آستانۀ تبدیلشدن به انسان
اولین کلمههایی که بچهها به زبان میآورند، چه معنایی دارند؟
برخلاف آخرین کلمات هر انسان که از دوران باستان اهمیت فراوانی داشتهاند، علاقه به اولین کلمهها گرایشی مدرن است.
اولین کلمههایی که بچهها به زبان میآورند، برای پدر و مادر لذتی بهیادماندنی دارد. خیلی از والدین آنها را ثبت میکنند، تاریخ و نحوۀ استفادهشان توسط کودکشان را مینویسند یا صدا و تصویرش را با گوشیهایشان ضبط میکنند. برخلاف آخرین کلمات هر انسان که از دوران باستان اهمیت فراوانی داشتهاند، علاقه به اولین کلمهها گرایشی مدرن است. اندک اندک از خاندان سلطنتی فرانسه تا چارلز داروین، به ثبتِ اولین کلماتِ فرزندانشان توجه کردند، اما واقعاً این کلمهها اهمیتی دارند؟ کتابی جدید سرگذشت این کلمات را بررسی کرده است.
مایکل اِرارد، پاریس ریویو - ظاهراً برای همۀ مردم دنیا، اولین کلماتی که کودکان به زبان میآورند، اعجابانگیز است. اولین کلمهای که به زبان آورده میشود مملو از نوید یک زندگی جدید است و اولین ابراز وجودِ یک انسان تازه به حساب میآید، حتی اگر فقط برای نامیدن سگ، تقاضای غذا یا سلامکردن باشد. اولین کلمات فقط بامزه نیستند؛ بلکه از نظر وجودی معنای عمیقی دارند. این کلمات نمایانگر آستانهای هستند که در آن، سروصدا به علامت تبدیل میشود؛ لحظهای که درون، محدودیتهایش را میشکند تا با جهان بیرون مواجه شود.
بااینهمه، به نظر میرسد در بیشترِ طول تاریخ، زبان نوزادان ارزش توجه نداشته است و در بسیاری از فرهنگهای معاصر هم هنوز به آن توجهی نمیشود. تمام کودکان، در هر زمان و مکانی، حدوداً در دوازده ماهگی از حرفهای ناواضح به زبانِ گفتار و اشاره میرسند، اما همۀ والدین و سرپرستان به این گذار توجه نمیکنند. چیزِ ظاهراً اجتنابناپذیری که «اولین کلمۀ کودک» مینامیم، نقطۀ عطفی است که با احساسات رمانتیک درآمیخته است، با شرایط اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته است و به طور حیرتآوری جدید است. وضع طبیعی اولین کلمات ایجاب میکند که به آنها اهمیتی داده نشود، اشتباه شنیده شوند یا کلاً نادیده گرفته شوند. شیفتگی بیشازحد به این کلمات افراط نیست، بلکه تجملی جدید است که قدرش به اندازۀ کافی دانسته نشده است.
کارل گوتکۀ آلمانی که در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ کتاب دقیقی دربارۀ آخرین کلمات نوشت، باعث شد تشویق شوم تا تاریخچۀ فرهنگی «اولین کلمات» را دربیاورم. گوتکه این آخرین کلمات را اثر هنریای میدانست که بشر در هر عصر از مفهوم مرگ میسازد. او میگفت: «مُردن سبکهای مختلفی دارد. پس آیا میشود گفت سبکها و شیوههایِ مختلف کلمات آخر با انواع مردن مطابقت دارد؟» گوتکه به اولین کلمات توجهی نداشت و معتقد بود این کلمات چیز زیادی دربارۀ زندگیهای فردی به ما نمیگویند. وی نوشت: «اولین کلمهها به حکایتهای کودکی تعلق دارند. و ارزش زندگینامهای آنها، با جذابیتشان نسبتِ عکس دارد». او به نامزد ریاست جمهوری ۱۹۸۸ آمریکا، مایکل دوکاکیس فکر میکرد که مشهور بود تکنوکراتی سنگدل است. ظاهراً این سرنوشت با اولین کلماتی که به زبان آورده بود و ادعا میشد به زبان یونانی هم بوده است، پیشبینی شده بود: مونوس مو یا «خودم به تنهایی».
اما اولین کلمهها، از حرفهای نامفهومی که درست شکل نگرفتهاند تا کلماتی که کاملاً صحیح ادا میشوند، چیزهای زیادی دربارۀ جامعه به ما میگویند. اولین کلمات هم درست مانند آخرین کلمات «سبک و سیاق» دارند، آنها نشاندهندۀ ایناند که چه چیزهایی شنیده، ضبط یا دهان به دهان میشود. مهمتر از آن، علاقه پیداکردنِ آدمها به اولین کلمهها، رابطۀ نزدیکی دارد با این که چطور جوامع فردگراشدۀ غربی به چیزی تبدیل شدهاند که انسانشناسی به نام دیوید لَنسی «نئونتوکراسی»۱ خوانده است: جوامعی که حول وطیفۀ مراقبت از کودکانِ بسیار خردسال شکل یافتهاند. اگر میخواهید بدانید نوزادان چرا و چطور به پروژههای شناختی والدینشان تبدیل میشوند، یک روش خوب این است که بروید ببینید این والدین از اولین کلمههای بچههایشان چه برداشتی داشتهاند.
در تاریخچۀ فرهنگی اولین کلماتی که به زبان میآوریم، میتوانیم با اطمینان بگوییم این کلمات همیشه وجود داشتهاند. اما در مطالب تاریخی بهندرت به اولین کلماتِ به زبان آمده، اشاره شده است. این کلمات اساساً در قالبهای جدیدتری مثل کتابهای کودک، دفترچههای خاطرات و مشاهدات علمی ثبت شدهاند. در مقابل، قدمت آخرین کلمات ظاهراً به عهد عتیق برمیگردد. اولین باری که اولین کلمۀ یک کودک ثبت شد، نشانهای بود از طلوع مدرنیته.
در دهۀ ۸۰، لیندا پولاک که امروز استاد دانشگاه تولین است، دهها دفترچۀ خاطرات انگلیسیزبان از قرون شانزدهم تا نوزدهم را بررسی کرد تا شواهدی پیدا کند که بزرگسالان چطور دربارۀ فرزندانشان فکر میکنند. وی متوجه شد که از بین ۹۱ دفترچۀ خاطرات، فقط ۱۹ دفترچه کلاً به صحبتهای کودک و نوزاد توجه کردهاند و تنها ۹ دفترچه به اولین کلمهها اشاره کردهاند.
اولین اشاره از سوی یک قاضی پیوریتان در ماساچوست به نام ساموئل سیوال در اوایل سال ۱۶۸۶ بود که در دفترش ثبت کرده بود پسر هجده ماههاش، هال، «بهوضوح میگوید سیب.» علاقۀ این پدر هم شاید به خاطر این بود که کلاً اینکه پسری بیمار حرف بزند، جالب توجه است. آن پسر سه هفته بعد از تولد دوسالگیاش از دنیا رفت. اولین کلمهاش، یکی از آخرین کلماتش بود.
ثبت سیوال از کلمۀ «سیب» که پسرش هال به زبان آورده بود، قدیمیترین چیزی نیست که من پیدا کردهام. قدیمیترین ثبت اولین کلمهها مربوط به سال ۱۶۰۲ است، وقتی پزشکی فرانسوی به نام ژان ایروار موظف شد وضعیت رشد و پیشرفت اولین وارث مشروع سلطنت فرانسه بعد از ۸۰ سال را به طور منظم بنویسد. این دوفین۲ بعداً لویی سیزدهم شد. اولین کلماتی که ایروار نوشت، وقتی به انگلیسی امروز ترجمهشان کنیم، معادل «آهای» میشود. بعد از ایروار تا ۸۴ سال بعد، دیگر ثبتی از اولین کلمات پیدا نمیکنیم.
بیش از نیمی از اشارههایی که به صحبت کودکان در دفاتر خاطرات پولاک وجود داشت، به قرن نوزدهم برمیگشتند. بعد از «آهای» دوفین و «سیب» سیوال، کلمۀ بعدی در سال ۱۸۳۹ به ثبت رسید، وقتی چارلز داروین اولین پیشرفت پسر اولش، از جمله اولین کلمهاش «مام» را ثبت کرد. داروین نوشت این کلمه به معنی «غذا» یا «بهم غذا بده» است.
چنین چیز پیشپاافتادهای به دلیل کاری که داروین با آن کرد، از اهمیت زیادی برخوردار شد. او در سال ۱۸۷۷ یادداشتهایش را منتشر کرد و نشر این یادداشتها در آلمان، روسیه و فرانسه همزمان گرایشی عمومی به نوشتن خاطرات در بین مورخان طبیعی دیگر ایجاد کرد و به قول روانشناس زبان آلمانی، ویلم لِولت، ناگهان مطالعۀ رشد کودک را به «شاخهای احترامبرانگیز در زیستشناسی انسان» تبدیل کرد. اگر نه همه، اکثر خاطرهنویسها مرد بودند. روانشناس بریتانیایی، جیمز سالی در سال ۱۸۸۱ نوشت: «این شور و اشتیاق برای دانش روانشناسی تعدادی از آشنایانم را تسخیر کرده است. اینها اکثراً مردان جوان متأهلی هستند که پدیدۀ دوران کودکی برایشان تازگی دارد و اشتیاق جوانانه را وارد فعالیت علمی خود کردهاند». مطالعاتِ خاطرهمحورِ آنها، به این ادعا پروبال داد که رشد فرد از همان مسیری میگذرد که گونههای مختلف تکامل پیدا کردهاند. بنابراین، اولین کلمات پنجرهای به سوی ذهنها و تواناییهای نیاکان انسان در طول زمان تکامل میگشایند. از این منظر، «مام» به نوعی یکجور فسیل زنده بود.
گزارش داروین واکنشی به گزارشی بود که یک سال قبل، مورخ فرانسوی، ایپولیت تن دربارۀ یکی از دخترانش نوشته بود که یادداشتهای مفصلی دربارۀ اولین اصواتش در آن بود. تن نوشته بود که اولین کلمات دخترش «پاپا» و «تِم» بود که فکر میکرد سعی دارد تا فعل «تینز» به معنی نگهداشتن را بگوید. تن این کلمه را با عشق تحلیل میکرد و به نظرش کلمهای «خارقالعاده» بود. این کلمه معانی زیادی داشت: «بده، بگیر، ببین». تن نوشت: «در واقع دخترم آن را قاطعانه چند بار پشت سرِ هم و مصرانه میگوید، گاهی شاید چیز جدیدی که میبیند را بخواهد، گاهی میخواهد ما آن را بگیریم و گاهی برای اینکه توجهمان را به خودش جلب کند. تمام این معناها در آن کلمه ترکیب شدهاند». وقتی دخترش دیگر این کلمه را نمیگوید، ناراحتی تن هم به همان اندازۀ سرخوشیاش است. «جای شک نیست که چون انتخاب نکردهایم که آن را یاد بگیریم، این کلمه با هیچ کدام از ایدههایمان مطابقت نداشت... همراهش از این کلمه استفاده نکردیم و در نتیجه او هم آن را کنار گذاشت». باوجوداین، تا مدتی این کلمه نقطۀ آغازِ «فورانی از اراده» را نشان میداد که پدر آن را جشن میگرفت.
هم داروین و هم تن، پذیرفته بودند که اولین کلمات، این آواهای مشخص بودند که (به نظرشان) کودک به جای آنکه آنها را تقلید کند، از خودش میساخت. داروین مطمئن بود که دادی (پسرش را اینطور صدا میزد) کلمۀ «مام» را ابداع کرده است. آنها بر این باور بودند که اولین کلمات کودک نشاندهندۀ ظهور زبان در نیاکان دورمان است. تن نوشت: «در کل، کودک در حالتی گذرا ویژگیهایی ذهنی را نشان میدهد که در حالت ثابت در تمدنهای ابتدایی پیدا میشد، خیلی شبیه به نطفۀ انسان که در حالتی گذرا ویژگیهایی فیزیکی را ارائه میدهد که در حالت ثابت در طبقات حیوانات پَستتر دیده میشوند».
تقریباً همان زمانی که داروین، تن و اروپاییهای دیگر با کودکان و تاریخچۀ تکاملی زبان گلاویز بودند، اولین کتابهای تجاری کودکان برای ثبت لحظات مهم، از جمله اولین کلمات، در آمریکا ظاهر شد. در این زمان، توجه به اولین کلمات واقعا گُل کرده بود. برای داروین و تن اولین کلمات نشانۀ گذار کودک به انسانیت بود، اما در عصر کتابهای کودک، اولین کلمه نشان میداد که آدم جدیدی از راه میرسد، نه فقط موجودی متمایز در بین حیوانات، بلکه شخصیتی که از بقیۀ آدمها متمایز است.
در آن زمان، از هر چهار یا پنج کودک، یک کودک تا قبل از دوازده ماهگی از دنیا میرفت. ثبت اولینهای مختلف از جمله اولین کلمات، والدین را تشویق کرد تا بیشتر برای کودکانشان وقت صرف کنند که حالا از نظر احساسی ارزش بیشتری داشتند. در ابتدا، کتابهای کودکْ زنان طبقۀ بالا را هدف قرار دادند که اهل سنتِ ثبت کادوهای کودک از طرف اقوام و دوستان بودند. محبوبیت این کتابها در بین خانوادههای طبقۀ متوسط و کارگر باعث شد این فکر راحتتر به ذهن خطور کند که هر نوزاد و کودکی اهمیت دارد. با شروع قرن جدید، ادارات بهداشت محلی کتاب کودکهای مدل خودشان را عرضه کردند. اولین کلمات به لحظۀ مهمی در رشد کودک تبدیل شد، اما این اتفاق فقط زمانی میتوانست بیفتد که نوزادان شانس بالایی پیدا کردند تا وارد دورۀ کودکی شوند.
گزارشهای کتابخانهای آنلاین از حدود بیست کتاب کودک از اوایل قرن بیستم در یک مجموعۀ ویژۀ دانشگاه یو.سی.ال.ای نشان داد که حدود دو سوم از این کتابها جایی برای «اولین کلمه» یا «اولین کلمات» در خود داشتند. احساساتیترین کتاب مال سال ۱۹۱۰ بود که میپرسید: «اولین کلمات شگفتانگیز چه بودند؟» کتاب دیگری از «گفتههای کودک» و دیگری از «سخنان» و «دایرۀ لغات در ۱۸ سالگی» میپرسیدند. حدود یک سوم کتابها هیچ کدام از این سؤالها را نداشتند و به جایش از اولین عکس، اولین جشن تولد، اولین کریسمس، اولین دندان و اولین سفر پرسیده بودند. مثلاً، کتابزندگینامهای برای کودک بهتر۳ که در سال ۱۹۱۰ منتشر شد، میگوید «کودکانِ بهتر» میخورند، رشد میکنند، لباس میپوشند، هوای تازه تنفس میکنند و راه میروند (دقت کنید که «حرف زدن» در این فهرست نیست). کتابی فرانسوی چاپشده به سال ۱۹۰۶، به نام کتاب کودک۴ فقط میپرسید که کودک چه زمانی شروع به حرفزدن کرده است و کتاب کودک ادواردی۵ مربوط به سال ۱۹۰۸، نقاط عطف زمانی را مشخص میکند («باید بدون معنای خاصی از هجاها مثل ما، پا، نا، تا استفاده کند»)، اما از اولین کلمات حرفی نمیزند.
این دوره، ظاهراً نقطۀ آغاز باور دیگری نیز بود: اینکه اولین کلمات کودک میتوانند زندگیاش را پیشبینی کنند. در کتاب کودکان ما را مدرن کردند۶ که تاریخچهای از کودکان در آمریکا از دهۀ۱۸۹۰ تا پایان دوران افزایش زاد و ولد است، جنت گلدنِ مورخ نشانههای مختلف را به هم ربط میدهد، نشانههایی که هم علمی و هم مربوط به فرهنگ عامیانه هستند و والدین از آنها استفاده میکردند تا آیندۀ کودکانشان را پیشبینی کنند. یک کتاب کودک از سال ۱۹۱۲، «اولین نشانههای قطعی احساس در چیزهای مرئی»، «اولین تلاش برای دستیابی به چیزی» و «اولین نشانههای منطق» را دنبال میکرد. بعضی از کتابهای دیگر به این باور معروف اشاره میکردند که اگر اولین حرکات کودکی در فضا رو به بالا باشد، ضامن ارتقای موقعیت اجتماعی اوست. همین باعث شد والدین نوزادان را از پلهها بالا ببرند. اگر خانهای فقط یک طبقه داشت، کودک را از نردبان بالا میبردند.
در اواخر دهۀ ۶۰، مادرم متوجه شد که اولین کلمات من «پول» و «دابادِی» (از روی اسم نشر قدیمی دابِلدِی) است و بهاشتباه پیشبینی کرد که شغلی پرسود در کار انتشارات خواهم داشت. او این کلمات را بدون اینکه بنویسد، به خاطر سپرد، چون کتاب کودکی من کاتولیک بود و بهجای اولین کلمات، «اولین دعا» و «اولین کریسمس» و «اولین عشای ربانی» من بود. به نظرم جاانداختن دعا در دهان کودکان بهتر از این بود که به آنها اجازه بدهند بیمقدمه از تفکراتِ اجتماعینشده و ضددینی خود حرف بزنند. با اینکه اولین کلمات من احتمالاً پیشگویانه نبودند، اولین کلمۀ پیکاسو «پیز» (معادل کلمۀ اسپانیایی «مداد») و اولین کلمۀ جولی اندروز «خانه» بود.
در بعضی از فرهنگها، اولین کلمات تعیین میشوند؛ مهم نیست کودک احتمالاً میتواند چه چیز دیگری به زبان بیاورد، تا وقتی چیزهای مشخصی را نگوید آن حرفها صحبت تلقی نمیشوند. در فرهنگ ساموآی آمریکایی و غربی، اولین کلمهای که گفته میشود، تائه به معنای «گُه» است. دو انسانشناس آمریکایی، النور اُکس و بمبی شیفلین میگویند در فرهنگ ساموآیی، کودکان «وقیح، شرور و لجباز» تلقی میشوند و چنین کلمهای ظاهراً بجاست. در مکانهای دیگر، حرفهای اولیه، وضعیت آن جهانی کودک را نشان میدهند. نایجل بارلی، انسانشناس بریتانیایی میگوید مردم چامبای کامرون و نیجریه معتقدند حرفهای نامفهوم نوزادان و سالمندان زبان جهان ارواح است. وی مینویسد: «نوزادان هنوز آن را فراموش نکردهاند و سالمندان دوباره آن را از سر میگیرند، پس به هم شباهت دارند». مردم بائول در ساحل عاج هم بر این عقیدهاند که کودکانی که زبان نیاکانی را ناشمرده حرف میزنند باید جدا نگه داشته شوند که مبادا از آن برای نقشه کشیدن علیه زندهها استفاده کنند.
در یک کتاب کودکِ دوستداشتنی به نام نافل بانی۷ نوشتۀ مو ویلمز، دخترکی به نام تریکسی خرگوش پارچهای خود را گم میکند و بعد پیدایش میکند. وقتی دوباره عروسک را به دست میآورد، چیزی به زبان میآورد که قبلاً هرگز نگفته بوده. پدرش آن را اولین کلمۀ تریکسی در نظر میگیرد. خطر لو رفتن داستان: این کلمات «نافل بانی» بودند.
این کتاب یادآوری میکند که «اولین کلمه» محصول تقاطع بین قصد کودک برای رساندن معنا با اشتیاق بزرگسال برای درک است. «نافل بانی» در واقع اولین چیزی نیست که تریکسی در کتاب میگوید. قبل از آن سعی میکند به پدرش بگوید که خرگوشش جا مانده. فریاد میزند: «اَگل فِلَگِل کلَبِل!» و پدرش جواب میدهد: «درسته. داریم برمیگردیم خونه».
چیزی که دربارۀ «نافل بانی» صادق است، برای «مام» داروین، «تم» تن، «سیب» سیوال و حتی شاید برای «آهای» ایروار هم صدق میکند. وضعیت اولین کلمه به عنوان «اولین»، همیشه به نوعی مندرآوردی و وابسته به میل یک بزرگسال است که برای یک حرف معنایی در نظر بگیرد. همانطور که زبانشناس آمریکایی، کاترین اسنو در سال ۱۹۸۰ گفت، «اولین کلمه بازتابی از تصمیمهای فرهنگ دربارۀ مسائل زیادی است: وضعیت کودک در مقابل والد، وصف قصد داشتن، باورها و کاربستهای جامعهپذیری زبان، و باورهایی دربارۀ ظرفیتهای اجتماعی و ارتباطی نوزدانی که هنوز زبان باز نکردهاند و نیز نظریات زبان و معنا».
اسنو و دیگر زبانشناسان به شیوههای مختلف این مشکل را حل کردهاند: بعضیها اولین کلمه را نادیده گرفتهاند و به جایش چهار، ده یا پنجاه کلمۀ اول را به حساب آوردهاند (که یک کودک متوسط تا هجده ماهگی به آن میرسد)، در عین حال بقیه یک مرحلۀ کلمۀ اول را مشخص میکنند. چیزی که ضرورت پیدا کرد، چک لیستهایی از کلمات بود که به والدین داده میشد تا پر کنند. جزئیات شخصیای که در این رویکرد قربانی میشد (مثلا نمیتوانید ثبت کنید که کلمۀ اول کودکتان «هی» یا «تم» بوده است)، با سودمندی علمی جبران میشد، چون الگوهای جالبی از چیزهای پیشپاافتاده پدید میآمد.
مثلاً اکثر کلمات اولیه اسم هستند و ظاهراً دختران نسبت به پسران کلمات بیشتری میگویند که ربطی به زبانی که صحبت میکنند یا فرهنگشان ندارد. و میتوانیم جرئت به خرج بدهیم و بگوییم که اولین کلمات در طول زمان، چه شنیده شده باشند چه نه، احتمالاً تفاوت چندانی با کلماتی ندارند که کودکانِ امروز میگویند: صدای حیوانات، اسامی حیوانات خانگی و اعضای خانواده، خوردنیها و سلام و احوالپرسی. اولین کلمات شما اولین کلمات هر فرد دیگری بودهاند و نسلهای بیپایانی از کودکانی که سعی میکردند پیش بروند، آنها را بارها و بارها به زبان آوردهاند.
منبع: ترجمان
24