بخشش مرد عصبانی که همسایهاش را با شلیک گلوله به کام مرگ کشاند
مرد عصبانی که همسایهاش را با تفنگ ساچمهای به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد.
پدر مقتول از طرف خودش و فرزندان کوچک مقتول برای متهم درخواست قصاص کرده بودند اما سرانجام مرد زندانی موفق به جلب رضایت شد و به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
سال ۹۹ به پلیس گزارش شد در منطقه ورامین درگیری با اسلحه رخ داده است. وقتی ماموران به محل رسیدند، متوجه شدند ضارب فرار کرده و مردی به نام مهرداد جان خود را از دست داده است. جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و ماموران رد ضارب را که محمود نام دارد در کوهرنگ گرفتند و بعد از دو ماه موفق به بازداشت او شدند.
محمود به قتل اعتراف کرد و گفت: با مهرداد از قبل درگیری داشتم. او از برق خانه من و برادرم استفاده میکرد اما پول برق را نمیداد. چند روز قبل از حادثه یک نفر که نقاب داشت مقابل خانه من و برادرم آمد و شلیک کرد که متوجه شدم محمود است. روز حادثه نیز وقتی داشتم با زن و بچهام میآمدم مهرداد جلوی در بود. او فحش ناموسی داد و من که عصبانی شده بودم شلیک کردم. قصدم کشتن او نبود اما حین حرکت تیر به قلبش برخورد کرد.
با پایان بازجوییها کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی پدر مقتول از طرف خودش و همچنین به نیابت از فرزندان پسرش برای متهم درخواست قصاص کرد.
وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: قصد قتل نداشتم و تیر اتفاقی به مهرداد برخورد کرد. ما سالها همسایه بودیم و خانه مهرداد برق نداشت. او از کنتور برق ما استفاده میکرد. پول برق زیاد آمد بود. به او گفتم باید سهمش را بدهد اما قبول نکرد. به همین خاطر با هم درگیر شدیم و من هم برق او را قطع کردم و دیگر اجازه ندادم از برق خانه من استفاده کند تا اینکه یک روز مهرداد در حالی که نقاب زده بود سراغم آمد تا من و برادرم را بزند که ما به طور معجزهآسایی نجات پیدا کردیم و تیرها به ما نخورد. روز حادثه، من با خانوادهام از مهمانی میآمدیم که مهرداد فحاشی کرد. او به من و خانوادهام فحشهای زشتی داد و من هم عصبانی شدم و با تفنگ به او شلیک کردم. قصدم این بود که به پایش بزنم اما حین حرکت تیر به قلبش برخورد کرد.
قضات با پایان گفتههای این مرد وارد شور شدند و متهم را به قصاص و دو سال حبس محکوم کردند.
با گذشت چهار سال از حادثه سرانجام متهم موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند و این بار متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم دوباره پای میز محاکمه رفت.
او با توجه به رضایت اولیای دم درخواست بخشش کرد و گفت: از قتل مرد همسایه پشیمان هستم. با سختی زیاد توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. حالا تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا ازجنبه عمومی جرم او را به زندان محکوم کنند.