خبرفوری گزارش می دهد:

حکایت یک روز فال فروشی خبرنگار/ آیا باید از کودکان کار خرید کنیم؟

اینکه باید از کودکان خرید کرد یا نه، اینکه باید آنها را از شهر جمع آوری کرد یا نه؟موضوع گزارش روز کودک خبر فوری است.

حکایت یک روز فال فروشی خبرنگار/ آیا باید از کودکان کار خرید کنیم؟

اسمش محمد علی بود، در شلوغی های فلکه دوم صادقیه تهران ، در میان جمعیتی که می رفتند و می آمدند چمباتمه زده بود. یک تی شرت سرمه ای و یک شلوار جین آبی که از فرط استفاده زیاد سر زانوهایش رفته بود به تن داشت. با صدای آرام گریه می کرد. به گمانم بیش از 8 سال نداشت. اشکهایش صورت آفتاب سوخته اش را سرخ کرده بود. از محمد علی که تا آن لحظه اسمش را نمی دانستم خواستم تا بگوید دلیل ناراحتیش چیست، طفره رفت. احساسی به من می گفت که احتمالا صاحب یکی از همان باندهای کار کودک، او را آزار داده به بهانه کار کم و درآمد نامطلوب. عده ای دیگر که از کنار کودک بدون نیم نگاهی می گذشتند احتمالا اشکهای او را باور نکرده بودند. اما در اشکهای محمد علی گویی ردی از دروغ نبود.

کودک آرام شد و با دادن یک کلوچه ای که در دست داشتم و از خوردن آن در ابتدا امتناع می کرد، اعتماد بیشتری نسبت به من پیدا کرد. ابتدا اسمش را پرسیدم و بعد آرام آرام علت گریه اش را گفت.

« خونه ما در نزدیکای امامزاده حسن است، میای خونه ما؟ اجاره خونه نداریم، دارن بیرونمون میکنن بیا ببین که دروغ نمی گم».بعد از این جمله به این باور رسیدم پای باند کودکان خیابانی در میان نیست.

اینها را که گفت بغض کرد و سرش را پایین انداخت، شرم نمی گذاشت تا مانند همسالان دیگرش به راحتی گریه کند، همان شرمی که او را از سن کم به کار در بیرون از خانه واداشته بود.

حکایت کودکان خیابانی

« من که نمیتونم تا خونتون بیام، اینجا خیلی دوره از خونتون» این جمله را با ناراحتی ادا کردم.

«حالا من چی کار کنم؟» این را گفت و من برای لحظاتی احساس کردم که براستی نمی توانم راهی پیش پایش بگذارم، پسران همسال او احتمالا در کنار خانواده در حال برگزاری مراسم جشن روز کودکشان بودند اما او دور از خانواده و به فکر هزینه های خانواده بود.

«هیچکس از من فال نمیخره، نه فال نه دستمال میشه حداقل کمک کنی؟»از پیشنهادش استقبال کردم و دسته ای فال در دست گرفتم و پا به پای او نزدیک عابران منطقه غرب تهران رفتم و به آنها فال و دستمال تعارف کردم و برای لحظاتی خودم را مانند محمد علی هشت ساله دیدم که باید اجاره خانه را تا شب به خانه برساند.

در حین مسیری که به کمک محمد علی می خواستم فال ها را بفروشم، عدم اطمینان مردم برای کمک به کودکان را احساس کردم، عابران حتی به من که کنار محمد علی ایستاده بودم و از آنها درخواست کمک می کردم نیز بی‌تفاوت و بی‌اعتماد بودند.

یکی از عابران حین فروش فال به من گفت: شما صاحب همان باند هستی؟ میخواهی از بچه بیگاری بکشی؟

خانم دیگری هم ضمن خرید به من گفت: زشت این کارها، می خواهید بچه را بعدش ببرید بهزیستی این کارها چه معنایی دارد؟

می دانستم این بی اعتمادی و بی تفاوتی از کجا آمده همین باعث شد تا من چند ساعتی را با محمد علی بگذارانم و بفهمم که این کودک هشت ساله عصرها بعد از مدرسه اش به میدن صادقیه می آید و فال و دستمالی که عمده پدرش خریده را می فروشد.

فالها آن روز به هر نحوی که بود به فروش رسید و پول اندکی برای کمک به خانواده محمد علی جمع شد. اما اینکه براستی کودک به این سن و سال باید کمک به خانواده کند و اینکه آیا باید از کودکان کار خرید کرد یا نه از جمله سوالات اساسی است که همچنان مطرح است.

از کودکان کار در خیابان خرید کنیم؟

در همین راستا، ایلیار رابط، عضو کمیته حقوقی جمعیت امام علی و مدیر خانه ایرانی محله فرحزاد ، در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبر فوری می گوید: اساسا این سوال که پرسیده می شود که باید به کودکان کار کمکی شود یا نه غلط است.

به تازگی اغلب مردم از خرید کردن از کودکان کار خودداری می کنند و معتقدند که این پول قرار نیست نصیب کودک شود، این مساله را می شد حتی در برخورد با افرادی که از آنها تقاضای خرید فال می شد، مشاهده کرد.

ایلیا رابط در این باره توضیح می دهد: اغلب فیلم ها و داستان ها خبر از وجود یک باند بزرگ برای به کار گرفتن کودکان می دهد، در صورتی که در زندگی واقعی اینطور نیست، تنها حدود 5 درصد کودکان در باند فعالیت می کنند و باقی این کودکان از سر فقر و ناچاری در خانواده به این سمت و سو کشیده می شوند.

وی همچنین توضیح می دهد: متاسفانه ما در جامعه فیلم هایی می سازیم تا نشان دهیم که فقر وجود ندارد و این کودک صرفا در باند و زیر نظر افراد خبیث فعالیت می کنند، در صورتی که حقیقت اینجاست که این کودکان در اصل بدلیل کمک به خانواده به این سمت و سو کشیده شدند.

رنگ شهر عوض شده است

عوض کردن چهره شهر باعث شده تا این کودکان کار در بعضی مناطق شهر حضور کمتری داشته باشند و چهره تعدادی از مناطق پایتخت از آنها پاک شود اما این مساله نتوانسته واقعیتی درباره آنها را تغییر دهد.

رابط همچنین اشاره می کند: تعداد زیادی کودک وجود دارد که بدلیل تغییرات چهره شهر دیگر مشغول کار در خیابان نیستند اما اکنون به سوی کارهای پرخطری مانند زباله گردی و یا کارگاه های کار سخت زیر 10 نفره که از برخی موارد قانون کار معاف شدند، روی آوردند.

این طرح جمع اوری کودکان کار در خیابان گاهی باعث شکسته شدن دست و پای این کودکان وضد اجتماعی شدن آنها می شود.

اطلاعات دقیقی از تعداد قطعی کودکان کار در جامعه وجود ندارد و اطلاعات دقیق و قطعی نیستند اما طبق اخرین آمار غیر رسمی که در سال گذشته منتشر شد، حدود 7 میلیون کودک کار در جامعه ایران وجود دارد. البته امار رسمی میگوید که حدود 2 میلیون نفر کودک کار در جامعه وجود دارد. از طرف دیگر ما بانک اطلاعاتی کودکان کار نداریم و این آمار صرفا از طریق آمار میدانی و شمارش کودکان کار درجامعه بدست آمده است. آمار مسئولین در تهران می گوید که تعداد این کودکان در پایتخت حدود 10 هزار نفر است.

وی در پایان گفت: ما باید توجه کنیم که مساله کودکان فقط در خیابان نیست و ساختارهای اجتماعی غلط در جامعه باعث ایجاد چنین وضعیتی شده است.

33

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 4
  • علی- زنجان
    0

    کشوری که نفت و معادن بی شمار وثروت مند است این حق کودکانش نبود......................

    نظرات شما -
    • امین
      0

      اصلا" حرف نفت و معدن و ‌‌‌‌.... نیست . بیراهه نرویم . حرف ، حرف پلیس و امنیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادیه. جلوی منزل ما راننده مستی به ماشین پارک شده کنار خیابان کوبید . دو گروه پلیس دو بار از همسر راننده رشوه گرفت تا گزارش ندهد که راننده مست بوده خوب اینجا معدن و نفت چیکاره س؟ حرف حرف بی قانونی و چپاوله. واگرنه اگر ما همان ملتی باشیم که برای مستضعف و برعلیه مستکبر قیام کردیم این مسایل خودبه خود حل میشود. نه اینکه هنوز بعد از گذشت قریب به ۴۰ سال از انقلاب هر کس برای رای آوردن برای هر منصبی خودش را دایه ی دلسوزتر از مادر برای مستضعفان نشان دهد و در آخر هم آش همان آش و کاسه همان.... واقعا" خجالت آور این است که پس از ۴۰ سال از انقلاب ما هنوز فقر را به این شدت در مملکتمان حس میکنیم . نه به خاطر معادن گاز و نفت ......

  • امین
    0

    دیروز

  • امین
    0

    دیروز کودکی را سر سطل زباله دیدم شاید کمتر از ۷ سال داشت وسطهای خیابان وفاآذر بود . قدش به سطل زباله نمیرسید و پسر جوان دیگری مرتب اورا مورد اذیت قرار میداد . جوان وقتی دید که من خیره خیره نگاهش میکنم دست از سر پسرک برداشت ورفت. از بچه پرسیدم که با تو چه کار دارد؟ گفت میگوید تو حق نداری کاغذ و مقوا جمع کنی. گفتم به مادرت بگو که اذیتت میکنه گفت مادرم افغانستانه. این را گفتم که بدانید این کودکان همه ایرانی نیستند شاید از افغانستان و پاکستان و .... جاهای دیگر می آیند و زباله گردی شان نشان میدهد که زیر نظر خود شهرداری هستند . اگر متولی جمع آوری آنها شهرداریست که خودشان میدانند چه خبر است . به هر حال بدون توجه به ملیت، اینها کودک و انسانند و با توجه به تعداد بسیار زیاد افغانی در کشورمان باید فکری به حال اینها هم بشود . چراکه وقتی حرف از قتل و دزدی و آدم کشی و آدم ربایی می آید افغانیها هم گوی سبقت را از همه ربوده اند . من که ساکن منطقه ۵ هستم میبینم که در گلفروشی ، لوازم خانگی، بقالی ، فرش فروشی، عطاری، نانوایی ، کارگر ساختمانی، و.... خلاصه هرجا میروی تعداد افغانیها بسیار زیاد است پس باید به کودکانشان رسیدگی شود تا خودمان در آینده از شرشان در امان بمانیم. راستی از فقر گذشته اینها ید طولایی در تجاوز و هتک عفت عمومی نیز دارند. اسفند سال ۹۵ به عینه دیدم که ۴تا بچه شیشه پاک کن ماشینها سر چهار راه جنت آباد وسط بلوار جلوی چشم انظار به طرز چندش آوری روی پسرکی از گروه خودشان افتاده بودند . خوب اینها که خودشان به خودشان رحم نمی کنند ، انتظار داریم به بچه های ما رحم کند؟