قفل کردم. سر همین مسأله باهمسرم درگیر شدم و او را با ضربات متعدد چاقو زدم.
بعد بچهام را که در اتاق دیگر بود برداشتم و بیرون رفتیم. در خیابان با خواهرم مواجه شدم و بچه را به او دادم و بدنبال احسان رفتم.
اما احسان در محل کارش نبود و به من گفتند حوالی میدان شوش است، به آنجا رفتم و او را هم با چاقو زدم.
پشیمانم ای کاش همسرم را طلاق داده بودم ولی این اتفاق نیفتاده بود.
کار خوبی کرده غلط کرده هرزگی کرده کاش مرده را هم میکشتی
کار درستی کردی مرد.
احتمالا اون بنده خدا خدا بیامرز دیر به این رسیده که بهتر می بوده با همون ازدواج می کرده نه با یکی که تا تقی به توقی می خوره نفسش رو می گیره! 1400 سال پیش هم چیزی پیش می اومد می رفتند طلاق می گرفتند!!!دست کم میذاشت نفس بکشه! امیدوارم بهش نگفته باشه عشقم تو نفس منی! نفس منی تو! بابا هزار بار مردها با اون آزادیهای شرعی و غیر شرعیشون یه بار هم زنها با آزادیهای نداشته شون!
مگه ساندویچی چیه که ۸ ماه کار وحقوق معلم وکارگران را در یک ماه در میاره