نقشهای برای قتل مرد دلارفروش
پیداکردن گنج بهانهای بود برای اجرای نقشهای هولناک؛ نقشهای که پسر 24ساله کشیده بود تا با اجرای آن بتواند با زنی 36ساله ازدواج کند.
به گزارش مشهد فوری ، اوایل دیماه امسال جسد سوخته مردی در بیابانهای اطراف مشهد پیدا شد. او با ضربات سنگ که به سرش برخورد کرده بود، به قتل رسیده و عاملان جنایت تلاش کرده بودند که جسد وی را بسوزانند. جسد سوخته به پزشکی قانونی انتقال یافت و مأموران در گام نخست به بررسی افراد گمشده پرداختند تا هویت مقتول شناسایی شود. بررسیها نشان میداد که خانواده مرد 37سالهای چند روز قبل ناپدیدشدن وی را به پلیس اعلام کرده بودند.
با حضور آنها در پزشکی قانونی، معلوم شد که جسد پیداشده متعلق به جوان گمشده است. به گفته خانواده مقتول، وی در کار خرید و فروش دلار بود و با همسرش بهشدت اختلاف داشت. آنطور که مشخص بود، همسر وی همزمان با ناپدیدشدن شوهرش، ناپدید شده بود و هیچکس از او خبر نداشت. مقتول و همسرش 2فرزند نوجوان داشتند و آنها میگفتند که پدر و مادرشان بهشدت با یکدیگر اختلاف داشتند به حدی که چندشب پیش وقتی پدرشان برای انجام معامله کاری از خانه بیرون رفته بود، مادرشان وسایلش را جمع کرد و گفت میخواهد برای مدتی تنها زندگی کند تا شوهرش را راضی به طلاق کند.
ردپای زن خیانتکار در پایتخت
همه شواهد حکایت از این داشت که کسی جز همسر مقتول راز جنایت را نمیداند. در تحقیقات بیشتر مشخص شد که این زن 36ساله به نام نازنین از مدتها قبل با پسری 24ساله به نام کامران رابطه داشته و پسر جوان نیز ناپدید شده است.
شکی وجود نداشت که پای هر دوی آنها در این جنایت در میان است؛ اگرچه آنها سعی کرده بودند ردی از خود به جا نگذارند، اما با گذشت 3ماه ردپای آنها در تهران بهدست آمد. همین کافی بود تا مأموران روز شنبه آنها را در مخفیگاهشان حوالی مرکز تهران دستگیر کنند و به زندگی مخفیانهشان پایان بدهند. آنها دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و در بازجوییهای اولیه خود را بیگناه دانستند.
با وجود این، قاضی کامران رضوانی به تحقیق از آنها ادامه داد تا اینکه پس از 2ساعت بازجویی، زن جوان راز جنایت را فاش کرد. وی گفت: من از جزئیات جنایت و نقشهای که کامران کشیده بود، بیاطلاع بودم تا روزی که او شوهرم را به قتل رساند و به من زنگ زد و گفت کار را تمام کرده است. فکر میکردم شوخی میکند اما وقتی قسم خورد باورم شد و در آن شرایط به تنها چیزی که فکر میکردم، فرار بود. با خود گفتم اگر کامران را دستگیر کنند، پای من هم گیر است و آبرویم میرود.
به همین دلیل فرار کردم و در این مدت ارتباطم را با خانواده و حتی فرزندانم قطع کرده بودم تا اینکه دستگیر شدیم. با اعترافات این زن، پسر جوان نیز به قتل اقرار کرد و هر دو با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند.
منبع: همشهری
2222