مردی به دلیل تشابه اسمی، قربانی انتقامگیری آتشین دو پسر جوان شد
مردی جوان که به خاطر یک اشتباه از سوی دو نفر به طرز خشنی به آتش کشیده شده اما زنده مانده است، در دادگاه لحظات وحشتناکی را تعریف کرد که در آتش میسوخت و متهمان او را تماشا میکردند.
متهم که بر اثر شدت سوختگی امیدی به زنده ماندنش نبود، به طور معجزهآسایی زنده ماند و توانست به زندگی برگردد اما شدت جراحات او به حدی عمیق است که همچنان بعد از گذشت دو سال در حال درمان است.
جوانی دو سال قبل به پلیس گزارش داد برادرش در یک گاراژ به آتش کشیده شده است. او گفت: من نمیدانم چه اتفاقی افتاده و چرا با برادرم، فرهاد، چنین رفتاری شده است. فقط چند نفر از مغازهدارهای اطراف با من تماس گرفتند و گفتند برادرم را به بیمارستان بردهاند.
ماموران در بیمارستان حاضر شدند. فرهاد روی تخت بیمارستان کاملاً بیهوش بود و قدرت صحبت کردن نداشت.
پرستاران به پلیس گفتند سطح هوشیاری این جوان به شدت پایین و امکان اینکه زنده بماند بسیار کم است.
شاهدان به پلیس گفتند وقتی متوجه ماجرا شدند که فرهاد با بنزین به آتش کشیده شده بود. مشخص شد عاملان این اقدام دو جوان به نامهای پیمان و احمد هستند. پلیس هر دو جوان را بازداشت کرد.
وقتی دو مرد جوان مورد بازجویی قرار گرفتند، گفتند فرهاد پشت سر آنها حرفهایی زده بود و به همین دلیل او را لایق عذاب شدیدی میدانستند و تصمیم گرفتند او را آتش بزنند.
فرهاد یک ماه بعد به هوش آمد. او علیه دو مرد شکایت کرد و گفت: اصلاً نمیدانم این دو نفر برای چه با من چنین رفتاری کردند. ما با هم درگیریای نداشتیم.
او گفت: در محل کارم بودم که احمد تماس گرفت و گفت میخواهد با من صحبت کند. گفتم فعلاً نمیتوانم حرف بزنم. فحشهای خیلی زشتی داد و گفت به گاراژ بیا. من هم رفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. او دست و پای من را بست و به پیمان زنگ زد. پیمان که آمد لباسهایش را درآورد. عربده میکشید و میگفت حالا دوباره تکرار کن چه میگفتی. احمد روی من یک گالن بنزین خالی کرد و فندک را زد. به ثانیه نرسید که همه جای من گر گرفت. داشتم میسوختم و داد میزدم و کمک میخواستم اما آنها میخندیدند و می گفتند حالا بگو! حرفهایی که زدی حالا بگو! مردم به سختی من را خاموش کردند و به بیمارستان آوردند.
تحقیقات پلیس نشان داد درگیری احمد و پیمان اصلاً با فرهاد نبوده، بلکه با شخص دیگری که نام او هم فرهاد است اختلاف داشتند و این دو متهم، مرد جوان خود را اشتباهی و به دلیل تشابه اسمی به این روز انداختند.
به این ترتیب، با توجه به درخواست اشد مجازات برای متهمان، کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه دادگاه که در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا قربانی در جایگاه قرار گرفت. او که با وضعیت بسیار سختی به دادگاه آمده بود، گفت: وضعیت من بسیار وخیم است. اگر مرده بودم خیلی بهتر بود. با عوارض شدید سوختگی درگیر هستم و زندگی خودم و خانوادهام تحت تاثیر قرار گرفته است. من اصلاً کاری با متهمان نداشتم و نمیدانم چرا با من چنین کردند.
سپس پیمان در جایگاه قرار گرفت و گفت: در محله ما مردی به نام فرهاد پشت سرمان حرفهای نامربوط زده بود، اما ما به اشتباه فکر کردیم شاکی چنین کاری کرده است. به همین خاطر با او تماس گرفتیم و او را به گاراژ کشاندیم. میخواستیم او را ادب کنیم. به همین خاطر گالن بنزین را روی سرش ریختیم و او را آتش زدیم.
احمد نیز گفت: ما اشتباهی دست به چنین کاری زدیم و به خاطر تشابه اسمی شاکی پرونده را به آتش کشیدیم. مردی که پشت سر ما حرف زده، ما را تحقیر کرده بود و میخواستیم رفتار او را تلافی کنیم اما اشتباه کردیم و حالا پشیمان هستیم.
در پایان، با توجه به اینکه شدت جراحات قربانی بالا و چند برابر دیه یک انسان میشد، دادگاه از پزشکی قانونی خواست تا به طور دقیق درباره آن اظهار نظر و تعیین تکلیف کند. بنابراین، ادامه رسیدگی به بعد موکول شد.
قصاص بهترین کار در مورد هردو است.
ملت رد دادن دیگه
چون یکی یه چیزی پشت سرش گفته یارو رو آتیش زده
اینها دیگه کین؟