خود مردم دلشون میخواد سر کار گذاشته بشن
تا وقتی تقاضا هست عرضه هم هست
البته در این مورد ۹۰درصد برای این کلیک کردند که ببینند تصویر چقدر شبیه کتایون ریاحیه😂
نوشتههای سینوهه کلا حدود 70 صفحه پاپیروس بوده و هست که ذبیحالله منصوری کلی تخیلات و توهمات خودش رو به اون نوشتهها اضافه میکنه و حاصل کار یک کتاب دوجلدی میشه ک مجموعا حدود 1000 صفحه داره.(با کلی تغییر و تحریف و مطالب الحاقی ک همه بدون منبع و زاییده تخیلات خودش بوده)
نه در اون ۷۰ صفحه اصلی و نه در دوجلد کتاب منصوری هیچ اسمی از یوسف آورده نشده .
حتی ی اشاره کوچک هم ب شخصیتی بنام یوسف یا وجود یک پیامبر نشده.
یوسف برگرفته از افسانه های سومری هست ک از دل آمال و آرزوهای مردمان دربند(قشر ضعیف،پرولتاریای سومر) بیرون اومده....درست لحظهای ک یک قوم یا یک اجتماع اقلیت، از سوی حکومت رسمی یا مهاجمان برتر،ب بردگی گرفته شده،افسانه سرایی مثل مُسَکن برای التیام بخشیدن ب حس قربانی گناهکار و سلب مسولیت فردی_اجتماعی در برابر تجاوز صورت گرفته ظهور پیدا میکنه.
اینطور ک یوسف نماد پرولتاریا و قشر آسیب پذیر و در پایینترین و طردشدهترین طبقه اجتماعی قرارداره اما همین فرد در آینده ب پرنفوذترین شخصیت اون قوم تبدیل میشه و حتی نفوذ و محبوبیتش از مرزهای خودش هم فراتر میره.
نماد پیروزی خیر به سر
یا سمبول چیرگی بردگان بر صاحبان قدرت.
قوم سومر چون در یک مقطع زمانی از سمت بابل و آشور مورد حمله قرار میگرفته و مردمانش به بردگی گرفته میشدن این نور امید رو که روزی میرسه ک خودشون قدرت رو در دست بگیرند رو با داستانسرایی و افسانهوار در خودشون زنده نگه داشتن.
در واقع یک گارد روانی برای آرزوهای از دست رفته بشر محسوب میشه.
مطلب بعدی اینکه در افسانهها نماد و سمبل یکی از ستونهای اصلی محسوب میشه :
مثلاً رستم توسط برادرش شغاد ب «چاه» انداخته میشه.
«چاه» در داستان بیژن و منیژه.
«چاه» در چندین افسانه مالزیایی.
درد دل کردن علی با «چاه»
در افسانههای اسلامی عمیقترین «چاه» در قیامت هست که -ویل- نام داره.(انتها نداره)
مازیار توسط نزدیکترین فرد یا ب گفته برخی مورخان ابتدا در «چاه» گرفتار میشه.
«چاه»آرزو در فرهنگ فولکلور اروپایی چاهی هست ک مردم فکر میکنن آرزوهایی ک در «چاه»گفته بشه حتما برآورده میشه.
در نظر ژرمن ها و سلتیک ها چشمه ها و «چاه»ها اماکن مقدسی محسوب میشن
«چاه»میمیر از اسطوره های اسکاندیناوی ک گاهی از آن با نام «چاه خردمندی» هم اسم میبرن.«چاهی» ک میتونه ب افراد خرد بی نهایت ببخشه.
خلاصه درسراسر داستانها و افسانههای ملل «چاه»مظهر ظلمت دنیایی و ظلمت روان آدمی هست ک مکافات و سرنوشتی رو نشون میده ک در انتظار قهرمانان داستان خودنمایی میکنن و بیرون اومدن از «چاه» زمانی ممکن میشه ک قهرمانان داستان ب یک خود آگاهی از شرایط خودشون رسیده باشن و درنهایت بیرون اومدن از «چاه»برای قهرمانان افسانهها خوشبختی و سعادت میاره.
اون زمان بسیار مردم داناتر و کارهای عجیب تر کردند.مثلا اهرام مصر که در حال حاضر کل دنیا نمیتوانند با این همه امکانات انجامش بدن.اون زمان جمجمه سر را برمیداشتن و عمل جراحی میکردن با امکانات اون زمان..بسیار مردم قدیم کارهای عجیب میکردند.حالا یه عده از ابروی عکس زلیخا ایراد میگیرند..وای بر شما نخود مغزها
اگه این حتی شبیه ش هم باشه انصافا ذلیخا خوشگل بوده
اینا همش افسانس بابا افسانه اف سا نه
این یوسف تر بوده!
این هوش مصنوعی همه را شبیه به هم میکشه . این اگر روسری سرش نباشه شبیه محمد(ص) میماند دقت بفرمائید
در ان زمان ابروی مستطیلی نبوده. بیش از این مردم را با هوش مصنوعی سر کار نگذارید
خود مردم دلشون میخواد سر کار گذاشته بشن
تا وقتی تقاضا هست عرضه هم هست
البته در این مورد ۹۰درصد برای این کلیک کردند که ببینند تصویر چقدر شبیه کتایون ریاحیه😂
ینی اون زمان چ جوری ابروهاشونو اینقدر مرتب برمیداشتن و با چی لباشونو اونقدر براق می کردن فقط مونده بود هوش مصنوعی دروغ تحویلمون بده
این عکس را حدود 20 سال پیش یکی از روزنامه های خارجی چاپ کرده بود و جدید نیست
تصویر زلیخای هوش مصنوعی که از زلیخای یوزارسیف هم جوانتره و هم خوشگلتر
یک مشت داستان که اصلا قابل اثبات هم نیست نه آثاری از حکم رانی یوسف در مصر یافت نشده فقط بسنده به یک افسانه شده
اگر مسلمان باشی وقرآن خوانده باشی در قرآن داستان حضرت یوسف ذکر شده ؛
داستان یوسف همانند خود سینوهه میماند اگر کسی سینوهه را خوانده باشد دقیقا در زمان یوسف میزیسته است
دافی بوده برای خودش
نوشتههای سینوهه کلا حدود 70 صفحه پاپیروس بوده و هست که ذبیحالله منصوری کلی تخیلات و توهمات خودش رو به اون نوشتهها اضافه میکنه و حاصل کار یک کتاب دوجلدی میشه ک مجموعا حدود 1000 صفحه داره.(با کلی تغییر و تحریف و مطالب الحاقی ک همه بدون منبع و زاییده تخیلات خودش بوده)
نه در اون ۷۰ صفحه اصلی و نه در دوجلد کتاب منصوری هیچ اسمی از یوسف آورده نشده .
حتی ی اشاره کوچک هم ب شخصیتی بنام یوسف یا وجود یک پیامبر نشده.
یوسف برگرفته از افسانه های سومری هست ک از دل آمال و آرزوهای مردمان دربند(قشر ضعیف،پرولتاریای سومر) بیرون اومده....درست لحظهای ک یک قوم یا یک اجتماع اقلیت، از سوی حکومت رسمی یا مهاجمان برتر،ب بردگی گرفته شده،افسانه سرایی مثل مُسَکن برای التیام بخشیدن ب حس قربانی گناهکار و سلب مسولیت فردی_اجتماعی در برابر تجاوز صورت گرفته ظهور پیدا میکنه.
اینطور ک یوسف نماد پرولتاریا و قشر آسیب پذیر و در پایینترین و طردشدهترین طبقه اجتماعی قرارداره اما همین فرد در آینده ب پرنفوذترین شخصیت اون قوم تبدیل میشه و حتی نفوذ و محبوبیتش از مرزهای خودش هم فراتر میره.
نماد پیروزی خیر به سر
یا سمبول چیرگی بردگان بر صاحبان قدرت.
قوم سومر چون در یک مقطع زمانی از سمت بابل و آشور مورد حمله قرار میگرفته و مردمانش به بردگی گرفته میشدن این نور امید رو که روزی میرسه ک خودشون قدرت رو در دست بگیرند رو با داستانسرایی و افسانهوار در خودشون زنده نگه داشتن.
در واقع یک گارد روانی برای آرزوهای از دست رفته بشر محسوب میشه.
مطلب بعدی اینکه در افسانهها نماد و سمبل یکی از ستونهای اصلی محسوب میشه :
مثلاً رستم توسط برادرش شغاد ب «چاه» انداخته میشه.
«چاه» در داستان بیژن و منیژه.
«چاه» در چندین افسانه مالزیایی.
درد دل کردن علی با «چاه»
در افسانههای اسلامی عمیقترین «چاه» در قیامت هست که -ویل- نام داره.(انتها نداره)
مازیار توسط نزدیکترین فرد یا ب گفته برخی مورخان ابتدا در «چاه» گرفتار میشه.
«چاه»آرزو در فرهنگ فولکلور اروپایی چاهی هست ک مردم فکر میکنن آرزوهایی ک در «چاه»گفته بشه حتما برآورده میشه.
در نظر ژرمن ها و سلتیک ها چشمه ها و «چاه»ها اماکن مقدسی محسوب میشن
«چاه»میمیر از اسطوره های اسکاندیناوی ک گاهی از آن با نام «چاه خردمندی» هم اسم میبرن.«چاهی» ک میتونه ب افراد خرد بی نهایت ببخشه.
خلاصه درسراسر داستانها و افسانههای ملل «چاه»مظهر ظلمت دنیایی و ظلمت روان آدمی هست ک مکافات و سرنوشتی رو نشون میده ک در انتظار قهرمانان داستان خودنمایی میکنن و بیرون اومدن از «چاه» زمانی ممکن میشه ک قهرمانان داستان ب یک خود آگاهی از شرایط خودشون رسیده باشن و درنهایت بیرون اومدن از «چاه»برای قهرمانان افسانهها خوشبختی و سعادت میاره.
کتایون ریاحی که خوشگلتره
به خدا یوسف اشتباه زیاد داشت در زندگی ، یکیشم این جان مادرم راست میگم ببین تو اون زمان چه دافی بوده طرف
هوش مصنوعی چهره یوسف رو شبیه سازی نکرده؟؟
زلیخا را تصویر کردید,حالا نوبت یوسف کنعانی است!
همه ی عکسامو کش رفته ،🤗😊😂🤭🙏🌹💪🙋😆
اینو من قبلا دیدم تصویر یه شاهزاده هخامنشی بود ولی الان تحت عنوان زلیخا خیلی وایرال شده
... این عکس،سالها قبل از تولد هوش مصنوعی و این دکان بازار بوده ... هر بار هم یه شناسنامه واسش صادر کردن...
اون زمان بسیار مردم داناتر و کارهای عجیب تر کردند.مثلا اهرام مصر که در حال حاضر کل دنیا نمیتوانند با این همه امکانات انجامش بدن.اون زمان جمجمه سر را برمیداشتن و عمل جراحی میکردن با امکانات اون زمان..بسیار مردم قدیم کارهای عجیب میکردند.حالا یه عده از ابروی عکس زلیخا ایراد میگیرند..وای بر شما نخود مغزها
نخودمغز تویی که هر چرتی رو باور می کنی
سلام بر حضرت یوسف پیامبر وسلام بر یوسف زهرا طاووس اهل جنت...
شیر مادر حلالیت.آفرین
من به شخصه به هیچ وجه به هوش مصنوعی هیچ اعتقادی ندارم.و فقط یک نقاشی از خودش میسازه
هوش مصنوعی ساخته ما آدماست هر اطلاعاتی بهش بدی خروجی میده
والا اگه زلیخا اینطوری بوده ، الان خیلی از خانوما از اون خوشگل ترن !!!
بله
به شرطی که حموم نَرن و ماتیک و سرخابشون پاک نشه
وگرنه شکل کائنان معبد آمون میشن🤭🤪🤭🤪🤭🤪🤣🤣🤣
کائنان؟😐
حالا هرجور بود مهم پند نصیحت بود که ازاین داستان داده میشه خدارحمتشون کنه
هوش مصنوعی رفته رومنبر🤣🤣🤣
این تصویر رو که من قبل از اینکه هوش مصنوعی بیاد دیدم
دروغه