یک روانشناس پاسخ داد
با خودکشی چهره ها چگونه برخورد کنیم؟
یک روانشناس به این پرسش که «علت مرگِ یک چهره شناخته شده اگر خودکشی باشد را باید در رسانه های رسمی اعلام کرد و اساسا رسانه ها چگونه باید با این قبیل خبرها برخورد کنند تا جامعه کمترین آسیب را ببیند؟»، پاسخ می دهد.
مرگ چهره ها خصوصا اگر به علتِ خودکشی باشد تا مدتی در جامعه بازتاب گسترده ای دارد، احساسات افراد را جریحه دار می کند، ذهن ها را به خود مشغول می کند و هر فرد، از منظری به ماجرا نگاه می کند. در بروز چنین اتفاقاتی برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی گاه برای جذب مخاطب و به اصطلاح چند کلیکِ بیشتر، موضوع خودکشی را پررنگ تر از حد نیاز جلوه داده و بی توجه به حریم متوفی و عواطف خانواده اش و مخاطبان، در این مسیر جولان می دهند.
دکتر سیما فردوسی در گفت وگویی این مساله را از دید روانشناسانه بررسی کرده است.
خودکشی را نمی توان پنهان کرد/آسیب شناسی کنیم
این روانشناس با اعتقاد بر اینکه خودکشی مساله ای نیست که بشود آن را پنهان کرد و باید اعلام شود، در عین حال گفت: به هر حال مردم کنجکاو هستند و خبرها درز پیدا میکند. خودکشی موضوعی نیست که پنهان بماند؛ بنابراین اساسا نباید هم آن را پنهان کرد. به نظرم بهترین کاری که می توان در بروز خودکشی به ویژه در چهره ها انجام داد، این است که وقتی خبر خودکشی اعلام میشود رسانه ها بیایند به آسیب شناسی مساله بپردازند که اصلاً چطور میشود یک آدم دست به خودکشی می زند و چه دلایلی برای این اقدام وجود دارد؟
دکتر فردوسی در ادامه تاکید کرد: خودکشی حرکت ساده و عادی نیست و هرکسی جرأت انجام آن را ندارد. پس به عنوان مثال نمی توانیم بگوییم آن را پنهان کنیم تا مبادا مردم یاد بگیرند. این مساله عمیق است و به عوامل بیولوژیکی و بیماری زا بستگی دارد. متاسفانه افسردگی هایی در جامعه وجود دارد که خطر خودکشی را افزایش میدهد.
درباره زندگی شخصی افراد قضاوت نکنیم
این روانشانس سپس به پرهیز از قضاوت کردن درباره زندگی شخصی افراد اشاره کرد و گفت: ما از زندگی شخصی افراد خبر نداریم که چه بر سر آنها آمده، چطور گذشته که دست به چنین کاری (خودکشی) میزنند و سابقه شان چه بوده و اصلاً بیماری افسردگی داشته اند یا خیر؟ آیا دارو مصرف میکردند یا خیر، ما از هیچ چیزی خبر نداریم. به هر حال وقتی یک نفر به وسیله دارو دست به خودکشی می زند بدین معنی است که قرص در دسترسش بوده و امکان افسردگی وجود دارد؛ به دلیل اینکه قرص های افسردگی و آرامبخش در دسترس هر کسی نیست، پس معلوم میشود کسی که دست به چنین کاری میزند با قرص آشنایی داشته و جهت درمان استفاده می کرده است.
وی ادامه داد: به هر حال همه ما ممکن است در زندگی شخصی مشکلاتی از هر نوعی داشته باشیم. در اینجا خیلیها حل مساله میکنند و به روانشناس و روانپزشک مراجعه می کنند تا به آنها کمک شود و راه حل را پیدا میکنند و در مقابل هستند کسانی که خودکشی را انتخاب میکنند و نشان میدهند که حالات روحی ـ روانی خاصی داشته اند و عوامل بیولوژیکی در اینجا خیلی نقش دارد. یعنی عملکردش متفاوت میشود و حالاتی به وجود می آید که دیگر انگیزه مرگ به زندگی غلبه می کند و فرد دست به خودکشی می زند.
فردی که در بحران افسردگی قرار میگیرد و دارو مصرف می کند را نباید تنها گذاشت و باید بیشتر از او مراقبت کرد
رسانه ها میزگرد بگذارند
دکتر فردوسی پیشنهاد داد: بهترین کار این است که رسانه ها در بروز مسئله خودکشی، میزگردهای تشکیل بدهند، افراد متخصص پیرامون مسئله را دعوت کنند و زندگی آن شخص را بررسی کنند، همچنین درباره زندگی کسانی که با آنها زندگی می کردند صحبت شود و از آنها بخواهند صادقانه مسائل را در میان بگذارند. قطعا همه این عوامل نشان میدهد که ما نباید در رابطه با مسئله خودکشی ساده انگاری داشته باشیم و فکر کنیم اگر نگوییم یا بخواهیم موضوع خودکشی را پنهان کنیم، مردم یاد نمی گیرند چون خودکشی چیزی نیست که با یادگیری به وجود بیاید.
گونه های مختلف خودکشی
این روانشناس در بخشی از صحبت هایش به گونه های مختلفی از خودکشی اشاره کرد و توضیح داد: خودکشی انواع مختلفی دارد. بعضی خودکشی ها خیلی جدی صورت میگیرد، یعنی طرف واقعاً قصدش را دارد که خودش را از بین ببرد و از قبل اعلام نمی کند و قصد جلب توجه ندارد، تهدید نمی کند بلکه به گونهای طرح می ریزد و در پنهان این کار را انجام میدهد تا کسی مطلع نشود که بخواهد نجاتش بدهد، بنابراین صد درصد خودش را از بین میبرد. معمولاً افرادی که افسردگی های ژنتیکی دارند، ۱۵ درصد از آنها اقدام به خودکشی میکنند و متاسفانه درصدی از آنها هم موفق میشوند. مسئله دیگر اینکه برخی از افراد که خودکشی می کنند ناخودآگاه شاید چند روزی قبل از خودکشی لغزش های کلامی داشته باشند یا صحبتهایی داشته باشند که اگر اطرافیانشان هوشمند باشند متوجه می شوند و به راحتی خطر را احساس می کنند.
تهدید به خودکشی را دست کم نگیریم
او بیان کرد: نکته دیگر اینکه فردی که در بحران افسردگی قرار میگیرد و دارو مصرف می کند را نباید تنها گذاشت و باید بیشتر از او مراقبت کرد. اطرافیان خیلی خوب می توانند این مسائل را متوجه شوند چون از حالات آن فرد می توان فهمید که ممکن است کار خطرناکی انجام بدهد به همین خاطر باید مدام از حال اینگونه افراد خبر بگیرند، تنهایش نگذارند چون اینگونه افراد اساساً مراقبت های ویژه می خواهند. بعضی از خودکشی ها هم هستند که در یک لحظه اتفاق میافتند؛ یعنی یک حرکت تکانه ای تحت عنوان "تکانشی" صورت می گیرد. این افراد کسانی هستند که به طور مثال ناگهان خودشان را به زیر قطار میاندازند و از پنجره پرت میکنند. ولی برخی خودکشیها با تهدید صورت میگیرد و از قبل به دیگران اعلام می شود که به نظرم حتی آنها را هم باید جدی گرفت چون به هر حال وقتی تهدیدآمیز باشد ممکن است هدف داشته باشد و خطرناک باشد؛ بنابراین در هیچ یک از موارد خودکشی، نباید ما دست کم بگیریم و خیلی جدی به این مسئله نگاه کنیم و افراد را حمایت کنیم تا آن اتفاق ناگوار نیفتد.
تیترهای جنجالی از خودکشی
این روانشناس در عین حال خاطرنشان کرد: قبول دارم که برخی رسانه ها بیش از اندازه به بحث خودکشی چهره ها دامن می زنند و از طرفی هم تیترهایی انتخاب میکنند که با محتوای خبر همخوانی ندارد. به عنوان مثال یک تیتر جنجالی و هیجان انگیز می زنند و می گویند جزئیات خودکشی خانم ایکس و ایگرگ ولی وقتی خبر را باز می کنیم می بینیم اصلاً از جزئیات خبری نیست. متاسفانه این اتفاق خوب نیست. ما از روی ظاهر افراد نمی توانیم قضاوت کنیم. می دانید در طول تاریخ هنری بسیاری از کمدینهای ما خودکشی می کردند، در واقع کسانی که هر شب در صحنه هزاران نفر را میخندانند اما خودشان دست به خودکشی می زنند و یا خیلی از افرادی که ظاهراً موفق هستند و به همه کمک میکنند اما اقدام به خودکشی میکنند؛ بنابراین نمی شود این مساله را از ظاهر افراد تشخیص داد.
او تصریح کرد: قطعاً افرادی که دست به این امر میزنند افسردگی داشتند چون هیچ آدم سالم، خوشحال و رضایتمندی خودش را از بین نمیبرد. حتماً مسائلی وجود دارد که باید از آن مسائل دانش افزایی شود که چه عواملی باعث خودکشی شده که این امر، هم میتواند جنبه پیشگیری پیدا کند و هم اطلاعات افراد را بالا ببرد که در چه مواقعی افراد باید احساس خطر کنند و اینکه به آدم های محتاج باید توجه بیشتری شود. جامعه ما به بهداشت روان و دانشی که به معضلات روحی روانی ربط دارد، بسیار نیاز دارد. رسانه ها از هر طریقی می توانند به این مساله بپردازند تا جامعه سالم تری داشته باشیم.
در صداوسیما هستم
دکتر فردوسی که پیشتر حضور پررنگ تری در برنامههای صداوسیما داشت درباره اینکه چرا مثل سابق در تلویزیون حضور ندارد؟ گفت: الان هم در صداوسیما هستم. در حال حاضر روزهای سه شنبه در برنامه «عصر خانواده» ساعت ۶ عصر در حوزه کودک و نوجوان کار می کنم. به هر حال امیدوارم واقعاً در جامعه چنین وقایع تلخی مثل خودکشی به وجود نیاید.
با کمال احترام با خانم دکتر فردوسی پور؛ خودکشی هنرمندان برخوردار از زندگی و متمول نشان می دهد همیشه فقر عامل خودکشی نیست....
براستی اگر هنرمندان به زندگی مناسب با سبک دینی روی آورده و در زمان مناسب تن به ازدواج داده و به زندگی مومنانه و دور از تبرج و تجمل و خودآرایی و فخر فروشی و چشم و هم چشمی و... عادت کنند و برای خود حریم شایسته ایجاد کرده و از اختلاط زننده و پارتی های ضد اخلاقی گریزان بوده و مانع ایجاد تهمت شوند و .... آیا باز هم مجبور به خودکشی می شوند؟!!
وقتی به بهانه نوگرایی و مدرن شدن، باورهای دینی مورد تمسخر واقع و تضعیف گشته، زندگی فردی رایج شده و به ازدواج در جوانی طعنه زده و تا سنین بالای 40 سالگی از ازدواج رسمی گریزان می شوند و.... به نظر می رسد در این شرائط احساس پوچی یا همان نیهیلیسم تقویت شده و زمینه سوء ظن و اتهام و .... هم فراهم شده و در این بن بست خودساخته، افراد دست به خودکشی می زنند...
بنیادی ترین انگیزه ی خود کشی بشر چیست؟
---
خود کشی در حالی رخ می دهد که بشر از رسیدن به نقطه ی برون رفت از مشکلی که دچار آن است به اوج نا امیدی می رسد و فراتر از این اوج او هیچ نقطه روشن امید بخشی را برای زندگی آینده ی خود نمی تواند به تصور بیاورد.
خود کشی حالتی است ایستا که با نبود ایمان به سنت آشکار همیشه دگر گون بودن طبیعت جهان و ناممکن دانستن این دگرگونی با بزرگ نما سازی و تغییر ناپذیر دانستن مشکل پیش آمده نزد افراد بشر رخ می دهد .
این حالت رقت بار بیشتر یا همیشه نزد افرادی رخ می دهد که به عظمت نظم آشکار آفرینش جهان هستی و به عظمت آفریننده ی این جهان ایمان علمی ثابت ندارند .
بشر بعلت اسارت در دام بد آموزی وجی گریز دین و غلط آموزی دین که در تضاد با وحی الهی انجام می گیرد از امکان وجود تاثیر مثبت و سازنده دین در زندگی خود بیزار می شود .
این بیزاری تمام زندگی بشر را در مشکلی که گرفتار آن است با تزریق تصور نبود هیچ زمینه ای برای برون رفت از این مشکل خلاصه می کند .
بشر بعلت این بیزاری از توان تفسیر طبیعی دگر گون بودن رخدادهای خوش و ناخوش محروم می گردد.
بشر با ترسیخ این حالت پوچ در ذهن خود ، با نهایت ناامیدی از امکان تغییر ؛ ناگزیر به خود کشی اقدام می کند .
بنیادی ترین انگیزه ی خود کشی بشر چیست؟
---
خود کشی در حالی رخ می دهد که بشر از رسیدن به نقطه ی برون رفت از مشکلی که دچار آن است به اوج نا امیدی می رسد و فراتر از این اوج او هیچ نقطه روشن امید بخشی را برای زندگی آینده ی خود نمی تواند به تصور بیاورد.
خود کشی حالتی است ایستا که با نبود ایمان به سنت آشکار همیشه دگر گون بودن طبیعت جهان و ناممکن دانستن این دگرگونی با بزرگ نما سازی و تغییر ناپذیر دانستن مشکل پیش آمده نزد افراد بشر رخ می دهد .
این حالت رقت بار بیشتر یا همیشه نزد افرادی رخ می دهد که به عظمت نظم آشکار آفرینش جهان هستی و به عظمت آفریننده ی این جهان ایمان علمی ثابت ندارند .
بشر بعلت اسارت در دام بد آموزی وحی گریز دین و غلط آموزی دین که در تضاد با وحی الهی انجام می گیرد از امکان وجود تاثیر مثبت و سازنده دین در زندگی خود بیزار می شود .
این بیزاری تمام زندگی بشر را در مشکلی که گرفتار آن است با تزریق تصور نبود هیچ زمینه ای برای برون رفت از این مشکل خلاصه می کند .
بشر بعلت این بیزاری از توان تفسیر طبیعی دگر گون بودن رخدادهای خوش و ناخوش محروم می گردد.
بشر با ترسیخ این حالت پوچ در ذهن خود ، با نهایت ناامیدی از امکان تغییر ؛ ناگزیر به خود کشی اقدام می کند .