آسیب شناسی رفتار مبتلایان به دمانس
آسیبهای مغزی میتواند مشکلات زیادی در زندگی مبتلایان ایجاد کند. مغز، اندام پیچیده و اسرارآمیزی است و منشأ تفکرات، احساسات و شخصیت میباشد. صدمه به مغز باعث بروز تغییراتی در احساسات، شخصیت و توانایی استدلال میشود.
رفتار یک بیمار مبتلا به دمانس در مقایسه با رفتار بیماران دیگر اغلب حیرتآور و گیج کننده به نظر میرسد. مغز ما هزاران وظیفه بر عهده دارد. درحالیکه معمولاً از اکثرشان آگاهی نداریم. ما تصور میکنیم که مغز همه مردم همانگونه که باید فعالیت میکند اما در مورد فردی که مبتلا به دمانس است نمیتوانیم چنین تصوری داشته باشیم. وقتی فردی کارهای عجیب و غیر قابل توضیح انجام میدهد به این دلیل است که بخشی از مغز جهت انجام وظیفهاش دچار اختلال گشته است
مغز بهجز کنترل حافظه و زبان ما را قادر میسازد تا قسمتهای مختلف بدنمان را بهطور هماهنگ حرکت داده و مطالبی را که نمیخواهیم به آنها توجه کنیم بهتدریج از ذهنمان خارج کنیم، اشیاء آشنا را تشخیص دهیم، از اعمالی که انجام میدهیم به ما اطلاعات میدهد و فعالیتهایمان را با یکدیگر هماهنگ میسازد. بنابراین اگر مغز صدمه ببیند ممکن است فرد، اعمالی را انجام دهد که برای ما آشنا نیست.
مشکلات رفتاری از آسیب به مغز ناشی میشود و چیزی نیست که فرد بتواند از آن پیشگیری کرده یا آن را کنترل نماید.
اینگونه رفتارها که شما را منقلب میکند هرگز عمدی نبوده و به قصد عصبانی کردن شما نیست. از آنجا که مغز، آسیبدیده فرد توانایی بسیار محدودی برای یادگیری و درک مطالب دارد پس بیهوده است که انتظار داشته باشیم شخص به یاد بیاورد یا یاد بگیرد و تلاش برای آموزش به او برای هر دوی شما مأیوس کننده و زجرآور است.
به یاد داشته باشید که فرد نمیخواهد اینگونه رفتار کند و تا آنجا که میتواند تلاش میکند.همچنین ممکن است بداند که نمیتواند یک سری از کارها را انجام دهد ازاینرو حس کند که اعمالش در نظر دیگران احمقانه است.
تصور کنید فرد در این حالت چه احساسی دارد؟!
عوامل دیگری هم بر رفتار تأثیر میگذارد. وقتی شخص احساسات خوبی ندارد کمتر میتواند فکر کند.
آنجایی که مغز بسیار پیچیده است و حتی بهترین کارشناسان هم اغلب در این زمینه دچار مشکل هستند به علاوه اکثر خانوادهها به این کارشناسان دسترسی ندارند بهترین کاری که میتوانید برای بیمار دارای دمانس انجام دهید این است که با او مهربان باشید و به او آرامش دهید حتی اگر برایش مفهومی نداشته باشد.
چند پیشنهاد کلی
آگاهی و اطلاعاتتان را بیشتر کنید.
با بیشتر کردن اطلاعاتتان درباره ماهیت بیماری دمانس میتوانید در ابداع شیوههای کنترل مشکلات رفتاری موثرتر باشید.
وقتی شدت بیماری خفیف تا متوسط باشد بیمار میتواند سهمی در کنترل مشکلاتش داشته باشد.
شما میتوانید راجع به غمها و نگرانیهایتان با یکدیگر صحبت کنید.
میتوانید به کمک یکدیگر حافظهاش را تقویت کنید تا بتوانند بهطور مستقل به زندگی ادامه دهند.
افراد مبتلا به آسیب خفیف میتوانند در جهت پذیرش محدودیتها و انطباق با آنها از مشاوره بهره برند.
هر بار سعی کنید یکی از مشکلاتتان را حل کنید.
مشکلات روزمره به نظر خانوادهها غیرقابل حل نظر میرسند. حمام کردن بیمار، آماده کردن و دادن غذا و نظافت او میتواند از تجارب دشوار در طی روز باشد اگر وضعیت شما رو به وخامت بود و بهاصطلاح طاقتتان طاق شده، سعی نمایید که در آن لحظه فقط یک مشکل را که میتوانید حل کنید.
استراحت کافی داشته باشید.
یکی از مشکلاتی که غالباً خانوادهها با آن مواجه میشوند این است که فرد مراقب فرصت استراحت کافی و دور شدن از مسئولیت مراقبت را پیدا نمیکند.
از تخیل و عقل سلیم بهره ببرید اینها بهترین ابزار شما هستند. انطباق، کلید موفقیت است اگر به یک شیوههای خاص نمیتوانید عمل کنید از خود بپرسید که آیا میتوانید به شیوههای دیگری عمل نمایید برای مثال؛ اگر بیمار میتواند با انگشتانش غذا بخورد اما نمیتواند از قاشق و چنگال استفاده کند، اشکالی ندارد در این صورت تا جایی که امکان دارد برای وی غذاهایی را که با دست خورده میشوند آماده کنید.
تغییرات را بپذیرید اگر اصرار دارد با کلاهش بخوابد بگذارید با کلاه بخوابد مشکلی ایجاد نمیشود.
شوخ طبع باشید. این روش برخورد، شما را از اکثر بحرانها عبور خواهد داد. فرد بیمار هنوز هم یک انسان است او از لطیفههای خوب لذت میبرد و به آن نیاز دارد.
تجربههایتان را با خانوادههای دیگر در میان بگذارید.
سعی در ایجاد محیطی نمایید که تا حد امکان بیشترین آزادی را به فرد بدهد و در عین حال دارای ساختاری باشد که مناسب برای بیمار سردرگم باشد.
برای صرف غذا، دارو، درمان، ورزش، زمان خواب و فعالیتهای دیگر محیطی منظم و مرتب، قابل پیشبینی و ساده ایجاد کنید. کارها را هر روز به شیوهای مشابه و در زمان مشابه انجام دهید.
اگر بتوانید برنامهی منظمی ایجاد نمایید بیمار تدریجاً میآموزد که باید هر زمان، انتظار چهچیزی را داشته باشد.
محیط اطراف بیمار را ثابت، امن و ساده نگه دارید. لوازم را در اتاق خاصی بگذارید و محیط را تا حد امکان شلوغ نکنید.
با بیمار گفتگو کنید. به آرامی و آهسته صحبت کنید در همه حال به یاد داشته باشید که به او بگویید چه میکنید و چرا.
در صورت امکان به بیمار اجازه دهید بیمار خود، در مورد بعضی مسائل تصمیم بگیرد در حضور بیمار در مورد او صحبت نکنید و این را به دیگران نیز یادآوری کنید
یک گردنبند یا دستبند شناسایی برای بیمار بسازید بهطوریکه نوع بیماری مثل اختلال حافظه و شماره تلفنتان روی آن ثبت شده باشد این یکی از مهمترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید. بسیاری از بیماران ممکن است در خیابان سرگردان یا گم شوند بنابراین دستبند شناسایی میتواند از نگرانی شما بکاهد.
بیمار را فعال نگه دارید اما آشفتهاش نکنید. گاهی اوقات تحریک، فعالیت یا فشار زیاد بیمار شما را آشفته کرده و نتیجهای هم برای شما نخواهد داشت. راه حل مسئله تعادل است.
آگاه باشید که حتی کمی برانگیختگی و هیجان، صدای ملاقات کنندگان، صدای خنده و تغییرات میتواند باعث آشفتگی بیمار شود و برعکس برنامههای جذاب در حد قابلیتهای او بیمار را به مشارکت در فعالیت تشویق میکند فعالیتهایی چون پیادهروی و ملاقات با یک دوست قدیمی میتواند مفید باشد.
دنبال روشی برای سادهتر کردن فعالیتها باشید تا فرد بتواند با محدودیت در تواناییهایش در آنها مشارکت کنند.
.
منبع: زندگی آنلاین
46