بازخوانی پرونده:
تجاوز به زنان تهرانی و قتل سریالی زنان/ مجید سالک معمای حل نشده تاریخ جنایی ایران
مجید سالکمحمودی، قاتل زنجیرهای دهه 60، با شورلت سبز خود دهها زن را به قتل رساند و پیش از محاکمه در زندان خودکشی کرد.
در دهه 1360، تهران و چند شهر دیگر ایران درگیر جنایاتی هولناک بودند که تا مدتها خواب و آرامش را از مردم ربود. قاتلی مرموز با خودروی شورلت سبزرنگ، در طول پنج سال (1359 تا 1364) دست به قتل هایی زنجیرهای زد که قربانیانش عمدتاً زنان بودند.
نام این قاتل، مجید سالکمحمودی، در تاریخ جنایی ایران با وحشتی عمیق و جنایاتی بیرحمانه گره خورده است. این گزارش به بازخوانی این پرونده جنایی و بررسی زندگی، روشها، قربانیان و پایان کار این قاتل زنجیرهای پرداختیم.
آغاز زندگی و شخصیت مجید سالکمحمودی
مجید سالکمحمودی در ظاهر فردی معمولی و حتی خوشمشرب به نظر میرسید. او از طبقه متوسط جامعه بود و بهظاهر زندگی عادی داشت، اما پشت این ظاهر آرام، ذهنی بیمار و تمایلاتی خطرناک پنهان بود. بررسیهای بعدی نشان داد که او از مشکلات روانی رنج میبرد و انگیزههای جنایاتش ناشی از نفرت عمیق نسبت به زنان و ناکامیهایش در زندگی شخصی بود.
آغاز جنایات: شورلت سبز، وسیلهای برای وحشت
سالکمحمودی قتلهایش را با دقت برنامهریزی میکرد. خودروی شورلت سبزرنگ او به ابزاری برای فریب قربانیان تبدیل شده بود. او با ظاهری قابل اعتماد و رفتاری دوستانه، زنان را به داخل خودرو دعوت میکرد و با وعدههای دروغین آنها را به مکانهای خلوت میبرد. سپس با استفاده از طناب سفید که امضای قاتلانه او به شمار میرفت، قربانیانش را خفه میکرد.
ویژگی قربانیان
بیشتر قربانیان سالکمحمودی زنانی بودند که در موقعیتهای آسیبپذیر قرار داشتند؛ از جمله زنان متأهل، زنان تنها و گاهی اوقات زنان جوانی که به دلایل مختلف در خیابانها سرگردان بودند. سالک آنها را با پیشنهاد کمک، انتقال به مقصد یا حتی وعدههای مالی فریب میداد.
روش جنایت
مجید سالکمحمودی بسیار دقیق عمل میکرد و جنایاتش را بدون جلبتوجه انجام میداد. او قربانیانش را پس از سوار کردن به خودرو، به مکانهای دورافتاده میبرد و پس از خفه کردن آنها با طناب سفید، اجسادشان را در حاشیه شهرها یا زمینهای متروکه رها میکرد.
او از هیچگونه خشونتی برای رسیدن به هدفش دریغ نمیکرد و نشانههایی از بیرحمی و عدم پشیمانی در تمام جنایاتش به چشم میخورد.
تعداد قربانیان و دامنه جنایات
بر اساس گزارشهای رسمی، مجید سالکمحمودی دستکم 49 نفر را به قتل رساند. بااینحال، برخی منابع غیررسمی معتقدند که تعداد واقعی قربانیان او ممکن است بیشتر باشد. قتلها عمدتاً در تهران و شهرهای اطراف رخ داد، اما دامنه جنایات او به برخی دیگر از شهرها نیز کشیده شد.
وحشت عمومی و تلاش پلیس برای دستگیری
جنایات سالکمحمودی در آن دوران باعث ترس و وحشتی عمومی شد. بسیاری از زنان از تردد در خیابانها یا قبول هرگونه کمک از افراد غریبه اجتناب میکردند. نیروی انتظامی و پلیس جنایی ایران نیز تحقیقات گستردهای را برای شناسایی و دستگیری این قاتل بیرحم آغاز کردند.
بااینحال، روشهای دقیق و حسابشده سالکمحمودی دستگیری او را دشوار کرده بود. او بهخوبی از موقعیتهای آسیبپذیری قربانیان سوءاستفاده میکرد و ردپای کمی از خود به جا میگذاشت.
دستگیری و پایان کار قاتل شورلت سبز
در نهایت، تلاشهای پلیس به نتیجه رسید و مجید سالکمحمودی در سال 1364 شناسایی و دستگیر شد. او پس از دستگیری به بسیاری از جنایاتش اعتراف کرد. این اعترافات باعث شد جزئیات هولناکی از ذهن بیمار و روشهای جنایتکارانهاش فاش شود.
سالکمحمودی در زندان قصر تهران محبوس شد و قرار بود محاکمهای علنی برای او برگزار شود. اما پیش از آنکه به عدالت سپرده شود، در خردادماه سال 1365 در ایام ماه رمضان، بعد از افطار به سلول بازگشت و با استفاده از حاشیه پتو طنابی ساخت و خود را خفه کرد. با مرگ سالک، بسیاری از سوالات بیپاسخ ماند و انگیزه اصلی او برای ارتکاب این جنایات هولناک همچنان یک راز باقی ماند.
میراث ترسناک یک قاتل زنجیرهای
جنایات مجید سالکمحمودی تأثیرات عمیقی بر جامعه ایران داشت. این جنایات باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به خطرات احتمالی و ضرورت احتیاط در برخورد با افراد ناشناس شد. همچنین این پرونده باعث تقویت اقدامات امنیتی و استفاده از روشهای علمی در پیگیری پروندههای جنایی شد.
پرونده او بهعنوان یکی از مشهورترین پروندههای جنایی ایران در تاریخ ثبت شد و این قاتل نمادی از بیرحمی و بیعدالتی در حق قربانیان بیگناه بود و جنایاتش تا مدتها در خاطره جمعی مردم باقی ماند. شورلت سبزرنگ او که بهعنوان ابزار قتل استفاده میشد، به نمادی از وحشت تبدیل شد و حتی در فرهنگ عامه نیز بهنوعی یادآور این جنایات شد.
اعترافات قاتل زنجیرهای
او در بخشی از اعترافات خود گفته بود که در سال 1359 ورشکست شد و همسرش از او خواسته تا اموالم را به نام او کند و دیگران آنها را تصاحب نکنند. پس از آن شش ماه زندانی بوده و وقتی بازگشته از رابطه پنهانی همسرش با پسرخاله همسرش با خبر شده است.
او در بخش دیگری گفته بود که از همه زنها متنفر شده و این نفرت زندگیاش را از بین برد و از سال 1359 تا 1364 هر زن خیانتکاری را که میدید، به قتل میرساند، تا سرانجام سال 1364 ماشین سبزرنگ او شناسایی و سپس و دستگیر شد.
نتیجهگیری
پرونده مجید سالکمحمودی یادآور اهمیت هوشیاری، آگاهی عمومی و تقویت ساختارهای امنیتی برای جلوگیری از چنین جنایاتی است. او با جنایات خود، نهتنها جان دهها نفر را گرفت، بلکه سایهای از ترس و وحشت بر جامعه انداخت. پایان کار او نیز بهنوعی بیانگر ناتوانی قاتلان زنجیرهای در مقابله با فشارهای روانی و اخلاقی ناشی از جنایاتشان است.
پرونده او همچنان یکی از پیچیدهترین و تکاندهندهترین پروندههای تاریخ جنایی ایران باقی مانده و تا امروز مورد توجه تحلیلگران و پژوهشگران جنایی است.
در نهایت، باید گفت که مجید سالک یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ جنایی ایران است و پرونده او همچنان به عنوان یکی از معماهای حل نشده این کشور باقی مانده است.
احتمالا یکی به زن یا مادرش تجاوز کرده بوده عقده داشته