چه کسی برنده مسابقه هوش مصنوعی است؟ به این سادگی نیست
تشخیص اینکه کدام بازیگر در مسابقه هوش مصنوعی جلوتر است بسیار دشوارتر از شمارش موشک یا کلاهک میباشد.
به نقل از فارین پالسی؛ ایالات متحده با رقابتهای تسلیحاتی تکنولوژیک غریبه نیست، زیرا بخش عمده دوران جنگ سرد را در تلاشی دوجانبه و یک جانبه علیه اتحاد جماهیر شوروی به منظور ساخت موشکهای بزرگتر و فرود آنها بر روی ماه گذرانده بود. اکنون ایالات متحده در رقابت با چین بسر میبرد و تازهترین میدان این رقابت عرصه هوش مصنوعی میباشد.
چین مدتهاست که به دنبال تسلط بر چشمانداز هوش مصنوعی بوده و برنامهای برای تبدیل شدن به یک "رهبر جهانی" در این بخش تا سال ۲۰۳۰ میلادی ارائه کرده و میلیاردها دلار بودجه دولتی برای تحقیق و توسعه در این عرصه در نظر گرفته است.
پیشرفتهای ایالات متحده ارگانیکتر بوده و اخیرا با جذب سریع جهانی چت باتهای ساخته شده توسط شرکتهای آمریکایی مانند گوگل، مایکروسافت و OpenAI خود را نشان داده اند و همتایان چینی تا حد زیادی در حال بازی کردن هستند.
با این وجود، کارشناسان هشدار میدهند که استفاده از چارچوب مسابقه تسلیحاتی برای توسعه هوش مصنوعی پویایی جهانی پیرامون این فناوری را نشان نمیدهد.
یکی از تمایزات اساسی نقش بخش خصوصی در خط مقدم توسعه قابلیتهای هوش مصنوعی جدید است: در دهه ۱۹۶۰ میلادی هیچ موشک ساخت بخش خصوصیای وجود نداشت.
در طول جنگ سرد، پیشرفتهای کلیدی در عرصه فناوری در بخشهای هستهای و فضایی با یک مانع بزرگ برای ورود یعنی تقریبا انحصار نقش دولت در آن عرصه شناخته شده بودند. این در حالیاست که اکنون تحقیقات بر روی حکمرانی هوش مصنوعی متمرکز است و هوش مصنوعی با موانع کمتر برای ورود، دسترسی دموکراتیک و برتری بخش خصوصی در ایجاد نوآوری در آن عرصه شناخته میشود.
در اینجا مسابقه همراه با دو اسب نیست. توسعه هوش مصنوعی در سراسر جهان با سرعت زیادی ادامه دارد و زیربنای فناوری همه چیز از ایمیل گرفته تا سیستمهای موشکی خطرات را به طور قابل توجهی افزایش میدهند. یک قیاس تاریخی مفیدتر برای وضعیت فعلی توسعه هوش مصنوعی ممکن است انقلابی باشد که قرنها پیش از مسابقه فضایی رخ داده بود.
انقلاب صنعتی از بسیاری جهات الگوی مفیدتری را ارائه میدهد چرا که ترکیبی از فناوریها بود دقیقا مانند آن چه که امروز با هوش مصنوعی و دادهها، اینترنت اشیاء، دستگاههای تلفن همراه، اتصالات سیمی و بی سیم و کل این فناوریها مشاهده میکنیم.
انقلاب صنعتی مانند انقلاب امروز کارت امتیازی قابل فهمی را نیز از خود به جای گذاشت. در دهه ۱۸۰۰ میلادی بسته به سرعت صنعتی شدن کشورها میتوانستید برندگان و بازندگان آشکاری را مشاهده کنید.
اکنون کدام بازیگر برنده مسابقه هوش مصنوعی خواهد شد؟ معیارهایی مانند سرمایهگذاری، استعداد و تحقیق نشان میدهند که ایالات متحده در این زمینه پیشتاز است و چین عقبتر است و پس از آن کشورهایی مانند بریتانیا، هند و کانادا قرار دارند. با این وجود، این کل تصویر مرتبط با هوش مصنوعی را ترسیم نمیکند. هوش مصنوعی صرفا حق ثبت اختراع نیست بلکه فرآیند است.
به عنوان یک مشاهده کلی به نظر میرسد که چین در استفاده از هوش مصنوعی در مقایسه با توسعه فناوریهای زیربنایی هوش مصنوعی نسبت به ایالات متحده قویتر است. چین در زمینههایی مانند تشخیص چهره پیشتاز است اگرچه این ممکن است به تابعی از سبک حکومتی پکن باشد. این در حالیست که فراتر از انتخاب بازندگان و برندگان شرکتهای آمریکایی میتوانند خود مسیر دلخواه شان را تعیین کنند.
این نمونه این پرسش را مطرح میسازد که آیا تسلط در هر زیر رشته هوش مصنوعی حیاتی یا حتی مطلوب است. یک رویکرد بهتر شناسایی زیرشاخههایی در هوش مصنوعی است که در آن ایالات متحده باید مزیت رقابتی جهانی خود را حفظ کرده و بر این اساس سیاست خود را تنظیم نماید.
"امیلی واین اشتاین" پژوهشگر مرکز امنیت و فناوری نوظهور دانشگاه جورج تاون میگوید: "تمرکز شدید بر تحقیقات در ارزیابی موقعیت یک کشور در چشم انداز هوش مصنوعی معیاری که به طور فزایندهای به نفع چین است اغلب باعث از دست رفتن زمینههای کلیدی میشود. شما میتوانید هر تعداد مقاله بنویسید، اما این لزوما بدان معنا نیست که شما میتوانید آن فناوری خاص را تجاری کنید".
صرفنظر از این موضوع استفاده ایالات متحده و چین از پویایی مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد در هوش مصنوعی نشان دهنده تمایل آن دو کشور به نگارش قوانین بازی جدید است. تلاشهای دولت بایدن برای اعمال ممنوعیت بر تیک تاک و صنعت نیمه هادی چین تا حدی با هدف کند کردن پیشرفتهای هوش مصنوعی پکن صورت گرفته و تمرکز بیشتر واشنگتن بر شکل دادن به سیاستگذاریهای هوش مصنوعی همان کاری است که پکن سالها انجام داده است.
"جسیکا برانت" مدیر بخش سیاستگذاری هوش مصنوعی در اندیشکده بروکینگز میگوید: "من مطمئن نیستم که هدف مان باید "برنده شدن" در رقابت باشد تا این که دائما آن را به روشهایی که برای منافع ما و به تبع آن برای ارزشهای ما مناسب است شکل دهیم".
چنین پرسشهای هدفمندی میتوانند مفیدتر از پرسشهای بیش از حد گسترده مانند "آیا چین برنده است" باشند پرسشهایی که پاسخ دادن دقیق به آن دشوار است. به نظر میرسد واشنگتن به یک رویکرد نظارتی نیاز دارد تا به شرکتهای امریکایی اجازه دهد بدون آن که دقیقا چگونگی کار را برای شان تعیین نماید به آنان آزادی عمل دهد تا نوآوری داشته باشند.
تغییر پارادایم بزرگ دیگر در نحوه توسعه هوش مصنوعی در سالیان آینده تلاش گستردهتر ایالات متحده برای جدا شدن از چین است. شرکتها و دانشمندان چینی مدتها با همتایان آمریکایی خود در زمینه هوش مصنوعی کار کردهاند با شرکتهایی مانند بایدو که که آزمایشگاههای هوش مصنوعی را در اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی در سیلیکون، ولی راهاندازی کردند و محققانی چینی در دانشگاههای ایالات متحده همکاری کردند. با این وجود، اکنون این همکاری جای خود را به تضاد و رویارویی داده است.
اکوسیستمهای هوش مصنوعی ایالات متحده و چین عمیقا در هم تنیده شده اند و ما شاهد هستیم که هر دو دولت گامهایی برای جدا کردن فزاینده آن دو اکوسیستم از یکدیگر بر میدارند. در حالی که چین همواره اکوسیستم اینترنتی خود را به روی غرب بسته است اکنون میبینیم که سیاستگذاران ایالات متحده نیز اقدام مشابهی را انجام داده اند.