قرار پلید دزد موبایل با دختر جوان! / مینا نگران عکس های بی حجابش بود؟!
مینا نگران عکس هایی بود که در موبایل به سرقت رفته بود و وقتی شنید دزد با او قرار می گذارد دست و دلش لرزید.
دوستم ناخوش احوال بود و من از این ماجرا بیخبر بودم. دیروز صبح زنگ زد و گلایه کرد: «دختر خیلی بیمعرفتی هستی. دیگر حالی از ما نمیپرسی و نمیگویی مردهام یا زنده؟» از خجالت داشتم آب میشدم. معذرتخواهی کردم و از بیماری مادرم و گرفتاریهایم برایش گفتم اما قول دادم که بعدازظهر حتما به دیدنش بروم.نزدیک غروب بود که از مادرم اجازه گرفتم و گفتم باید به دیدن مریم بروم. من و مریم از کودکی با هم بزرگ شدهایم و مثل دو خواهر هستیم، برای همین هم وظیفه خودم میدانستم به عیادتش بروم.
به راه افتادم وچون نمیخواستم دست خالی بروم در بین راه چند آبمیوه با یک شاخه گل خریدم. در کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. رو برگرداندم و به سمت پیاده رو ایستادم و گوشی تلفن همراهم را فوری از داخل کیف دستیام درآوردم و مشغول صحبت شدم.
مریم پشت خط بود و میگفت منتظرم است. هنوز خداحافظی نکرده بودم که ناگهان پسری جوان گوشی تلفنم را از دستم قاپ زد و به سرعت فرار کرد. دستپاچه شده بودم و ترس همه وجودم را فرا گرفته بود. تا به خودم آمدم و به پشت سر نگاه کردم اثری از سارق نبود.
با نگرانی به خانه دوستم رفتم. همه دغدغه من به خاطر عکسها و تصاویر خودم و اطلاعات شخصیام بود که در حافظه گوشی تلفن همراهم ذخیره کرده بودم. یکی دو ساعت بعد به خانه برگشتم و چون نمیخواستم اعصاب مادرم بههم بریزد چیزی دراینباره نگفتم اما جوان سارق که شماره تلفن را از توی گوشی تلفن همراهم پیدا کرده بود زنگ زد و ادعا کرد قصد دارد گوشی تلفنم را پس بدهد.
با شنیدن این حرف نفس عمیقی کشیدم و خوشحال شدم. او گفت برای زمان تحویل گوشی دوباره زنگ میزند و بعد مکالمه را قطع کرد.
صبح روز بعددوباره زنگ زد. لحن کلامش عوض شده بود و خیلی خودمانی حرف میزد. از طرز صحبتش فهمیدم نقشه پلیدی در سر دارد و میخواهد با این حقه پولی از من اخاذی کند. دوستم میگفت یک پولی به او بده و گوشیات را پس بگیر اما من به حرفهای دزد گوشیام اعتماد نداشتم و از طرفی میخواستم این آدم بیچشمورو را ادب کنم. موضوع را به پلیس اطلاع دادم و مأموران انتظامی ردش را پیدا و دستگیرش کردند. خوب شد برای تحویل گوشی نرفتم چون اعتماد به یک فرد ناشناس و غریبه اصلا کار درستی نبود و اگر به خواسته او سر قرار میرفتم احتمال داشت که هر اتفاقی برایم بیفتد.
اگر در نحوه استفاده از گوشی تلفن همراه یا حمل کیف دستی در کوچه و خیابان دقت و مراقبت داشتم و به توصیههای پلیس در این باره توجه میکردم شاهد وقوع این ماجرا نبودم. به گفته کارشناس پلیس نباید اطلاعات شخصیام را در گوشی ذخیره میکردم چرا که احتمال قرارگیری این اطلاعات در دست افراد سودجو و سوءاستفادهگر هر لحظه وجود دارد.
منبع: رکنا
1981