روایت فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران از روزگار جنگ؛

داماد صدام چگونه به هلاکت رسید ؟/ روزی که متوسلیان می‌خواست به جنوب بیاید، کُردها گریه می‌کردند

سردار یزدی در خاطراتش می گوید: «صدام معتقد بود ما مهران را نمی‌توانیم پس بگیریم برای همین داماد خودش را به آنجا فرستاد، فرماندهی تیپ را به او داد و فکرش را هم نمی‌کرد که به دست رزمندگان ما به هلاکت برسد».

داماد صدام چگونه به هلاکت رسید ؟/ روزی که متوسلیان می‌خواست به جنوب بیاید، کُردها گریه می‌کردند

سردار یزدی از جمله فرماندهانی است که خاطراتش درباره دفاع مقدس را با حس و حال خاصی روایت می‌کند؛ این فرمانده دوران دفاع مقدس که اینک مسئولیت سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ را دارد در مناطق غرب کشور از اوایل جنگ حضور داشته است.

او می‌گوید: جوانان ما باید بدانند و بیاموزند که برای رسیدن به اهدافشان باید ایستادگی کنند. حتما جوانان ما در این دوره دیده‌اند که ما مورد تحریم، محاسبه یا بی‌مهری قرار گرفته‌ایم ولی این ایستادگی هم این اقدامات را نقش بر آب کرده و اجازه نداده است دشمنان، کشور و عزت مردم را از ما بگیرند.

می‌گوید: دشمن از سوی ابرقدرت‌ها به‌خصوص شوروی سابق، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و دیگر کشورها حمایت می‌شد، سلاح‌ها و هواپیماهای پیشرفته و شیمیایی در اختیارش می‌گذاشتند؛‌این کشورها و رژیم صهیونیستی عکس و نقشه های هوایی و نیز طرح های عملیاتی را به صدام هدیه داده بودند تا علیه ما به کار گیرد و صدام حسین مغرورانه فکر می‌کرد می‌تواند ظرف یک هفته انقلاب ما را از پا درآورد و به تهران برسد، غافل از اینکه طی هشت سال در باتلاقی که خودش ایجاد کرده بود ماند.

وقتی داماد صدام در مهران از پا درآمد

سردار یزدی می‌افزاید: شهرهای بزرگی مثل خرمشهر، نفت‌شهر، هویزه، سوسنگرد، سومار، بُستان و امثال آنها در روزهای اول جنگ به تصرف دشمن درآمد ولی به‌سرعت باز پس‌گیری آنها از دست دشمن شروع شد؛ ما در باز پس‌گیری مهران حضور داشتیم، جایی که صدام حسین داماد خودش را به عنوان فرمانده تیپ در آنجا مستقر کرد برای اینکه معتقد بود مهران را نمی‌توانیم پس بگیریم ولی دامادش همانجا به دست بچه های ما به هلاکت رسید و بحمدالله مهران از تصرف دشمن خارج شد.

«در عملیات آزادسازی خرمشهر نیز که آن روزها به خونین شهر تبدیل شده بود، همه رزمندگان ما با هم متعهد شدند تا خونین شهر را دوباره خرمشهر کنند. آن روز ما در دهم اردیبهشت سال ۶۱ عملیات آزاد سازی خرمشهر را آغاز کردیم و پس از نبردی بسیار سنگین در سوم خرداد به دامان کشور اسلامی برگشت. برای آزاد سازی خرمشهر شهدای زیادی را تقدیم کردیم و دشمن ددمنشانه شهر و رزمندگان را بمباران کرد ولی به حمدالله شهر آزاد شد و ما در آن عملیات حدود ۱۹ هزار اسیر از عراقی‌ها گرفتیم. در ادبیات نظامی ۱۹ هزار اسیر معنی بسیار شفافی دارد».

داماد صدام چگونه به هلاکت رسید ؟/ روزی که متوسلیان می‌خواست به جنوب بیاید، کُردها گریه می‌کردند

آتش‌بس و نقشه شومی که نقش بر آب شد

سردار یزدی با اشاره به تلاش رژیم بعثی برای اجرای نقشه آتش بس ادامه می‌دهد: دشمن آمده بود آنجا (خرمشهر)‌ بماند و حرکت بعدی خودش را شروع کند؛ گفته بود اگر خرمشهر را از من پس گرفتید کلید بصره را به شما می‌دهم ولی رزمندگان ما با ازخودگذشتگی، اتکا به خدا و پیروی از امام و با عشق به مردم توانستند خرمشهر را پس بگیرند؛ شهرهای دیگر را هم با همین روحیه یکی پس از دیگری از دشمن پس گرفتند ولی دشمن یک اقدام تحریک‌آمیز انجام داده بود و آن، این بود که در محل های استراتژیک در ارتفاعات و تپه های مهم مستقر شده بود.

«دشمن، توپخانه‌ها و موشک‌های خود را مستقر کرده بود و ما نمی‌توانستیم به ندای آتش‌بس دشمن اعتماد کنیم؛ آنها می‌خواستند ما آتش‌بس را بپذیریم تا کشور ما را مثل برخی دیگر کشورها در جهان سال‌ها گرفتار یک آتش‌بس غیرواقعی کند. آنها می‌خواستند ما را مثل سوریه و رژیم‌صهیونیستی وارد آتش بس کند که کشور ما روز به روز ضعیف‌تر شود تا باز اقدام خودشان را عملی کنند».

وی می‌افزاید: ‌آنچه دشمن می‌گفت دروغ و نقشه‌ای بود که درست کرده بود تا ما را متوقف کند. آنها هنوز زمین‌های زیادی و چند شهر ما را از جمله سومار و بخشی از قصرشیرین در اختیار داشتند که دم از آتش‌بس می‌زدند. توپ‌هایشان هنوز به سمت ما بود، لشکرهایشان در مرز استقرار داشت و جایی بودند که می‌توانستند هروقت اراده کنند شهرهای ما را زیر آتش بگیرند اما دم از آتش‌بس هم می‌زدند.

سپاه محمد و اقدامات متوسلیان

سردار یزدی در ادامه با اشاره به نقش حاج احمد متوسلیان در آزادسازی مناطق اشغال شده و کمک به مردم مناطق غربی کشور می‌گوید:‌ روزهای ابتدایی جنگ حاج احمد متوسلیان در غرب کشور و مریوان بود؛ ما هم اوایل سال ۶۰ در مریوان بودیم و در عملیات آزادسازی بخشی از ارتفاعات مشرف به مریوان شرکت داشتیم. یکی از افتخارات بزرگ سپاه تهران حضور نیروهایی مثل حاج احمد بود. در مریوان حضور وی معنوی و برادرانه بود، مردم کُرد در آنجا عاشق حاج احمد بودند، ایشان علاوه بر اینکه جلو حرکت عراقی‌ها را گرفته و ارتفاعات مشرف به شهر را آزاد کرده بود برای محرومیت زدایی، کمک به کسانی که در مریوان تحت بمباران یا محل اصابت توپ و خمپاره بودند نیز فعالیت های زیادی می‌کرد. مردم حاج احمد را علاوه بر فرماندهی سپاه یک برادر و یک دوست می‌دانستند.

«روزی حاج احمد می‌خواست به سمت جنوب بیاید برای آزادسازی دشت عباس، مردم کُرد گریه می‌کردند و ناراحت بودند. در جنوب از زمانی که شهید همت در دوکوهه، کسانی که در اندیمشک و دزفول بودند و مردمی که در مسیر دهلران حضور داشتند معمولا" می‌دیدند که چگونه رزمندگان ما مثل شهید همت و سایر فرماندهان با آنها رابطه برادرانه دارند و از خانه و کاشانه خود کیلومترها دور شده‌اند تا از آنان دفاع کنند».

حاج احمد متوسلیان متولد ١۵ فروردین ۱۳۳۲ در تهران فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در دوران دفاع مقدس بود؛ وی یکی از ربوده‌شدگان ایران در لبنان در سال ۱۳۶۱ است.

منبع: ایرنا

15

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 5
  • هی
    0

    من نمیدونم اینهمه شیر از کجا پیدا شدن حالا که صدام نیست

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      بچه های ماهمه شیرند.نافهم بدان

  • هی
    0

    داداش جان من کوتاه بیا صدام که نیست راحت حرف بزنید

  • محسن ترکاشوند
    0

    سلام سردار یزدی امیدوارم اینو بخونید....مردم و جوانها همه چی رو می‌دونن از دلاوری‌ها و شجاعتها ایستادگی و جان‌فشانی. مردم هم پای اسلام و ایران عزیز هستن... مشکل مردم اختلاس و دزدی و جانماز آب کشیدنه از طرف کسانی که مسئول هستن با یقه بسته و ته ریش و تسبیح کشور رو داغون کردن ...امثال شما بزرگواران فقط میگین جوانها بدونن چه خون دل ها خوردیم ...همون کشوری که با مجاهدت مردم سرپا بود الان خود مسئولین بی‌کفایت دارن نابودش میکنن هیچ کس هم به فکر نیست.. وعده همه ما سر پل صراط

  • ابراهیم سلمانی
    0

    من خودم از خانواده شهدا و برادر پاسدار شهیدم.محض اطلاع دوستان صدام قبل از صلح به ۵کیلومتری اهواز رسیده بود و وقتی پایتخت صدای جنگ رو شنید صلح شد.حتی ماشین و نیروهای عراقی رو تو مرکز اهواز شناسایی و دستگیر کردن.من خودم خوزستانیم و جنگ رو مستقیما لمس کردم