چگونه کودک خود را تحسین و تشویق کنیم؟ (+ 9 جملۀ حیرتانگیز)
هر کودکی باید به اندازۀ کافی از پدر و مادرش بشنود که آنها بهخاطر داشتن او خوشحالاند، بی قید و شرط به او توجه میکنند و دوستش دارند، همۀ کودکان باید آنقدر این عبارات را بشنوند تا در عمق وجودشان رسوخ کند.
حتماً متوجه شدهاید که اکثر کودکان بعد از انجام هر کاری، منتظر عکسالعمل شما هستند. بهخصوص اگر کار خوبی انجام داده باشند، این فرصت مناسبی است که با گفتن چند جملۀ ساده، آن رفتار خوب را درون کودکتان نهادینه کنید.
خوب است بدانید که اگر میخواهید رابطۀ خوبی با کودک داشته باشید، در ازای هر عکسالعمل منفی، باید حداقل 6 یا 7 عکسالعمل مثبت داشته باشید تا اثر منفی از بین برود. ممکن است در روز بارها و بارها کودکتان را ببوسید یا او را در آغوش بگیرید. این عالی است! اما شما میتوانید در ارتباط کلامی با فرزندتان، بهجز تشویق و ابراز محبت، مسائل بسیار زیادی از دنیای اطراف را به او یاد دهید. همیشه هم گفتن «آفرین» کافی نیست.
کودکان دوست دارند دیده، پذیرفته و تشویق شوند. آنها دوست ندارند برای کارهایشان قضاوت شوند. ازطرفی، تشویق اشتباه هم میتواند مشکلآفرین باشد، و تأثیرهای مخربی بر اعتمادبهنفس و ابتکار عمل آنها بگذارد و باعث شود نتوانند به دستاوردهایشان افتخار کنند.
تشویق مثبت شما قدرتی فوقالعاده در فرزندتان به وجود میآورد. برای شروع، چند عبارت مناسب برای موقعیتهای تشویق را روی کاغذ بنویسید و تمرین کنید. حتماً از تأثیر این جملهها تعجب خواهید کرد؛ پس از مدتی، کودک شما برای کارهایش بیشتر فکر میکند، انگیزهاش بیشتر میشود و درنهایت، شاد و خوشحالتر است. شما هم همین را میخواهید؛ درست است؟
در ادامه، همراه با مثالهایی ملموس، عباراتی به شما معرفی میشود تا ببینید بهجای جملههای تشویقی متداول میتوانید از چه عباراتی استفاده کنید، و چرا؟
1. بهجای گفتن «چه نقاشی فوقالعادهای»، بگویید «من دیدم که تو چقدر برای کشیدن این نقاشی تلاش کردی. میتونی بیشتر دربارهاش برام بگی؟».
چرا؟ مسلماً انتظار ندارید که کودکتان در چهارسالگی ونگوگ شود؛ شما میخواهید او از نقاشیکردن، خودِ نقاشی و تجربههایی که از این کار به دست میآورد لذت ببرد. تحقیقات مختلفی نشان دادهاند که وقتی برای کار بچهها ارزش تعیین کنیم، باعث میشود آنها نگران باشند که کار بعدیشان مطابق ارزش تعیینشده نباشد، و دیگر تلاش نکنند. در این موقعیت، ارزش برای «تلاش» کودک است، پس باید این را در عکسالعمل خود نیز نشان دهید.
2. بهجای گفتن «آفرین که اسباببازیات را به برادرت دادی»، بگویید «وای، ببین برادرت چقدر خوشحاله که میتونه با اسباببازی تو بازی کنه».
چرا؟ والدین میخواهند بچهها را بهسوی امور ارزشمند هدایت کنند اما بهتر است، بهجای دستهبندی امور به خوب و بد، کمک کنید تا کودک میزان قدرتش را در جهان احساس کند. با این کار، او میفهمد که کارهای او مهم هستند و بر دنیای اطراف تأثیر میگذارند. وقتی کار ارزشمندی انجام میدهد، بهجای اینکه بگویید «آفرین چقدر تو خوبی»، به نتیجۀ کار مثبت او اشاره کنید. اینگونه او تصمیم میگیرد که بار دیگر هم این رفتار خوب را تکرار کند تا احساسِ خوبِ درونی کسب کند، نه اینکه فقط از بیرون تحسین شود.
3. بهجای گفتن «تو امروز خیلی بهتر بازی کردی و یک گل زدی»، بگویید «من عاشق تماشاکردن بازیهای تو هستم».
چرا؟ جملۀ اول این حس را به کودک منتقل میکند که بازی او هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه گل بزند. وقتی همیشه به فرزندمان گفتهایم که ورزش یک سرگرمی و کار گروهی است، نباید آنها را برای گلزدن تحت فشار بگذاریم؛ این کار وظیفۀ مربی است. شما، بهعنوان پدر و مادر، فقط باید از بازی فرزندتان لذت ببرید تا او نیز لذت ببرد.
4. بهجای گفتن «من خیلی به تو افتخار میکنم»، بگویید «تو باید خیلی به خودت افتخار کنی».
چرا؟ اگر قرار باشد کودک بهخاطر دستاوردهایش به خودش افتخار کند، او باید بهشخصه قاضی و منبع آن افتخار باشد. قطعاً شما نمیخواهید عزت نفس او وابسته به نظرات دیگران باشد، حتی نظر خودتان.
5. بهجای گفتن «تو خیلی باهوشی»، بگویید «تو بارها تلاش کردی و بالاخره به نتیجه رسیدی».
چرا؟ کودک وقتی میشنود «تو خیلی باهوشی»، فکر میکند اگر برای انجام کاری وقت بگذارد یعنی به اندازۀ کافی باهوش نیست. شما باید به او کمک کنید تا بفهمد مغز شبیه ماهیچهای است که امکان رشد دارد. زمانیکه به این درک برسد که اگر برای کاری وقت بگذارد به نتیجۀ بهتری میرسد، این اعتمادبهنفس را پیدا میکند که هر چیزی را یاد بگیرد و در آن مهارت پیدا کند.
6. بهجای گفتن «دخترهای بزرگ به مادرشون کمک میکنن»، بگویید «وقتی تو به من کمک میکنی، کارهای ما خیلی زودتر تموم میشه. ازت ممنونم».
چرا؟ شما با این جمله به او یاد میدهید که چگونه با افراد دیگر ارتباط برقرار کند. او باید درک کند که رفتارهایش بر روی دیگر تأثیر میگذارد. بنابراین، میتواند در انتخاب رفتارهایش دقت کند.
7. بهجای گفتن «آفرین»، بگویید «تو انجامش دادی» با «ببین به کجا رسیدی».
چرا؟ کودک باید بفهمد که شما متوجهِ کار خوبش شدهاید. اگر از کارش شگفتزده شدید، حتماً به او بگویید. درواقع، شما هیجانات خودِ او را منعکس میکنید اما به کودک نمیگویید که چه احساسی داشته باشد. او خودش برای احساسش تصمیم میگیرد.
8. بهجای گفتن «تو امروز شبیه فرشتهها بودی»، بگویید «خیلی به من خوش میگذره وقتی با هم شعر میخونیم. من عاشق اینم که با هم خوش بگذرونیم».
چرا؟ کودکتان میداند که فرشته نیست، بلکه انسانی است که ممکن است اشتباه هم بکند. وقتی شما این موضوع را فراموش کنید، او به بدترین شکل ممکن به شما یادآوریاش میکند. سعی نکنید با جملۀ اول او را تحت فشار قرار دهید. بهجای آن، بهطور مشخص بگویید که از کدام کارش خوشتان میآید. بنابراین او میفهمد که بهخاط چه کاری تحسین شده و اگر بخواهد، میتواند بار دیگر هم آن را انجام دهد.
9. بهجای گفتن «تو پسر خوبی هستی»، بگویید «من خیلی خوشحالم که مامان توام. هر اتفاقی هم که بیفته، مامان عاشق توست».
چرا؟ وقتی به کودک میگویید «تو خوب هستی»، درواقع دارید برای او ارزشگذاری میکنید. شما با این کار عشقی با قید و شرط را به او منتقل میکنید. اگر روزی پسر بدی بود، که احتمالاً روزهای زیادی این اتفاق میافتد، او دیگر به شما تعلق ندارد؟ او پسر شما نیست؟ کودک شما از کجا بداند که با انجامدادن چه کارهایی میتواند دفعۀ بعد هم پسر خوبی باشد؟ متأسفانه، این جملۀ اشتباه وردِ زبان اکثر بزرگترهاست.
هر کودکی باید به اندازۀ کافی از پدر و مادرش بشنود که آنها بهخاطر داشتن او خوشحالاند، بی قید و شرط به او توجه میکنند و دوستش دارند، و او را فقطوفقط بهخاطر خودش تأیید میکنند (نه برای کارهایی که انجام میدهد)؛ همۀ کودکان باید آنقدر این عبارات را بشنوند تا در عمق وجودشان رسوخ کند.
منبع: سواد زندگی
70