فکر کردن زیاد ذهن را خسته میکند؟
در پایان روزی که به شدت در حال فکر کردن سپری میشود، مغز دیگر نمیتواند ادامه دهد. مشکل خستگی ذهنی این است که مصرف انرژی مرتبط با تفکر بسیار کم است.
کار بدنی طاقت فرسا است، دویدن طولانی در یک روز سخت، ذخایر انرژی بدن را تخلیه میکند و در نتیجه بدن احساس خستگی میکند. کار ذهنی نیز میتواند خسته کننده باشد، حتی مقاومت در برابر یک شیرینی شکلاتی براق بعد از یک روز طولانی نشستن پشت میز کاری، سخت میشود.
کنترل شناختی (Cognitive control)، اصطلاحی که شامل تلاش ذهنی، خودکنترلی و اراده میشود باعث خستگی ذهنی میشود اما بر خلاف مکانیسم خستگی فیزیکی، علت خستگی ذهنی به خوبی شناخته نشده است.
یکی از شناختهشدهترین موردهای بیولوژیکی در مورد خستگی ذهنی این است که کنترل شناختی، انرژی را به شکل گلوکز مصرف میکند.
در پایان روزی که به شدت در حال فکر کردن سپری میشود، مغز دیگر نمیتواند ادامه دهد. مشکل خستگی ذهنی این است که مصرف انرژی مرتبط با تفکر بسیار کم است.
یک تجزیه و تحلیل از مطالعات قبلی نشان میدهد که مغزهایی که از نظر شناختی بیش از حد کار کردهاند و به درجه تهی شده رسیدهاند، کمتر از یک دهم گلوکز مصرف میکنند.
اگر خستگی ذهنی ناشی از کمبود انرژی نیست، پس دلیل آن چیست؟
تیمی از دانشمندان به سرپرستی آنتونیوس ویلر از بیمارستان دانشگاه پیتیه-سالپتریر در پاریس، به این مسئله از دیدگاه نورومتابولیک نگاه کردند.
آنها فرض میکنند که خستگی ذهنی ناشی از تجمع یک ماده شیمیایی خاص در ناحیهای از مغز است که زیربنای کنترل است. این ماده، گلوتامات، یک انتقال دهنده عصبی تحریک کننده است که در سیستم عصبی مرکزی پستانداران فراوان است و در بسیاری از فعالیتها مانند یادگیری، حافظه و چرخه خواب و بیداری نقش دارد.
به عبارت دیگر، کنترل شناختی منجر به تغییرات شیمیایی در مغز میشود که از نظر رفتاری به صورت خستگی ظاهر میشود. بنابراین، این سیگنالی برای توقف کار به منظور بازگرداندن تعادل به مغز است.
در یک مقاله جدید، محققان گفتند آزمایشی را انجام دادهاند تا توضیح دهند که چگونه این اتفاق میافتد.
برای القای خستگی شناختی، از گروهی از شرکتکنندگان خواسته شد تا بیش از شش ساعت وظایف مختلفی را انجام دهند که شامل تفکر است.
به نیمی از آنها کارهای آسان و به نیمی کارهای سخت اختصاص داده شد.
به عنوان مثال، در یک کار، حروف هر ثانیه بر روی صفحه کامپیوتر نمایش داده میشد. آنهایی که در گروه آسان بودند باید به خاطر بسپارند که آیا حرف فعلی با حرف قبلی مطابقت دارد یا خیر و آنهایی که در گروه سخت بودند باید به خاطر بسپارند که آیا حرف فعلی با سه حرف قبلی مطابقت دارد یا خیر.
به طور دورهای، در طول آزمایش، از شرکت کنندگان خواسته شد تا تصمیماتی بگیرند که میتواند خستگی شناختی آنها را آشکار کند از همین رو از آنها پرسیده میشد که آیا میخواهند برای دوچرخهسواری به مدت 30 دقیقه در سطح توان شش (یک کار پرهزینه و پر پاداش) 50 یورو یا 37 یورو برای 30 دقیقه در سطح توان دو (کم هزینه، کم پاداش) کسب کنند.
محققان پیشبینی کرده بودند شرکتکنندگانی که وظایف کنترل شناختی چالشبرانگیزتری به آنها محول شده باشد، به احتمال زیاد گزینههای کمهزینه و کم پاداش را انتخاب کنند و تلاش کمتری برای تصمیمگیری انجام دهند.
وقتی دو گزینه به شرکت کنندگان نشان داده شود، ابتدا مردمک چشم آنها منقبض میشود. مدت زمانی که طول میکشد تا مردمک متعاقبا گشاد شود، نشان دهنده میزان فعالیت ذهنی است.
با پیشرفت آزمایش، زمان اتساع مردمک در شرکتکنندگانی که وظایف سختی را به عهده داشتند، به طور قابلتوجهی کاهش یافت.
در طول این آزمایش، دانشمندان از تکنیکی به نام طیفسنجی تشدید مغناطیسی برای اندازهگیری تغییرات بیوشیمیایی در مغز استفاده کردند.
آنها به طور خاص بر قشر جلوی پیشانی جانبی، ناحیهای از مغز که با کنترل شناختی مرتبط است، تمرکز کردند. اگر فرضیه آنها ثابت بود، یک تفاوت شیمیایی قابل اندازهگیری بین مغز شرکتکنندگان سخت و آسان وجود داشت.
در واقع، این همان چیزی است که آنها یافتند، تجزیه و تحلیل آنها غلظت بالاتری از گلوتامات را در سیناپسهای قشر پره پیشانی جانبی شرکت کننده در کار سخت را نشان داد.
بنابراین نشان دادن خستگی شناختی با افزایش گلوتامات در قشر جلوی مغز مرتبط است. دکتر ویلر حدس میزند که این نتیجه مکانیزمی در مغز است که نوعی تحلیل هزینه و فایده را محاسبه میکند، با خستگی و افزایش گلوتامات بر هزینه تلاش ذهنی میافزاید.
ممکن است راههایی برای کاهش سطح گلوتامات وجود داشته باشد، و بدون شک برخی از محققان اکنون به دنبال معجونهایی هستند که ممکن است مغز را بهگونهای هک کنند که بهطور مصنوعی بهبود آن از خستگی را تسریع کند، در این میان بهترین راه حل طبیعی خواب است.