شیوا 16 ساله در دبیرستان پسرانه درس می خواند
کودکان دارای حساسیتهای ویژهای هستند که همین مسأله لزوم حمایت بیشتر از آنها را مشخص میکند، حالا در نظر بگیرید کودکی را که هویت جنسیاش متفاوت از جنسیت و ظاهرش است
«چرا اینجوری راه میری؟ چرا این طوری حرف میزنی؟ پسر که این مدلی نمیخنده. این اداها چیه؟ بزنم توی سرت آدم بشی! آدم شو... آدم شو... آدم شو...»
چقدر این حرفها را شنیده. به جمله آخر حساسیت پیدا کرده؛ آدم شو. مگر آدم نیست؟ چرا باید به خاطر چیزی که هست، دائم مسخره شود و آزار ببیند؟ سرش پر از سؤال است. شیوا ۱۶ ساله مقابلم ایستاده. چشمهای عسلی روشن در زمینه بینقص پوستش، درخشانتر به نظر میرسد. قد بلند و نسبتاً درشت اندام است.
رژ لب نارنجی ملایم زده که با گلهای شال زمینه سرمهای روی سرش همرنگ باشد. موهای کوتاه از زیر شال بیرون آمده. مانتوی سرمهای کوتاه تنش کرده با شلوار جین چسبان و یک کفش کتانی سفید. الان اینجوری لباس پوشیده، اما در مدرسه شلوار پارچهای راسته میپوشد و پیراهن مردانه آبی تنش میکند. سر کلاس، پیش پسرها مینشیند درحالی که خودش را دختر میداند. شیوا یک ترنسکشوال است. خودش میگوید این را از همان ۵، ۶ سالگی میدانسته است.
بعدها با مراجعه به روانشناس دیگر برای خانوادهاش هم مسلم شد. گرچه پذیرش آن برایشان سخت بود، اما به هرحال قبول کردند پسرشان ترنس و در واقع دختر است. «حالا هم نه اینکه خیال کنید خیلی برایشان راحت باشد، مثلاً خواهرهای بزرگم هر وقت میبینند افسرده هستم، میگویند ببین پشیمان شدی، دیگر ولش کن، نمیخواهد عمل کنی. آنها نمیدانند من برای عمل مصمم هستم و چیزی نمیتواند نظرم را عوض کند.
ما هم مثل بقیه آدمها افسرده میشویم گاهی، ترنسها بیشتر هم افسرده میشوند، چون برخورد جامعه با ما خوب نیست. من همیشه در مدرسه اذیت شدهام. آنقدر لقبهای زشت بهم دادهاند که از مدرسه رفتن تنفر پیدا کردهام.
به بچههایی مثل ما مدام میگویند دوجنسه، همجنس باز، اِواخواهر و از این طور حرفها که همیشه عذابم داده. تازه این فقط حرف بود و چیزهای دیگری هم بود که خجالت میکشم بگویم. باورتان میشود که من را به خاطر مدل راه رفتن و حرف زدن از مدرسه اخراج کردهاند؟! خیلی راحت به پدر و مادرم گفتند بچهتان را ببرید جای دیگر، چون اینجا بچههای دیگر را منحرف میکند.
ناظمی داشتم که دائم تحقیرم میکرد و به مدل راه رفتنم گیر میداد. میگفت: مگر تو دختری؟ دلم میخواست داد بزنم و بگویم بله من دخترم. الان هم کابوسم این است که مجبور شوم سربازی بروم. برای همین به محض اینکه ۱۸ ساله شدم، تصمیم دارم جراحی کنم. البته به ما معافیت میدهند، اما توی کارت مینویسند به دلیل انحراف جنسی. به خاطر همین خیلی از بچههای ترنس با همین وضعیت حاضر میشوند بروند سربازی، اما اَنگ منحرف جنسی بهشان زده نشود. چه کسی به منحرف جنسی کار میدهد آخر؟!»
ماهان ۱۵ ساله، برعکس شیوا یک ترنس اف تو ام است. جثهاش لاغر و ظریف است. موهای سرش را کوتاه کوتاه کرده. کت چرمی مشکی پوشیده و پیراهن چهارخانه را روی شوار جین زغالی نسبتاً گشاد انداخته است. اسم شناسنامهایاش دخترانه است، برعکس شیوا که الان توی شناسنامه پسر است.
«من با پوشش دخترانه مدرسه میروم، چیزی که برایم خیلی عذابآور است، اما چاره دیگری ندارم. باید خیلی حواسم باشد که دیگران نفهمند من ترنس هستم، چون اگر کسی متوجه شود، به مدیر اطلاع میدهد و آن وقت مدرسه به سازمان نامه مینویسد و در این صورت به من اجبار میکنند که شبانه روزی بروم و من این را نمیخواهم. در واقع مجبور میشوم غیرحضوری بخوانم که مدرکش به درد من نمیخورد. من دوست دارم دیپلمم را عادی بگیرم و با آن به دانشگاه بروم.»
میپرسم از بین دوستانت در مدرسه کسی اطلاع دارد ترنس هستی؟ چه برخوردی میکنند؟ ماهان میگوید: «بعضی بچهها وقتی میفهمند، برخورد عادی دارند، اما بعضیها اطلاعی از موضوع ترنس ندارند و به خاطر همین از من میترسند و فکر میکنند دوجنسه هستم و ممکن است بهشان آسیب جنسی برسانم. به خانوادههایشان میگویند و خانوادهها هم، چون آگاهی ندارند به مدرسه اطلاع میدهند، از آن طرف مدرسه هم آگاهی ندارد و مشکلات زیادی برای یک دانشآموز ترنسکشوال به وجود میآید.
ببینید خود یک ترنسکشوال در مدرسه خیلی عذاب میکشد، خودش دائم در معرض آسیب است چه برسد به اینکه بخواهد به کسی آسیب برساند. من حتی با نگاه و حرف هم نمیتوانم به کسی آسیب برسانم چه برسد به آسیب جنسی. من خودم هم خیلی دوست دارم بروم سر کلاس پسرانه بنشینم، اما تا عمل نکردهام مجبورم مدرسه دخترانه بروم. باید درباره این مسأله آگاهی رسانی شود و دیگران یک ترنسکشوال را درک کنند و به عنوان یک انسان به او نگاه کنند. من ۳ سال دیگر که به سن قانونی برسم میتوانم عملم را انجام دهم و مدارکم را عوض کنم و وقتی مدارکم حاضر شد هم عمل آخرم را انجام دهم.»
اینها حرفهای دو دانش آموز ترنسکشوال است که البته گوشه کوچکی از مشکلات را عنوان میکند. تطبیق روح با جسم، همان چیزی است که در ترنسکشوالها وجود ندارد و درکش شاید برای همه آسان نباشد، اما میشود در این باره آگاهی کسب کرد.
«او جسم زنانه دارد، اما در واقع و به لحاظ روحی مرد است. او جسم مردانه دارد، اما در واقع و به لحاظ روحی، زن است.» این دو جمله ساده را به خاطر بسپاریم و بدانیم که آنها با انجام عمل تغییر جنسیت میتوانند جسم و روحشان را با هم منطبق کنند، اما در این راه مشکلات زیادی را باید متحمل شوند. کودکان ترنسکشوال موضوعی است که به تازگی مورد توجه قرار گرفته و اولین نشست با این موضوع از سوی انجمن حمایت از حقوق کودکان برگزار شد؛ نشستی با عنوان «چالشهای کودکان ترنسکشوال در جامعه ایرانی».
مسائل مربوط به کودکان به عنوان آسیب پذیرترین قشر جامعه باید مورد توجه جدی قرار بگیرد، یک کودک ترنسکشوال یا تراجنسی، اما بیشتر در معرض آسیب قرار دارد. جرائمی که علیه کودکان ترانسکشوال صورت میگیرد، گواه این مسأله است.
هادی شریعتی، حقوقدان و نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ازاصطلاحی به نام «کودکان نامرئی» یاد میکند. اولین بار یونیسف این توصیف را درباره بخشی از کودکان به کار برد: «کودکان نامرئی بخشی از کودکان در جامعه هستند که به دلایل سیاسی و اجتماعی به حاشیه رانده شدهاند، نیازهایشان دیده نمیشود و تا دهه ۸۰ میلادی اصلاً نیازهایشان در رسانه دیده نمیشد با این باور که اینها متکدی یا مجرم هستند و نیاز به حمایتهای اجتماعی ندارند.
این باورها بر اساس ناآگاهی شکل گرفته بود. کم کم و با تلاشهای فعالان حقوق کودک این کودکان دیده شدند. الان متأسفانه هنوز بخشی از کودکان جامعه ما نامرئی هستند و دیده نمیشوند. کودکان ترنسکشوال هم جزو این کودکان هستند. گزارشهایی که گاهی از وضعیت کودکان تراجنسی به ما میرسید سبب شد تصمیم بگیریم روی این موضوع به شکل اساسی کار کنیم؛ گزارشهایی که عمدتاً دلخراش بود و نشان میداد که جرائم زیادی درمورد آنها اتفاق میافتد.»
شریعتی این طور ادامه میدهد: «کودکان ترنسکشوال با چالشهای حقوقی مواجه هستند. وقتی از حقوق در جامعه حرف میزنیم باید برویم سمت متون قانونی. متأسفانه در قوانین ما بخشی از افراد جامعه سانسور میشوند، یا قانون در مورد آنها کاملاً سکوت میکند و یا به شکل ناقص و غیرشفاف ورود میکند. وقتی این اتفاق میافتد، تبعیض به وجود میآید و از دل تبعیض، بزه و بزهکاری تولید میشود و آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکند.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران ترنسکشوال به رسمیت شناخته شده، اما بدون شک این کافی نیست. برای افرادی که در دسته اقلیت جنسی قرار میگیرند، قوانین باید جنبه حمایتی داشته باشد نه اینکه صرفاً به چند ماده خلاصه شود. در متون فقهی، از ترنسکشوال به عنوان خنثای روانی یا خنثای مشکل نام برده شده که یک مسأله شرعی است و احکام مخصوصی هم در زمینه نماز، روزه، حج و حدود و قصاص در مورد آنها وجود دارد.
یکی از معتبرترین قوانین فقهی که در این مورد وجود دارد و دائم به آن استناد میشود، کتاب تحریرالوسیله امام خمینی (ره) است. در سال ۱۳۶۰ هم فتوایی ازسوی امام خمینی (ره) صادر شد مبنی بر شرعی بودن عمل تغییر جنسیت که به عنوان یکی از معتبرترین فتاوی فقهی دراین مورد است. با توجه به خلأ قانونی که درباره کودکان ترنسکشوال وجود دارد، درحال حاضر اغلب مراجع قضایی با توجه به متون فقهی، احکام را صادر میکنند، چون قانون مشخصی در دسترس نیست. یکی از چالشهای ترنسکشوالها نبود قانون کامل و جامع در این باره است.
در قوانین اصلی دو یا سه ماده به صورت پراکنده داریم؛ ماده ۹۳۹ قانون مدنی که در مورد وضعیت تعیین ارث است و بند ۱۸ ماده ۲۴ قانون حمایت از خانواده هم دادگاه صالح برای رسیدگی به عمل تغییر جنسیت را دادگاه خانواده اعلام کرده و در نهایت ماده ۳۳ آیین نامه سازمان نظام وظیفه که مربوط به معافیتهای اعصاب و روان است. تأکید این قوانین که خیلی محدود هستند، مربوط به تکلیف بعد از عمل تغییر جنسیت است و ترنسکشوالهای زیر ۱۸ سال و آنهایی که توان پرداخت هزینه عمل تغییر جنسیت را ندارند، از چرخه حمایتی قانون خارج میشوند.»
تصویب یک قانون امیدوارکننده
«در مورد کودکان، اما برای اولین بار در تاریخ حقوقی معاصر ایران، بند دال از ماده ۳ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۹۷، آنها را به عنوان کودکان دارای اختلال هویت جنسی به رسمیت شناخته و در دسته کودکان در وضعیت مخاطره آمیز قرار داده که در مواد بعدی این قانون، ساز و کار حمایتی در نظر گرفته شده است؛ در واقع برای کودکان در وضعیت مخاطره آمیز که کودکان ترنس هم جزوشان هستند.»
شریعتی این را میگوید و ادامه میدهد: «در چند دهه تنها یک بند از یک ماده به بحث کودکان ترنسکشوال پرداخته که البته امیدوارکننده است و از نکات مثبت قانون تازه تصویب است، اما وقتی به آمارها نگاه میکنیم متوجه میشویم که چه ظلم و غفلت بزرگی درمورد این کودکان رخ داده. کنوانسیون حقوق کودک هم اشاره مستقیمی به کودکان با هویت جنسی متفاوت نداشته، اما ماده ۲ پیمان نامه در مورد اصل عدم تبعیض است.
این کودکان در جامعه دائم در حال تبعیض هستند. کودکان ترنس قربانیان همیشگی کودک آزاری هستند و گاهی آنطور که خانوادههایشان مطرح کردهاند، آسیبهای جدی روانی و جسمی در محیط آموزشی میبینند. کودک و نوجوانی که مخالف جنسیت خودش لباس بپوشد و رفتار کند با تحقیر و توهین و تبعیض مواجه میشود و ممکن است با توبیخ و اخراج هم مواجه شود. مواد ۶۴، ۶۵ و ۶۶ آیین نامه اجرایی مدارس مصوب سال ۷۹ با چشمپوشی نسبت به دانشآموزان خاص امکانی را فراهم میکند که دست مدیران را برای توبیخ دانش آموزان ترنس باز میگذارد، گرچه اشارهای به ترانسکشوالیسم نداشته، اما موضوع ماده که در ارتباط با وضعیت ظاهری و پوشش این دانشآموزان است، راه را برای اخراج آنها باز میکند. مشکل دیگر این است که مدارس هیچ شناختی از این موضوع ندارند و رفتار دانش آموز را حمل بر انحراف جنسی او میدانند.»
قبلاً از ترانسکشوالیسم به عنوان اختلال نام برده میشد، اما در تعاریف جدید روانشناسی اختلال محسوب نمیشود و افرادی که دارای احساس جنسی و روانی متفاوت هستند میتوانند با کمک خدمات دولتها و جامعه، مدل زندگی را که از لحاظ روانی برای آن ساخته شدهاند، پیش بگیرند.
دکتر مریم امیری، روانشناس بالینی و روان درمانگر تحلیلی در رابطه با تبلور هویت در کودکان ترنسکشوال این طور میگوید: «واژهها در طول سالها پوست میاندازند و تغییر میکنند و این خاصیت علم است. سه مسأله را در نظر میگیریم: جنس، جنسیت یا هویت جنسی و نقشهای جنسیتی. جنس همان چیزی است که در بدو تولد پزشکان بر اساس اعضای جنسی لقب دختر یا پسر را به کودک نسبت میدهند. مسأله جنسیت یا هویت جنسی از این موضوع جداست و تجربه فردی هرشخص از احساس درونیاش نسبت به آن چیزی است که جنسیت خود میپندارد.
این حس به دوگانه زن و مرد تقسیم میشود که البته در تمام اعصار به این شکل نبوده. جنسیت یک طیف بسیار وسیع است و تراجنسی یکی از گوناگونیهای طبیعی انسان است و نه چیزی که کسی به آن مبتلا باشد. مسأله بعدی نقشهای جنسیتی یا اجراگریهای جنسیتی است که هنجارها و رفتارهایی هستند که در هر جامعه برای یک جنس خاص تعیین میشود برای مثال اینکه خانمها موهایشان بلند باشد یا آقایان شلوار بپوشند.
این سه مسأله با اینکه به هم مربوط هستند، ولی یکسان نیستند. درمورد کودکان این سؤال پیش میآید که آیا قادر هستند هویت جنسی خودشان را تشخیص دهند؟ بیشتر ترنسکشوالها عنوان کردهاند که تفاوت جنسیشان را قبل از ۱۲ سالگی تشخیص دادهاند. در کلینیکهای تشخیص هویت جنسی هم کودکان از زمانی که قادر به حرف زدن بودهاند، این موضوع را اعلام کردهاند البته این بدان معنی نیست که چنین چیزی تجربه همه افراد ترنس است، چون بعضیها در کودکی و بعضی در بزرگسالی به تشخیص هویت جنسیشان میپردازند.
روانشناسان با پرسیدن سؤالاتی از کودکان میتوانند به این موضوع پی ببرند از جمله اینکه از او میپرسند اگر من فرشته مهربان بودم و میتوانستم تو را دختر یا پسر کنم، انتخاب میکردی دختر به دنیا بیایی یا پسر و یا اینکه اگر بتوانی یکی از اعضای بدنت را عوض کنی، کدامیک را تغییر میدهی؟ این سئوالات و مجموعهای از سئوالات و بررسیهای دیگر کمک میکند که هویت جنسی کودکان تشخیص داده شود و پس از تشخیص مورد حمایت قرار گیرند. آگاهی در این باره نقش مهمی دارد.»
کودکان دارای حساسیتهای ویژهای هستند که همین مسأله لزوم حمایت بیشتر از آنها را مشخص میکند، حالا در نظر بگیرید کودکی را که هویت جنسیاش متفاوت از جنسیت و ظاهرش است. طبیعتاً چنین کودکی بیشتر از دیگران در معرض آسیب قرار دارد. آگاهی، آگاهی و آگاهی؛ رمز عبور از این شکاف است. باید بخوانیم و بدانیم تا بتوانیم با آنها درست ارتباط برقرار کنیم. ترک تحصیل، فرار از خانه و خودکشی از پی طرد، تحقیر و رفتار تبعیض آمیز با آنها شکل میگیرد و داستانهای تلخ و غم انگیز رقم میزند.
منبع: رکنا
1696