کودک ۱۰ ساله چطور قاتل شد؟/ پشت پرده تبدیل کودکان به مجرم

در میان حوادثی که در هفته‌های اخیر در کشور رخ داد، دو حادثه عجیب و تکان‌دهنده بود. چرا که در هر دو حادثه، مجرمان ۲ دو دختر خردسال بودند که در جریان جنایت‌هایی هولناک، دو نفر را به قتل رسانده بود.

کودک ۱۰ ساله چطور قاتل شد؟/ پشت پرده تبدیل کودکان به مجرم

 دختربچه ۱۰ساله نخستین مجرمی نیست که در سن پایین دست به قتل زده است. مهم‌ترین قتل‌هایی را که توسط مجرمان کم سن و سال در کشور صورت گرفته مرور می‌کنیم.

 ۲۹فروردین امسال، دختری ۱۱ساله از اهالی روستای کفترک شیراز که همیشه تیپ پسرانه می‌زد، همراه مادرش به یک لباس‌فروشی در روستا رفت. او از قبل با صاحب لباس‌فروشی اختلاف داشت، اما آن روز با ورود این مادر و دختر، صاحب لباس‌فروشی او را مسخره کرد و وی که عصبانی شده بود، با ضربه چاقو این زن را به قتل رساند و ۲نفر دیگر را که در آنجا بودند، مجروح کرد.

۲۳مرداد سال گذشته، دختر ۱۴ساله اهل شیروان که برای قتل دوستش نقشه شومی کشیده بود، یک چاقو از آشپزخانه برداشت و در کیفش گذاشت. بعد با دوستش تماس گرفت و به او گفت که برای دیدنش به خانه آنها می‌رود. او وقتی مطمئن شد که والدین دوستش در خانه حضور ندارند، این دختر ۱۴ساله را با ضربات چاقو به قتل رساند و برادر ۹ساله وی را نیز که شاهد جنایت بود، قربانی کرد. او زمانی کوتاهی پس از جنایت دستگیر شد.

۲۰مرداد۹۰، پسر ۱۵ساله اهل کرمانشاه با دوستانش در بیرون از خانه به سر می‌برد. بگومگویی دوستانه بین آنها شروع شد و رفته‌رفته مشاجره بالا گرفت و پسر ۱۵ساله با چاقو به یکی از دوستانش حمله کرد. او دوست نوجوانش را به قتل رساند و کمی بعد به اتهام قتل دستگیر شد.

۱۰فروردین۹۳، پسر ۱۵ساله بروجردی که به همراه پدرش برای گرفتن کارنامه به مدرسه رفته بود، وقتی متوجه نمره‌های پایین خود شد، وارد یکی از کلاس‌ها شد و با حمله به معلم، او را به قتل رساند. او پس از جنایت به تهران گریخت و در آنجا دستگیر شد.

این دو حادثه شاید زنگ خطری است درباره رواج و افزایش خشونت در کودکان؛ اتفاقی که بررسی پرونده‌های اینچنینی می‌تواند به پیدا کردن راهکارهایی برای جلوگیری از تکرار آنها کمک کند. این گزارش مرور حوادث تلخی است که مجرمان آن افرادی خردسال بودند و بررسی علل وقوع این حوادث و راه‌های پیشگیری از آنها.

تازه ترین حادثه‌ای که از سوی کودکان رخ داد و خیلی‌ها را شوکه کرد، ماجرای قتلی بود دختر ۱۰ ساله افغان در تهران رقم زد. او به دلیل حسادت به دوست ۱۰ ساله‌اش و با انگیزه سرقت گوشی موبایل او، وی را به بهانه بازی به تپه‌های نزدیکی خانه‌اش در مسعودیه کشاند و با ضربات چاقو به قتل رساند و گوشی‌اش را سرقت کرد.

این دختر خردسال پس از دستگیری اعتراف کرد که مدام فیلم‌های جنایی تماشا می‌کرده و به مرحله‌ای رسیده بود که در گوشش صداهایی می‌شنیده که به او را تشویق به خشونت می‌کرد. حتی برای در امان ماندن از این صداها، در گوشش پنبه می‌گذاشته و در نهایت نیز با تشویق همین صداها، همبازی‌اش را به قتل رسانده بود تا گوشی موبایل او را سرقت کند.

خشونت بعد از پرخاشگری

۳۰روانشناسان کودک معتقدند که کودک به یکباره خشن نمی‌شود و پیش از آن ‌چیزی که در بچه‌ها دیده می‌شود پرخاشگری است. ساجده ودودی رواشناس کودک و خانواده در این باره می‌گوید: ابتدا باید در مورد پرخاشگری در کودک صحبت کنیم، زیرا خشونت در مرحله‌ بعدی قرار دارد.

ما در کودک نرمال و سالم که اختلال شخصیت ندارد و به لحاظ ژنتیکی مشکل اختلال شخصیت و اختلال روانی خاصی ندارد، از خشونت حرف نمی‌زنیم بلکه از پرخاشگری صحبت می‌کنیم. جایی از خشنونت صحبت به میان می‌آید که یک یا چند عامل کارکرد و زندگی کودک را تحت تاثیر قرار داده باشد.
وی ادامه می‌دهد: مدت زمان و شدت این علائم، راهنمای تشخیصی و اختلالات روانی، خشونت در کودک را ثابت می‌کند.

او می‌افزاید: پرخاشگری در کودک به عوامل مختلفی مانند خلق و خوی کودک، شیوه فرزند پروری، محیطی که در آن زندگی می‌کند و عادات کودک بستگی دارد. وقتی در مورد پرخاشگری صحبت می‌شود، باید عوامل تاثیرگذاری مانند شبکه‌های اجتماعی و دسترسی به آن، محتوایی که کودکان سرچ می‌کنند، فیلم‌شناسی کودک، علاقه داشتن به ژانر وحشت و جنایی و حتی بازی‌های خشن را تحت بررسی قرار داد.

خشونتی که عامل جنایت می‌شود

این روانشناس کودک ادامه می‌دهد: شیوه فرزند پروری، مدیریت احساسات و عواطف مانند حسادت، آمدن فزرند دوم، تنبیه‌های بدنی و لفظی، اختلافات خانوادگی و دعوای پدر و مادر، فقر و محیط زندگی همگی عواملی است که یک کودک را دچار اضطراب و خشم می‌کند.

ودودی می‌افزاید: اکنون می‌خواهیم در مورد جنایتی صحبت کنیم که عاملش خشونت کودک است و پرخاشگری نقشی در آن ندارد. خشونت یک اختلال روانی در کودک است. کودکی که همبازی‌اش را به قتل رسانده، ادعا کرده که در گوشم صداهایی‌ها را می‌شنیدم. این اتفاق حتما می‌تواند واقعی باشد، فردی که دچار اختلال روانی اسکیزوفرن باشد، صداهایی را می‌شنود و حتما عوامل دیگری در مغزش اتفاق می‌افتد که باعث ایجاد خشونت می‌شود و اینجا ما با یک پدیده روانی مواجه هستیم که نیازمند درمان است. بچه‌های عادی که اختلال روانی ندارند با هر میزان تجربه خشم و حسادت، نمی‌توانند مرتکب قتل شوند و میل به کشتن فرد دیگری را داشته باشند.

این رواشناس کودک و خانواده می‌گوید: بنابراین بررسی کردن این اختلال روانی بسیار مهم است. محیط نامناسب رشد کودک، فرزند پروری اشتباه، دیدن فیلم‌ها و محتوای نامناسب باعث بروز اختلال روانی سریعتر و با شدت بیشتری می‌شود که فجایع بزرگتری را پدید می‌آورد.

علائم را چگونه می‌توان شناخت

حال باید دید که چگونه می‌توان علائم خشونت در کودکان را شناخت.

به گفته ودودی، علائم و نشانه‌ها به یک باره به وجود نمی‌آید و اختلالات روانی یک دفعه بروز نمی‌کند. کودک نمی‌تواند تا دیروز عادی باشد و امروز با بروز این اختلال، فردی را به قتل برساند. قطعا این نشانه‌ها از قبل نمایان شده اما جدی گرفته نشده است.

این روانشناس معتقد است که بهترین تشخیص توسط روانپزشک با گرفتن تست‌های تخصصی صورت می‌گیرد. روانشناس و روانپزشک با هم می‌توانند، تشخیص دهند که نشانه‌هایی که کودک دارد طبیعی است یا خیر.

عوامل و صداهای درونی عامل جنایت

ودودی با اشاره به جنایت هولناک دختر ۱۰ساله، توضیح می‌دهد: دختر ۱۰ ساله که گفته بود من همیشه در گوشم پنبه می‌گذارم، قطعا یک کار طبیعی انجام نمی‌داد. مگر می‌شود همیشه پنبه در گوش داشت. پس این یک نشانه اضافه بر نشانه‌هایی است که می‌تواند داشته باشد. والدین باید به این نشانه‌ها توجه کنند و این مورد، عاملی برای پیگری بوده که متاسفانه انجام نشده است.

وی ادامه می‌دهد: از سنین پایین نشانه‌هایی وجود دارد که بروز می‌کند و هر پدر و مادری می‌تواند آنها را ببیند، نشانه‌های خشونت خیلی طولانی‌ مدت خود را نشان می‌دهد وکارکرد بچه را تغییر می‌دهد.

تنها کودکی می‌تواند به یک قاتل تبدیل شود که نشانه‌های خاصی داشته باشد، در غیر این صورت یک کودک نرمال که به سوی پرخاشگری می‌رود، عموما نمی‌تواند به یک قاتل تبدلی شود.

ودودی تاکید می‌کند: خیلی طول می‌کشد تا یک کودک ۱۰ ساله انگیزه قتل داشته باشد و بتواند چاقو در دست بگیرد و کسی را بکشد و به کسی نگوید. بنابراین این نشان می‌دهد که این کودک یک دنیای درونی دارد که خیلی قابل بررسی است.

بچه‌ها باید به طور سیستماتیک بررسی شوند
بچه‌ها در خانواد، مهد کودک و مدرسه باید مورد توجه قرار بگیرند و چک شوند. ودودی معتقد است که باید یک سیستم غربالگری برای کودکان وجود داشته باشد تا آنها را از همان دوران کودکی مورد سنجش و چک قرار دهند. در واقع دولت باید برای سنجش سلامت روان کودکان حتما اقداماتی را فراهم کند، تا اگر کودکان دچار اختلالات روانی هستند خیلی زودتر از هر جنایتی شناخته شوند.

این اقدام اکنون فقط در کلینیک‌های خصوصی، آن هم بعد از مراجعه افراد انجام می‌شود اما اینکه به صورت دولتی برای عموم انجام شود، چنین سیستمی وجود ندارد.

او ادامه می‌دهد: حتی مقوله‌ای به نام روانشناسی فقر وجود دارد که می‌تواند نشان دهد سطح زندگی افراد چقدر در میزان جرم و جنایت تاثیر دارد. فقر هم چیزی است که در زندگی این دختر ۱۰ ساله نمایان است و باعث شده است او بتواند دست به یک جنایت بزند.
ودودی می‌افزاید: یکی از مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد اختلاف طبقاتی است. خواسته‌ها و دارایی‌هایی که کودکان دارند باعث بروز مشکلاتی خواهد شد. عوامل اقتصادی – فرهنگی ما باعث بروز فقر و خشونت می‌شود که بسیار در ارتکاب جرایم تاثیر دارند.
به طور کل نمی‌شود جنایت در هر رده سنی به ویژه کودکان را به صفر رساند اما می‌شود تلاش کرد که کاهش یابند.

منبع: همشهری
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • یک نفر
    0

    وقتی در یک جامعه فقر مالی بیش از اندازه شود و فاصله طبقات زیاد خانواده کودکان اول عقدهای وبدبین به جامعه وافراد وفقر مالی باعث فقرفرهنگی میشود چون فرصت خواندن وآگاهی از او کرفته میشود و از دنیا وجامعه دور میشود ودر محیطی که همه شکل خودش هستن بزرگ میشودونسبت به طبقه دیگر تنفر وانتقام فکر میکند وبا اولین فرصت انجام میدهد نا اگاهانه با عث مشکلاتی برای اجتماع وافراد میشود اعتیاد برای فرار از خودش وافکار درگیرش و دزدی برای رسیدن به طبقه بالاتر بههر قیمتی طلاق وخود فروشی وخیانت بعدا در مرحله بعدی قتل وخودکشی نامیدی از زندگی نتیجه ان پس اقتصاد قوی در جامعه تا حدود زیاد این آسیبها کم مکند وخانواد سالم میشود وجامعه سالمتر وامنیت بیشتر امنیت فقط حمله دشمن نیست احساس آرامش در جامعه وافراد است اقتصاد اقتصاد اقتصاد سالم حل لال مشکلات است ممنون