سرنوشت نامعلوم ملوان ایرانی پس از 14 ماه / کشتی ایرانی بدون او از اقیانوس برگشت
پرونده ناپدید شدن ملوان ایرانی در آبهای خلیج عدن، پس از 14 ماه به دستور بازپرس جنایی پایتخت وارد مرحله تازهای شد.
اواخر دی سال 96، کارکنان یک کشتی ایرانی که از برزیل به کشور برمیگشتند در آبهای خلیج عدن درخواست کمک کرده و اعلام کردند که یکی از ملوانان کشتی به طرز مرموزی ناپدید شده است. بدین ترتیب بلافاصله تحقیقات برای یافتن مرد 50 ساله که جانب الله نام داشت آغاز شد اما هیچ رد و سرنخی از او بهدست نیامد. درنهایت سرنشینان این کشتی ایرانی که برای بارگیری 65 هزار تن ذرت به برزیل رفته بودند به ایران برگشتند.
همسر جانب الله نیز در این رابطه گفت: ما ساکن نورآباد استان فارس هستیم، 5 آذر همسرم راهی جنوب شد تا با کشتی به برزیل بروند. همیشه با تلفن ماهوارهای در تماس بودیم. روز 18 دی خبر داد به برزیل رسیدهاند. چند روزی هم کشتی آنها در ریودوژانیروی برزیل ماند تا بارگیری کند.
بعد از بارگیری بود که با من تماس گرفت و گفت با سرملوان هندی بحثاش شده است. بعد هم گفت با کاپیتان کشتی مشکل پیدا کرده است. بعد از چند روز هم تماس گرفت و گفت که مشکلشان برطرف شده است. قرار بود 10 اسفند به ایران بیایند اما روز 2 اسفند چند نفر از کارکنان کشتیرانی به خانه ما آمدند و گفتند که جانب الله ناپدید شده است. ما همان موقع شکایت کردیم و خواستار رسیدگی به این ماجرا شدیم.
عموی ملوان گمشده گفت: جانب الله بیش از 20 سال بود که روی کشتی کار میکرد. همیشه با کشتی به کشورهای دیگر میرفت و بعد از چند روز برمیگشت. آخرین بار هم به برزیل رفته بود. به ما گفتند که او برای استراحت به اتاقش در کشتی رفته بود اما دیگر خبری از او نشد و احتمال میدهند در آب افتاده باشد. این حادثه در خلیح عدن، اقیانوس هند و 300 کیلومتری دریای عمان رخ داده است.
آغاز رسیدگی به پرونده
باتوجه به اینکه خانواده جانب الله مدعی بودند وی را به قتل رساندهاند از سرملوان هندی، کاپیتان کشتی و یکی از ملوانها شکایت کردند. رسیدگی به این پرونده در دادسرای بوشهر آغاز شد. اما با گذشت چند ماه و با توجه به اینکه حادثه در خارج از ایران رخ داده بود، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
افسر اول کشتی هندی در تحقیقات اولیه گفته بود: جانب الله با ما کار میکرد. او مسئول تمیز کردن انبار بود یک روز هنگام کار دستش آسیب دید. از آنجایی که سنش کمی زیاد بود و از طرفی هم مصدوم شده بود، تصمیم گرفتم که دیگر در انبار کار نکند. به همین دلیل از او خواستم بهعنوان نگهبان مشغول به کار شود. به او بیسیم دادم که باهم در ارتباط باشیم. روزی که دعوایمان شد جانب الله برای بررسی میزان آب تانک به عقب کشتی رفته بود. حدود 15 باری به او بیسیم زدم اما جواب نداد. ترسیدم با خودم گفتم نکند که داخل آب افتاده باشد. خودم را به تانکر رساندم اما اثری از او نبود. آمدم دفتر و نگران جانب الله بودم که سر و کلهاش پیدا شد. شروع کرد به داد و بیداد که چکار داشتی که مرا چندین بار صدا کردی. سر همین موضوع باهم دعوایمان شد و با وساطت ملوانها دعوا پایان یافت و چند روز بعد هم از من عذرخواهی کرد و آشتی کردیم.
اظهارت دوست ملوان
یکی از دوستان جانب الله نیز در تحقیقات گفت: در آخرین سفرمان به برزیل، هنگام بازگشت رفتارش تغییر کرده بود. کم حرف میزد و هر چی از او علت این تغییر رفتار را میپرسیدم جوابی به من نمیداد. روزی هم که جانب الله ناپدید شد برای پیدا کردنش کشتی را زیر رو کردیم و حتی کمک هم خواستیم اما هیچ ردی از او بهدست نیاوردیم. حتی کشتیهایی به کمک ما آمدند و گشت هوایی هم به پرواز درآمد اما اثری از او نبود.
با ارجاع پرونده به دادسرای جنایی، بازپرس پرونده دستور تحقیقات بیشتر درباره این ماجرا را صادر کرد.
منبع: رکنا
1981