۲۴ دی ۱۳۹۷ ۲۰:۲۹

اقدام وقیحانه پسرعاشق پیشه و زن مطلقه در تهران

پسر جوان که عاشق یک زن مطلقه شده بود به خاطر فراهم کردن خواسته‌های معشوقه‌اش همراه او و همدست دیگرش دست به گوشی‌قاپی زد.

کدخبر: 807320

ت ت

چندی قبل ماموران کلانتری 107 فلسطین در برابر پرونده‌های گوشی قاپی در مرکز شهر قرار گرفتند و تیمی از ماموران برای دستگیری دزدان حرفه‌ای وارد عمل شدند.

ماموران در گام نخست به سراغ طعمه‌های دزدان رفته و در این مرحله مشخص شد که دزدان که 2 مرد جوان هستند سوار بر موتور اقدام به قاپیدن گوشی موبایل از طعمه‌هایشان می‌کنند.

سرقت خشن
یکی از طعمه‌های دزدان به ماموران گفت: در کنار ورزشگاه شیرودی در حال صحبت با تلفن موبایلم بودم که ناگهان دو جوان موتور سوار را در کنار خودم دیدم و یکی از آنها اقدام به قاپیدن گوشی موبایلم کرد.

وی افزود: وقتی به دنبال دزدان رفتم یکی از آنها برایم یک قمه کشید که دیگر از ترس پشیمان شدم و تعقیب‌شان نکردم.

مرد جوانی که در نزدیکی پل کریمخان هدف دزدان قرار گرفته بود نیز گفت: در حال صحبت با گوشی موبایلم بودم که ناگهان ضربه‌ای از پشت به سرم خورد و تا ‌ موبایلم را از روی گوشم برداشتم پسر جوان گوشی موبایلم را قاپید و در ادامه با نشان دادن یک قمه خواست تا آنها را تعقیب نکنم.

سرقت از راننده تاکسی
تجسس‌های پلیسی ادامه داشت که ماموران در جریان سرقت دیگری قرار گرفتند که راننده یک تاکسی طعمه دزدان شده بود.

راننده تاکسی به ماموران گفت: مرد جوانی سوار بر خودرویم شد و در یک خیابان خلوت ازمن خواست تا با گوشی موبایلم با خانواده‌اش زنگ بزنند که برایش از خانه پول بیاورند که من نیز به پسر جوان اعتماد کرده و گوشی‌ام را در اختیارش قرار دادم.

وی افزود: پسر جوان وقتی گوشی موبایل را از دستم گرفت در یک لحظه در خودرو را باز کرد و پا به فرار گذاشت و تا خواستم به دنبالش بروم سوار بر یک موتور از محل دور شد.

سرقت به بهانه خرید اینترنتی
روز سه شنبه 18 دی ماه سال جاری زن جوانی در تماس با ماموران کلانتری 107 فلسطین از به سرقت رفتن تبلت اش از سوی 2 سارق موتور سوار خبر داد.

بدین ترتیب تیمی از ماموران برای تحقیقات بیشتر در محل حاضر شدند و زن جوان به ماموران گفت: تبلت ام را در سایت دیوار آگهی کرده بودم که زن جوانی با من تماس گرفت و ادعا کرد قصد خرید آن را دارد و پس از اعتمادسازی گفت که همسرش برای خرید تبلت و بررسی آن به جلوی در خانه‌مان می آید.

وی افزود: من که به زن جوان اعتماد کرده بودم پیشنهادش را پذیرفتم و شوهرش به جلوی در خانه ما آمد و پس از بررسی تبلت و پرداخت بخشی از پول آن ادعا کرد که پول تو حساب بانکی‌اش است و از من خواست با هم تا سر خیابان که بانک است بروم و پول را کارت به کارت کند.

زن جوان ادامه داد: به سر خیابان رفتیم که ناگهان مرد جوان سوار بر موتوری که در انتظارش بود شد و با هم پا به فرار گذاشتند.

تحقیقات پلیسی
ماموران کلانتری 107 فلسطین با توجه به گسترده بودن این دزدی‌ها آلبوم مجرمان سابقه‌دار را پیش روی مالباختگان قرار دادند و با توجه به اینکه در این سرقت‌ها دزدان از یک زن برای اجرای نقشه‌ اشان کمک گرفته بودند تصویر محمد را به عنوان نخستین مظنون پیش روی آنها قرار دادند.

طعمه‌های دزدان در همان ابتدا محمد را به عنوان همان دزد گوشی‌هایشان معرفی کردند و همین کافی بود تا تجسس‌های پلیسی برای دستگیری سارق حرفه‌ای کلید زده شد.

ماموران روز پنجشنبه محمد و همدستش امیر را در بازار تهران شناسایی کردند و با تحت نظر قرار دادن آنها در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری دو مرد جوان شدند و در ادامه زن جوان که همدست این باند بود نیز دستگیر شد.

سرقت به خاطر یک عشق
محمد 23 ساله که سال گذشته نیز به خاطر سرقت گوشی موبایل دستگیر شده بود ادعا می‌کند بخاطر علاقه‌ای که به حدیث دارد دست به سرقت زده است.

سابقه داری؟

بله، سال گذشته بخاطر سرقت گوشی موبایل دست به سرقت زدم.

کی دستگیر شدی؟

7 اسفند ماه سال 96 دستگیر شدم.

چند ماه زندان بودی؟

8 ماه زندان بودم تا اینکه توانستم رضایت شاکیان پرونده‌ام را بگیرم.

چطور رضایت گرفتی؟

95 میلیون تومان پول پرداخت کردم و توانستم رضایت بگیرم.

پول را از کجا تهیه کردی؟

پدر و مادرم پرداخت کردند.

چرا دوباره دزدی کردی؟

وسوسه شدم.

وسوسه؟

بله، بخاطر دختر مورد علاقه‌ام که حدیث نام دارد دست به دزدی زدم.

بخاطر یک دختر دزدی کردی؟

بله، حدیث از من یک تبلت می‌خواست و من پول زیادی نداشتم به همین خاطر مجبور به دزدی شدم.

شیوه و شگرد؟

حدیث گفت که در سایت دیوار یک گوشی موبایل دیده است به همین خاطر با زن جوان قرار ملاقات گذاشتم و ابتدا 450 هزار تومان به زن جوان پرداخت کردم و چون دیگر پول نداشتم دست به سرقت زدم.

خانواده‌ات می دانستند با حدیث در ارتباط هستی؟

بله.

چرا از آنها کمک نخواستی؟

خانواده‌ام مخالف ازدواج با حدیث بودند.

چرا؟

چون حدیث در گذشته یکبار ازدواج کرده و طلاق گرفته بود.

حدیث بزرگتر از تو است؟

نه، از من کوچکتر است.

آزاد شوی و حدیث دوباره خواسته‌ای داشته باشد دزدی می‌کنی؟

پسر جوان در حالیکه به چشمان گریان دختر مورد علاقه‌اش نگاه می‌کرد گفت: حدیث دیگر هیچ خواسته‌ای از من نخواهد داشت. در این لحظه حدیث نیز با اشک و تکان دادن سرش حرفهای محمد را تایید کرد.

شنیدم خانواده‌ات وضعیت مالی خوبی دارند، جای آنها بودی چه می‌کردی؟

نمی‌دانم.

گفتگو با حدیث ، زنی که وقتی 21 ساله بود بخاطر تبهکاری شوهر سابقش از او جدا شد و حالا خودش باعث تبهکاری یک جوان دیگر شده است.

اعتیاد داری؟

الان نه، فقط سیگار می‌کشم.

چرا از همسرت جدا شدی؟

اعتیاد داشت و خلاف می‌کرد.

تو آن زمان اعتیاد نداشتی؟

من مواد می‌‎فروختم و خودم زیاد مصرف نمی‌کردم.

چطور با محمد آشنا شدی؟

2 سال پیش با محمد در خیابان منیریه آشنا شدم.

سابقه داری؟