دستگیری 229 سارق و مالخر در طرح پلیس آگاهی/ از شکارچی سالمندان تا فوتبالیستی که سارق شد
تعداد 229 سارق و مالخر، در آخرین طرح مقابله با سارقان و مالخرهای پلیس آگاهی پایتخت با کلکسیونی از جرایم مختلف دستگیر شدند.
صبح شنبه 229 سارق و مالخر که در قالب 51 باند فعالیت داشتند، دستبند به دست در محوطه اداره آگاهی در کنار اموال مسروقهای که از مخفیگاههایشان کشف شده بود، ایستاده بودند. تعدادی از آنها برای اولین بار بود که دستگیر میشدند اما افراد سابقهدار نیز در میان آنها به چشم میخورد؛ حتی متهمانی که پابند الکترونیک به پا داشتند و قرار بود بواسطه این پابندها خطایی مرتکب نشوند، اما بازهم به جرایم خود ادامه دادهاند.
سردار عباسعلی محمدیان فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه این طرح از تشدید برخورد با سارقان و مالخران خبر داد و گفت: طرح کنترل هوشمند سارقان با پابند الکترونیک بسیار مؤثر بود، به طوری که در همین طرح سارقان دستگیر شده که با پابند الکترونیک تحت کنترل بودند کمتر از 5 نفر بودند.
از این رو پیشنهاد ما این است که برای توفیقات بیشتر و کاهش آمار سرقت، پابندهای الکترونیک برای سارقان دارای دو مورد سابقه سرقت هم استفاده شود. البته آمار ما نشان داده استفاده از پابندها برای کنترل هوشمند سارقان، استفاده از تجهیزات نوین، افزایش گشتهای پلیسی و عدم پذیرش قرار تأمین، کاهش 20 درصدی سرقت را به دنبال داشته است. ارزش ریالی اموال مسروقه کشف شده در این طرح بیش از دهها میلیارد تومان تخمین زده شده است.
وی درباره کنترل مالخران هم گفت: «بخشی از اموال مسروقه در داخل کشور به فروش میرسد که برای برخی فروشندگان اجناس دست دوم، شناسنامه تهیه شده است که مأموران پلیس به صورت نامحسوس به واحدهای صنفی مربوطه مراجعه و اقدام به بازرسی میکنند. چنانچه کالای دست دوم برای فروش در مغازه باشد توقیف میشود مگر اینکه سند داشته باشد. اجناسی هم که در فضای مجازی برای فروش آگهی شده باشد اگر سند نداشته باشد توقیف میشود. به سارقان هشدار میدهم که مبارزه با مجرمین ادامه دارد و پلیس به صورت شبانهروز در حال تعقیب مجرمان است.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به خبرنگار ما در خصوص جرایم ارتکابی از سوی اتباع بیگانه گفت: پلیس با همه افرادی که مرتکب جرم شوند برخورد میکند. البته اتباع بیگانه از پابند استفاده نمیکنند چون این افراد پس از اتمام حبس جرمی که مرتکب شدهاند از کشور اخراج میشوند.
همزاد دروازهبان معروف
به خاطر شباهت زیادی که با دروازهبان معروف تیم فوتبال پرسپولیس دارد دوستانش او را بیرانوند صدا میزنند. عاشق فوتبال است و دلش میخواست هافبک مطرحی شود، اما هیجان سرقت او را از هافبکی در مستطیل سبز به خلاف کشاند.
چرا از فوتبال به زندان رسیدی؟
جوگیر شدم. از روی تفریح و سرگرمی و هیجان به سارقی تبدیل شدم که حالا به جای پا به توپ بودن زنجیر به پا دارد. اولین بار یکی از دوستانم قرص اکس به من تعارف کرد و بعد هم مشروبات الکلی خوردم.
وقتی قرص را خوردم حس قدرت کاذبی به من دست داد، حسی که باعث شد جوگیر شوم و با دوستانم راهی سرقت شویم.
چی سرقت میکردی؟
گوشی. سوار موتورسیکلت در خیابانها پرسه میزدیم و دوستانم گوشیهای مدل بالا را سرقت میکردند و من آنها را اسکورت میکردم.
حس هیجان خوبی به من دست داد و همین باعث شد که در سرقتهای بعدی هم با آنها بروم، اما زندگی ورزشکاریام خراب شد.
زندگی ورزشکاری؟
بله در یکی از تیمهای مطرح فوتبال به عنوان هافبک بازی میکردم. همه میگفتند بازی تو شبیه محسن مسلمان است.
ولی چون قیافهام شبیه بیرانوند است به من همزاد بیرانوند یا برادر دوقلویش هم میگویند.
البته قبل از اینکه بینیام را عمل کنم چهرهام خیلی بیشتر شبیه او بود. من در دروازهبانی هم حرفهای بودم، اما دوستان ناباب مرا نابود کردند.
سابقه داری؟
تا دلتان بخواهد. با این سن کم بارها به زندان افتادهام و آخرین بار 8 ماه پیش بود که آزاد شدم.
این دفعه دیگر تصمیم گرفتهام خلاف نکنم آن هم به خاطر مادرم، چون واقعاً هر بار که مرا بازداشت میکنند انگار نیمی از عمرش را از دست میدهد.
شکارچی افراد سالخورده
«قمار، نهتنها روزگارم را بهتر نکرد، بلکه مرا به یک دزد تبدیل کرد.» اینها را متهم جوانی میگوید که با ترفندی خاص کلاهبرداری میکرد آن هم از افراد سالخورده.
شگردت چه بود؟
کنار دستگاههای خودپرداز میایستادم و با دیدن زنان و مردان سالخورده به سمتشان میرفتم. میدانید این افراد نه چشم درست و حسابی دارند و نه اینکه سرعت عمل بالایی دارند که بخواهند پول دریافت یا جابهجا کنند. من از این نقطه ضعف آنها برای اجرای نقشهام استفاده میکردم.
کارتشان را میگرفتم و به دنبال آن هم رمزشان را میگفتند، بعد از انجام عملیات بانکی به جای اینکه کارت آنها را برگردانم کارتی سوخته با مدل و رنگ کارت خودشان را به آنها برمیگرداندم. بعد هم در فرصت مناسب کارتها را خالی میکردم.
بیشتر مواقع کارت هدیه از دستگاه خودپرداز میگرفتم یا اگر پول زیادی در حساب بود دلار و سکه خریداری میکردم.
این ایده چطور به ذهنت خطور کرد؟
یکبار که برای گرفتن پول به دستگاه عابر بانکی مراجعه کرده بودم، پیرزنی از من خواست برای او انتقال وجه دهم. همان زمان بود که ایده کلاهبرداری به این شیوه به ذهنم رسید.
چند شاکی داری؟
حسابش از دستم در رفته، اما 50 نفری میشوند و حدود 400 میلیون کلاهبرداری کردهام.
سابقه داری؟
به خاطر قاچاق شیشه دستگیر شدم و سه سالی هم حبس کشیدم. میدانید چرا زندگیام به اینجا کشید و من دزد شدم به خاطر قمار بود. وگرنه من زن و بچه دارم و آدم با آبرویی بودم. یک دوست پای مرا به قمارخانه باز کرد. وقتی میبردم ولع برد بعدی رهایم نمیکرد و بازهم قمار میکردم.
اگر هم میباختم که بدتر. من سر هر چیزی شرطبندی میکردم و زمانی که شرط از ریال به دلار و یورو کشیده شد وخامت کار بیشتر شد. برای اینکه بتوانم پول باختم را بدهم تصمیم گرفتم دزدی کنم تا با پولهای دزدی بدهیها را پرداخت کنم.