تجاوز به نوعروس جلوی چشمان نامزدش در پارک سرخه حصار

دو برادر شرور، با حمله به مرد جوان و نامزدش در پارک سرخه حصار نقشه قتل و تجاوز را اجرا کردند اما با زیرکی شاکی دستگیر شدند.

تجاوز به نوعروس جلوی چشمان نامزدش در پارک سرخه حصار

در محوطه پلیس آگاهی تهران پسری جوان ایستاده که می‌گوید تا یک قدمی مرگ پیش رفته است. وی هنوز از به یاد آوردن روز حادثه دست و پایش می لرزد و چشمانش پر از اشک می شود. این مرد به همراه نامزدش قربانی نقشه شوم دو برادر تبهکار شده‌ بودند.

وی در توضیح ماجرا می‌گوید: شامگاه شانزدهم مرداد بود که بعد از کارم به سراغ نامزدم رفتم و باهم به پارک سرخ حصار رفتیم. داخل پارک روی چمن‌ها نشسته بودیم که دو پسر جوان (با دست به دو متهمی که روی زمین در میان متهمان دیگر نشسته اند، اشاره می کند) در حالی که ماسک به صورت داشتند به سمت من آمدند. آنها خودشان را مامور معرفی کردند.

من کارت شناسایی شان را خواستم که ناگهان یکی از آنها با چاقو به من حمله کرد و ضربه‌ای به شکمم زد. از شدت درد به خودم می پیچیدم اما آنها دست بردار نبودند و با چاقو ضربه ای دیگر به دستم زدند.

پسر جوان درحالیکه آثار زخم روی شکم و دستش را نشان می دهد، می‌گوید: آنها سپس به سمت نامزدم هجوم بردند. او را به محلی خلوت برده و مورد آزار و اذیت قرارش دادند. یکی از آنها دستمالی دورگردنم پیچید و آنقدر فشار داد که نیمه جان شدم.

همدستش گفت او دیگر مرده رهایش کن. واقعا هم تا یک قدمی مرگ رفتم در بیمارستان احیایم کردند. آنها گوشی و وسایل با ارزش و موتورم را به سرقت برده و فرار کردند.

در همین هنگام متهمانی که روی زمین نشسته اند، فریاد می زنند که شاکی دروغ می گوید. اما شاکی ادامه می دهد: شکی ندارم خودشان هستند چون من خالکوبی یکی از آنها را دیدم و قبل از دستگیری به پلیس مشخصاتش را دادم که بعد از دستگیری مشخص شد خودش است.

پسر جوان که از چند قدمی مرگ برگشته است در رابطه با شناسایی متهمان می گوید: بعد از اینکه حالم کمی بهبود یافت و از بیمارستان مرخص شدم، به سراغ سایت‌های خرید و فروش رفتم. آنها موتورسیکلتم را در سایت برای فروش گذاشته بودند که با آنها قرار معامله گذاشتم و پلیس را خبر کردم و هردویشان دستگیر شدند.

حرف‌های شاکی که به اینجا می‌رسد متهمان فریاد می زنند: آقا اشتباه کردیم. ما رو ببخش.

سپس یکی از متهمان می گوید: ما با هم برادریم و هفته بعد عروسی من است. برادرم هم قرار است به آلمان برود اما زندگیمان تباه شد. ما به کسی تجاوز نکردیم.

حتی کسی را هم زخمی نکردم و نقشه قتل نکشیدیم. ما داشتیم از حوالی سرخه حصار رد می شدیم که چشممان افتاد به یک موتور. فکر می کنم موتور تصادفی بود که آن را برداشتیم و به خاطر همین گیر افتادیم.

منبع: حادثه 24
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 32
  • محمدی
    2

    لعنت به این حیوانهای انسان نما کاش مور قانون در این کشور اجرا میشد تا دیگر شاهد این فجایع نباشیم

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      مر قانون نه مور قانون

    • ناشناس
      0

      شلاق واعدامشان باید در همان پارک با اعلام عمومی باشد ولی حیوان کشی برایشان کم است

  • ناشناس
    1

    مرگ مادرت اگه رضایت بدی یا کوچکترین رحمی بهشون کنی .از دست این حرومزاده ها مردم جرات نمیکنند با خانواده یه پارک برن

    نظرات شما -
    • سلام
      1

      همین الان هم پارکهای شهر امن نیستند بخاطر ضعف دستگاه قضایی بی خاصیت

    • 1

      علتش اینه که قانون از مرد جماعت دفاع می‌کنه جدیدا.....

  • بلبل
    2

    اعدام در ملاء عام

  • ناشناس
    3

    خب مردان زبون دراز کامنت بگذارند.......

  • مهدی
    1

    اعدام فقط

  • کیوان
    2

    فقط اعدام و بس

  • تلخک
    7

    خب شما که بلدید اینقدر خوب دروغ بگید چرا بیکارید برید رییس جمهور بشید

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      بهترین کامنت👏👏👏

  • محمد
    1

    عرضه وشرف قاضی رو باید ببینم که چگونه این حیوانات را بر دار میکند

  • امین
    0

    بی شک باید اعدام شوند.این ها حیوان هستند نه انسان.

  • ناشناس
    0

    هر دو نفر بایستی طوری کشت که از به دنیا آمدنشان پشیمان باشند .

  • ناشناس
    0

    آقا اشتباه کردیم. ما رو ببخش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • ناشناس
    3

    طبیعیه
    هر مردی که کوچکترین موقعیتی گیرش بیاد این کار رو می‌کنه
    چه بسا این‌ها دستشون با هم تو یه کاسه باشه جنگ و دعوا سر چیز دیگری باشه

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      بمیر بابا به پدرت نگاه نکن

  • ناشناس
    0

    نامردی بزدل اگه رضایت بدی مثل یه مرد شراین انگلها را بکن

  • رابی
    0

    اصل داستان را نگفتی.این دو برادر افغانی هستند.

  • دنیایی بدون نیرنگ
    0

    حیوانها نه از حیوان هم پست ترید جهنم در انتظار امثال حیوانهایی مثل شماهاست

  • ناشناس
    0

    محکوم به اشد مجازات در جلوی چشم زن و بچه شان

  • بی نشان۱۱
    0

    این دزدهای بی همه چیز باید به اشد مجازات برسند.مردک فقط موتور دزدیدی بعد ناموس مردم خالکوبی دست تو را کجا دیده بود و اون بدبخت نامزدش خودش رو با چاقو زده بود.

  • ناشناس
    0

    باید تکه تکه بشن.

  • ناشناس
    1

    خداروشکر امنیت داریم

  • من ایرانیم
    0

    اینارو باید در ملا عام اعدام کنند

  • ناشناس
    0

    حیوان های انسان نما که به قتل تجاوز خیانت و...
    پس انسانیت و انصاف و مردانگی و جوانمردی کجا رفته؟؟؟؟

  • علی
    0

    اگر قانونی در مملکت وجود داشت این دو نفر که ماحصل بی تدبیری های مقامات و مسئولان بان پایه کشور میباشند باید فورا و انا معدوم گردند دیگر نیاز به جلسه و زندان و.... نخواهد بود ولی متاسفانه هیچی سر جای خودش نیست

  • ناشناس
    7

    راهزنان همه جا هستند خدااااایا کمک اسراییلی های داخلی را بکش چون نمی گذارند حقشون را کف دستشون بگذاریم

    نظرات شما -
    • ملت
      0

      آدم اسراییلی باشه اما ایرانی که هم وطن خودش رو کور و تجاوز و قتل عام میکنه نباشه.معلومه فشار زیاد آمده بهت عمله ظالم.چند تا دختر و بچه رو سال پیش زدی و کور کردی.خدا تو اربابت رو رسوا کنه.

  • ناشناس
    0

    آلمان؟!!! به نظر اروپاییها به ادم های کله خراب و شر خیلی راحت ویزا و اقامت میدن

  • کمال
    0

    چرا نمیگید افغانی بودن .. من المان زندگی میکنم و یه افغانی همسایمه و هربار میره ایران و میاد تا یه خونه جدید میخره یه بار مست بود و گفتم راستشو بگو میری ایران چیکارمیکنی میای یه خونه جدید میخری میدی اجاره .گفت با پاس المانیم میرم ایران و چندتارو که برادرم نشون کرده میریزیم خونشون گاوصندوقشونو خالی میکنیم و دلارارو میدم صرافی برام بفرسته المان طلاهارم میدم داداشم اب کنه به طلافروشای خونگی میفروشه .و منم البته به سفارت زنگ زدم اسمشو دادم که تا این بار اومد ایران بگیرنش .اما از روزی فهمیده تو مستی پیشم اعتراف کرده دیگه نرفته ایران