بدن دوندگان ماراتن احتمالاً در طول مسابقه بافت مغزی خود را هم مصرف میکند
محققان با اسکن مغز دوندگان ماراتن دریافتند که بافت میلین اطراف عصبهای مغزی آنها پس از مسابقه نازک شده است.
براساس مطالعه جدید دانشمندان اسپانیایی، بدن دوندگان ماراتن ممکن است در اواسط مسابقه بافت مغز را بهعنوان منبع انرژی تلقی کند و چربی میلین اطراف عصبها را از بین ببرد و آن را به سوخت تبدیل کند. البته دانشمندان دیدهاند که دو هفته پس از مسابقه این چربی مغز به سطح معمولی خود بازگشته است. این یافته احتمالاً بتواند پیامدهای درمانی برای افراد مسن و بیماران عصبی بههمراه داشته باشد.
براساس مقاله منتشرشده در bioRxiv، بهنظر میرسد بدن دوندگان ماراتن برای کسب انرژی در طول مسابقه به میلین، بافت چربی اطراف رشتههای عصبی، روی میآورد. اسکن مغزی دوندگان نشان میدهد که در یک الی دو روز پس از ماراتن، این بافت بهشدت کاهش مییابد. اما دو هفته پس از مسابقه، چربی مغز به سطح تقریباً قبل از مسابقه بازمیگردد. این یافته نشان میدهد که ورزشکاران در دویدن آنقدر انرژی میسوزانند که باید از یک منبع سوخت جدید برای حفظ عملکرد مغز استفاده کنند.
استفاده از بافت مغز بهعنوان سوخت بدن
در پژوهش جدید، محققان با استفاده از MRI، مغز چهار دونده ماراتن را در روزهای قبل و بعد از مسابقه اسکن کردند. مغز دو نفر از دوندگان نیز دو هفته بعد از مسابقه اسکن شد. یک یا دو روز پس از مسابقه، محققان شاهد کاهش میزان میلین در مغز بودند. به عبارت دیگر، میلینِ پیچیدهشده در اطراف رشتههای عصبی نازک شده بود. پس از دو هفته، مقدار زیادی از میلین به حالت اولیه خود بازگشته و دوباره در اطراف رشتههای عصبی ضخیم شده بود.
بخش اعظم مغز انسان حاوی میلین است؛ بافتی که رشتههای عصبی را میپوشاند و همانند پوشش لاستیکی سیم برق، نقش عایق را دارد. این عایق به پیامهای الکتریکی اجازه میدهد از یک سلول عصبی به سلول عصبی دیگر منتقل شوند و امکان ارتباط با سرعت بالا را فراهم کنند که برای عملکرد مغز بسیار مهم است. همچنین میلین یک ساختار پویاست که خاصیت «پلاستیسیته» دارد. این خاصیت به میلین امکان میدهد که بسته به شرایط سلولی، اندازه و فراوانی، رشد کند یا کوچک شود.
یافتههای جدید محققان میتواند به راهکارهای درمانی نیز کمک کند. درک چگونگی بهبود سریع میلین دوندگان ممکن است سرنخهایی برای ایجاد درمانهای احتمالی ارائه دهد. میلین مغز بسیاری از افراد بهدلیل پیری یا بیماریهای عصبی بهمرور از بین میرود. چنین پژوهشهایی میتواند در آینده به درمان این افراد کمک کند. بااینحال، باید ذکر کرد که پژوهش حاضر هنوز به همتاداوری نرسیده است.