لری کیم بنیان گذار و مدیرعامل شرکت «ورد استریم» است. این شرکت در زمینه تبلیغات اینترنتی از پیشتازان دنیای تجارت است. لری در سال ۲۰۰۷ شرکتش را تاسیس کرد و طی یک سال به سرمایه گذاری چهار میلیون دلاری رسید. اکنون نمیتوان ارزش شرکت او را تخمین زد. ورد استریم، شرکت همکار اصلی گوگل و فیسبوک و توییتر در تامین تبلیغات آنهاست و از این راه، سود بالایی نصیبش میشود. لری همچنین مشاوری با تجربه در زمینه استارت آپ هاست. او برای خرید یک استارت آپ آزمونی عجیب را ساخته است؛
آزمون مسواک زدن
خرید شرکتهای تازه کار و موفق از استراتژیهای نویینی است که محصولات، خدمات، استعدادها و مشتریان جدیدی را زیر چتر یک سازمان قرار داده، اغلب رقبای آن سازمان را هم گوشمالی میدهد. خرید یک شرکت اقدامی پر مخاطره است، اما شرکتی مانند گوگل را در نظر بگیرید که همواره به چنین کاری دست زده و از قضا همیشه هم موفق بوده است.
این غول جستجو و تبلیغات در همین یک سال گذشته بیش از ۳۵ شرکت در زمینههای مختلف از جمله هوش مصنوعی، خدمات ماهواره ای، تبلیغات آنلاین و تجهیزات کنترل خانگی، خریده است. برای خرید یک شرکت باید مسائل زیادی را در نظر گرفت. معمولا اولین مسئله ملاحظات مالی است؛ آیا خرید این شرکت صرفه جویی در هزینه هاست؟ آیا این خرید به افزایش درآمد شرکت میانجامد.
شرکتی که در موقعیت خرید قرار دارد باید از سازگار بودن این اقدام با رشد پایدار سازمان، یعنی حفظ کارکنان و مشتریان و روابط سرمایه گذاری، آگاهی کافی داشته باشد. خرید کسب و کارهای دیگر، کاری بس پیچیده و در عین حال همراه با پاداشهای بالقوه است. با این همه، لری این اقدام پیچیده را در سوالی کوتاه خلاصه کرده است: «آزمون مسواک».
این آزمون لری بر یکی از استراتژیهای سنتی خرید شرکتها مبتنی است. او توجه زیادی به جزییات مالی، مثل جریان نقدی و درآمد و ... نمیکند و به مسئله فروش هم اهمیتی نمیدهد؛ با این همه استراتژی پیج تاکنون به خوبی جواب داده است. شرکتی که در اوایل کار گاراژ سادهای با چند کارمند موقتی بود، اکنون به غول تبلیغاتی با درآمد سالانه ۵۵ میلیارد دلار تبدیل شده است.
با این اوصاف، اگر لری به دنبال فروش یا بهبود عملکردی نیست، در شرکتهای جدید چه میجوید؟ او به سادگی قبل از خرید یک شرکت این سوال را از خود میپرسد: «آیا محصول یا خدماتی که دارد روزی یک یا دو بار مصرف دارند و زندگی مردم را بهتر میکنند؟» (به همین دلیل نیز نام این آزمون را مسواک گذاشته اند؛ چه مسواک روزی یک یا دو بار مصرف دارد و زندگی را هم بهتر میکند.
دونالد هریسون، مدیر توسعه شرکت گوگل میگوید: «لری در مراحل اول به دنبال معاملات بالقوه است. بانکدارها میتوانند کمک حال باشند، اما لزوما هسته بحث را تشکیل نمیدهند.» این آزمون وجود دارد، اما آیا همیشه میتوان صددرصد به آن اطمینان کرد؟
جواب این است که در دقیقترین آزمونهای علمی هم درصدی از خطا وجود دارد، چه رسد به یک مسئله اقتصادی که پیش بینی شدنی نیست؛ پس همیشه باید ریسک را در نظر گرفت و ریسک کردن هم ترس به همراه دارد. نترسیدن و جسور بودن نیز صفتی نیست که به راحتی به دست بیاید. لری که چهار بار عنوان بهترین نویسنده اقتصادی آمریکا را به خود اختصاص داده است به عنوان یک بلاگر ساده در سال ۲۰۰۷ ورد استریم را راه انداخت.او مسلما در آن زمان با ترسهای زیادی روبرو بود و حالا تجربه اش را برای مقابله با این ترسها با ما در میان میگذارد.
آیا تا به حال آن قدر از شکست خوردن در کاری ترسیده اید که از تلاش کردن ناامید شوید یا کلا قید تلاش کردن را بزنید؟ آیا ترسی مشابه اعتماد به نفس شما را به کلی نابود کرده است؟ همه با چنین احساساتی آشنایی داریم؛ احساساتی که زندگی ما را شکل میدهند و انتخابهای ما را تغییر میدهند و آینده ما را عوض میکنند. این ترسها گاهی ما را وا میدارند کاری نکنیم و ما را از پیش رفتن باز میدارند. این ترسها این عواقب را دربر دارند:
۱. بی میلی در امتحان کردن چیزهای جدید
۲. به تعویق انداختن اهداف یا شکست در دنبال کردن آنها
۳. اعتماد به نفس یا عزت نفس پایین؛ برای مثال به خود میگوییم: «من هرگز برای پیشرفت به اندازه کافی خوب نیستم.» یا «من برای کار در چنین گروهی به اندازه کافی باهوش نیستم.
۴. کمال گرایی نادرست. شما تنها چیزهایی را امتحان میکنید که میدانید در آن خوب هستید.
مطلب جالب درباره شکست خوردن این است که دنیای پس از آن کاملا به نحوه نگرش و تصمیم گیری ما بستگی دارد؛ چشم انداز! جهان پس از شکست با این مسئله تعریف میشود و تغییر میکند. ما میتوانیم به شکست به عنوان «پایان جهان» نگاه کنیم یا آن را «تجربه ای» بدانیم که ما را پیش میبرد و پیشرفت را ممکن میکند و کاری میکند که اشتباهی مشابه را دوباره تکرار نکنیم. آیا میدانستید استیو جابز در سال ۱۹۸۵ از اپل اخراج شد؟ بله. او سپس در سال ۱۹۹۷ به این شرکت بازگشت و باقی افسانه اپل را تکمیل کرد، افسانهای شیرین از آی پاد، آی تونز، آی فون و آی پد که هنوز هم ادامه دارد.
غلبه بر ترس از شکست
مواجهه با شکست و در آغوش گرفتن این موجود شرم آور به شجاعت زیادی نیاز دارد، اما اگر آماده نیستید که این گام را بردارید، این پنج راه به شما کمک میکند که ترس خود را از شکست کاهش دهید.
تجزیه و تحلیل تمامی نتایج بالقوه
بسیاری از مردم ترس از شکست را تجربه میکنند؛ زیرا از ناشناختهها میترسند. این ترس میتواند با تجزیه و تحلیل کامل موقعیت و امکانات پیش رو تا حد زیادی کاسته شود. افزایش آگاهی بهترین راه برای پیش بینی آینده و در نتیجه کاستن ترس است. تجزیه و تحلیل اتفاقاتی که ممکن است برای ما بیفتد ذهن ما را برای واکنش نشان دادن آماده میکند و ترس درونی ما را از بین میبرد.
آموختن مثبت اندیشی
این ممکن است یک کلیشه باشد: «وقتی مثبت فکر کنید اتفاقات مثبت برای شما میافتد.» چه این جمله تنها یک اعتقاد بیهوده باشد چه نه، برای شما ظرفیتی میسازد. مثبت اندیشی قدرت شگفت انگیزی است که اعتماد به نفس شما را میسازد. در نگاهی دیگر، این کار بهترین راه برای این است که خودزنی را کنار بگذارید و با تکیه بر تواناییهای خود، آیندهای روشن برای خود بسازید.
بدترین سناریوی ممکن چیست
ممکن است فاجعه رخ بدهد. ترسناک است؛ شما را عصبانی میکند. بله، این شکست است، اما هنوز که اتفاق نیفتاده است. بدترین سناریوی ممکن را در نظر بگیرید و آینده را با این سناریو ترسیم کنید؛ چه خواهد شد؟ به تمامی جوانب فکر کنید. ممکن است خیلی هم بد نباشد؛ میتوانید با آن کنار بیایید، کاری در برابرش انجام دهید و دوباره از جا برخیزید. حالا میتوانید درک کنید که در بدترین حالت ممکن هم امیدهایی وجود دارد؛ پس کار را شروع کنید و تا میتوانید سناریوی بهتری بسازید.
طرح جایگزین احتمالی
حتما این مطلب را در فوتبال شنیده اید که وقتی طرح اصلی مربی جواب نمیدهد باید طرحی جایگزین وجود داشته باشد که در اصلی به آن «پلن B» میگویند. اگر از شکست خوردن میترسید، حتما طرح جایگزین داشته باشید. این طرح به شما کمک میکند اعتماد به نفس تان افزایش پیدا کند و امکان حرکت رو به جلو بیشتر میشود؛ این گونه دست شما بازتر است و خلاقیت شما هم راحتتر شکوفا خواهد شد.
اهداف تان را کوچکتر بگیرید
امکان یک شکست بزرگ ترس بزرگ به همراه دارد. اهداف تان را کوچکتر کنید یا آنها را به چند بخش تقسیم کنید که ترسهای تان هم کوچکتر شوند. هر بار و هر مرحله، برداشتن یک گام کوچک هم آسانتر است و هم اعتماد به نفس شما را بیشتر و پیشروی شما را سادهتر میکند، نقشه راه همیشه در دستان شماست و در میان مسیرتان گم نمیشوید، سند چشم انداز نهایی را بهتر درک خواهید کرد، در میانه راه توان تجزیه و تحلیل مسیری را خواهید داشت که طی کرده اید و مسیری که باقی مانده است.
این همان کاری است که کوهنوردان انجام میدهند؛ یک کوهنورد هیچ گاه از ابتدا به قله یک کوه بسیار بلند نگاه نمیکند و روی آن تمرکز ندارد که با ترسی عمیق مواجه نشود؛ بلکه کوههای بلند تپه هایی دارند و رسیدن به هر تپه یا اردوگاه به معنی برداشتن یک گام رو به جلو است؛ پس روی اولین تپه پیش رو تمرکز کنید؛ قدم درست اول، خودش گامی بلند به سوی موفقیت و پیشرفت است.
منبع: باشگاه خبرنگاران
16