افراد باسواد و بیسواد چطور زمان خود را سپری میکنند؟
یک جامعه شناس معتقد است که آمار پایین کار داوطلبانه و مشارکت اجتماعی در افراد باسواد و بیسواد زنگ خطر را برای جامعه ایرانی به صدا درآورده است.
آمار گذران وقت ایرانیها، وضعیتهای مختلفی را موردبررسی قرار میدهد از میان دستهبندیهای مختلف، آمار مربوط به افراد بیسواد و باسواد قابلتوجه است و هر یک از این آمار ناگفتههای بسیاری را از جامعه ایرانی بیان میکنند.
حسین ایمانیجاجرمی هر یک از موارد مربوط به گذران وقت در میان ایرانیهای باسواد و بیسواد را موردبررسی قرارداد. بر اساس گفته او «هر چند جامعه شهری در این بررسی موردتوجه قرار گرفته است، اما باید قبول کنیم که جامعه شهری در استانهای مختلف از وضعیت فرهنگی و مالی متفاوتی برخوردار هستند و حتی در یک شهر نیز مردم در شرایطی متفاوت نسبت به موضوعات مختلف با هم زندگی میکنند. تصویری که از گذران وقت بهدست میآید، بسیار مناسب است. فعالیتهای گذران وقت به تمامی فعالیتهایی اطلاق میشود که یک فرد بهطور معمول در طول شبانهروز انجام میدهد. بر اساس این تعریف باید فعالیتهای گذران وقت با فعالیتهای اوقاتفراغت (اوقات غیرکاری) را متفاوت دانست. چنین آماری یک تصویر کلی به ما ارائه میدهد، اما این تصویر برای کامل شدن به جزئیات نیز نیاز دارد، بخشی از جزئیات نیز به محلهای وابسته است که افراد در آن ساکن هستند؛ چرا که در شهرها نیز میزان دسترسی به امکانات متفاوت است؛ بهعنوان مثال در تهران محلات جنوب شهر با کمبود امکانات مواجه هستند؛ بنابراین در تحلیل این قبیل آمارها باید به دسترسی امکانات نیز توجه شود تا به یک تصویر ملی دست پیدا کنیم.»
در این گزارش تلاش شده است تا هر یک از موارد مورداشاره در گزارش مرکز آمار که مرتبط به دستهبندی ایرانیهای باسواد و بیسواد است را از دید ایمانیجاجرمی، جامعهشناس تحلیل کنیم. براساس آخرین تعریف «یونسکو» از سواد، شخصی باسواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. محوریت خانواده، پایین بودن زمان کارهای داوطلبانه و مشارکت اجتماعی از جمله نکاتی بودند که جاجرمی در تحلیل آمار پیشرو به آنها اشاره کرد.
فعالیتهای فرهنگی، رسانههای گروهی و تمرینهای ورزشی
باسواد: بهطور میانگین روزانه ۴ ساعت
بیسواد: ۴ ساعتو۳۵دقیقه
در این دستهبندی ذکر شده است که منظور از فرهنگ، فراغت، رسانههای گروهی، تمرینهای ورزشی فعالیتهای زیر است: «حضور در یا بازدید از رویدادها و مکانهای فرهنگی، تفریحی و ورزشی، استفاده از رسانههای گروهی، مشارکت فرهنگی و سرگرمی، فعالیت مرتبط با فکر کردن و استراحت کردن، سفر مرتبط با فرهنگ، فراغت و تمرینهای ورزشی و...».
نکته قابلتوجه در این آمار این است که افراد بیسواد زمان بیشتری را برای فعالیت فرهنگی، رسانههای گروهی و ورزشی صرف میکنند، اما تفکیک نشده است که فعالیت بیشتر در کدام حوزه خلاصه میشود، به همین دلیل باید بهخاطر داشته باشیم که سبک زندگی افراد باسواد در شهرهای بزرگ بهگونهای است که زمان کمتری را صرف خود میکنند و بیشتر زمان خود را در مسیر آموزش و کار صرف میکنند؛ نکتهای که در آیتم اشتغال و فعالیتهای مرتبط با مزد شاهد هستیم و میبینم که افراد باسواد ۳ ساعت و بیسوادها یکساعت از شبانهروز زمان صرف میکنند؛ بنابراین زمان پرداختن بهخود برای باسوادها بهنظر میرسد که کمتر باشد و به همین دلیل در این آیتم شاهد هستیم که افراد بیسواد ۳۵ دقیقه وقت بیشتری برای فعالیتهای فرهنگی، رسانههای گروهی و تمرین ورزشی صرف میکنند.
البته ناگفته نماند که باید دید پرسشهای مطرح شده در این بررسی آماری تا چه حد دقیق بوده است و افراد از فعالیتهای ذکر شده برداشت یکسانی دارند یا خیر؟ چرا که تجربههای شخصی ما نشان میدهد افراد با سواد پایین، زمان بیشتری را در رسانههای اجتماعی میگذرانند.
یک تفاوت دیگر میان باسوادها و بیسوادها در این آیتم باید موردتوجه قرار بگیرد، اینکه انتظار افراد باسواد و بیسواد در این حوزه متفاوت است؛ بهعبارت دیگر افراد باسواد کیفیت بالاتری را مدنظر دارند، اما یک فرد بیسواد ممکن است که نشستن در پارک را بهعنوان به یک تفریح محاسبه کند، اما یک فرد باسواد ممکن است که مسافرت خارج از کشور را بهعنوان فعالیت تفریحی نام ببرد؛ بنابراین مسئله طبقه اجتماعی افراد در دید آنها نسبت به تفریح و فعالیت فرهنگی اثر میگذارد. از آنجا که افراد بیسواد بهطور عمده متشکل از طبقات پایین جامعه و افراد باسواد نیز در طبقه متوسط یا طبقات بالایی جامعه ساکن هستند، بنابراین سبک زندگی این افراد با هم متفاوت است و این تفاوت در آمار نیز خود را نشان میدهد.
کار داوطلبانه بدون مزد (کارآموزی و سایر کارهای بدون مزد)
باسواد: ۲ دقیقه
بی سواد: یکدقیقه
این گروه شامل فعالیتهای زیر است: کار داوطلبانه بیواسطه بدون مزد برای سایر خانوارها، کار داوطلبانه بدون مزد انجمنمحور و سازمانمحور، کارآموزی بدون مزد، سفر مرتبط با کار داوطلبانه بدون مزد، سایر فعالیتهای کاری بدون مزد.
این آمار به ما نشان میدهد متأسفانه آمار کار داوطلبانه در کشور ما بسیار پایین است و این قبیل فعالیتها، جایگاهی در زندگی ما ایرانیها ندارد، درحالیکه بهنظر میرسد فعالیت داوطلبانه در کشورهای توسعهیافته تعریف شده و برای افراد مهم است که در زندگی روزمرهشان زمانی را برای کار داوطلبانه صرف کنند.
این اتفاق ریشه در دلایل مختلفی دارد و بخشی از آن به مفهوم جامعه در ایران بازمیگردد. هر چقدر یک کشور توسعهیافتهتر باشد، مفهوم جامعه در آن کشور قابلفهمتر است، در چنین کشورهایی از شهروندان انتظار میرود که بهدلیل عضویت در جامعه، خدماتی را برای جامعه انجام دهند، بخشی از این خدمات در قالب کارهای داوطلبانه اجرایی میشود. متأسفانه هنوز در کشور ما، مفهوم جامعه به درستی تعریف نشده است و بهعبارت دیگر بیش از آنکه مردم ایران، خود را عضوی از یک جامعه بزرگتر بدانند، متعلق به گروههای خویشاوندی و خونی میدانند و این نگاه حتی در دستهبندیهای سیاسی و روزهای انتخابات نیز بهشدت عیان میشود. از سوی دیگر در دستگاههای مختلف که قابلیت استفاده از کار داوطلبانه را دارند، بستری برای انجام چنین کارهایی تعریف نشده است؛ بنابراین ورود سازمانهای دولتی و عمومی به کار داوطلبانه با مشکل روبهرو میشود. با توجه به سبک و سیاق زندگی امروز نیاز است که کارهای داوطلبانه در حوزههای مختلفی پیگیری شوند، بهخصوص در حوزههای شهری، اقداماتی مانند زمان گذاشتن برای سالمندان، بهبود فضای سبز، نگهداری از کودکان و... میتوانند بهعنوان کار داوطلبانه تعریف شوند و فضا را برای زندگی بهتر شهری و نزدیک شدن شهروندان مهیا کند، اما متأسفانه در ایران کار داوطلبانه تعریف نشده است و با تکیه بر این آمار باید پرسید که «چرا سهم کار داوطلبانه در ایران تا به این حد پایین است؟» در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که نبود تعریف درست از جامعه و نبود فرهنگسازی مناسب مانع از این شده است که مردم ایران علاقهای بهکار داوطلبانه داشته باشند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که در ایران بستر حقوقی و اداری برای کار داوطلبانه مهیا نیست و همین نکته عامل بازدارنده برای فعالیتهای اینچنینی میشود.
رسیدگی و خودمراقبتی
باسواد: ۱۱ساعت از شبانهروز
بیسواد: ۱۲ساعتو۱۷دقیقه
رسیدگی و خودمراقبتی این گروه شامل فعالیتهای زیر است: خواب و فعالیتهای مرتبط، خوردن و آشامیدن، بهداشت (پاکیزگی) و مراقبتهای شخصی، مربوط بهخود و توسط خود، دریافت مراقبتهای شخصی و بهداشتی (تندرستی)، پزشکی مربوط به خود از دیگران، سفر مرتبط با فعالیتهای رسیدگی و خودمراقبتی و.... در این آیتم نیز شاهد هستیم که میان باسواد و بیسواد تفاوت چشمگیری وجود ندارد، اما همین میزان تفاوت نیز واقعیتی را گوشزد میکند که زندگی افراد باسواد از نظم بیشتری برخوردار است و افراد باسواد بهدلیل مشغولیتهای کاری مجبور هستند که در یک زمان مشخص از خواب بیدار شده و به کارها و مسئولیتهای روزمره خود برسند. در واقع باید گفت که بهدلیل مشغولیتهایی که افراد باسواد در زندگی به آنها دچار هستند، شاهد فاصله زمانی- هر چند اندک- میان باسوادها و بیسوادها در این آیتم هستیم. نزدیک بودن این فاصله زمانی نشاندهنده این واقعیت است که در جامعه امروز ایران، موضوع سلامت و خودمراقبتی جایگاه مهمی در زندگی افراد پیدا کرده است.
تولید کالا برای استفاده نهایی خود
باسواد: ۴ دقیقه
بیسواد: ۵ دقیقه
این گروه شامل فعالیتهای زیر است: کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری، استخراج معدن، تولید و فرآوری کالاها، فعالیت ساختوساز، تأمین آب و سوخت و... برای استفاده نهایی خود. نیمنگاهی به این آیتم به ما میگوید که مردم شهر بیشتر به مصرفکننده کالا و خدمات زندگی روزمرهشان تبدیل شدهاند و در این میان تفاوتی میان فرد باسواد و بیسواد وجود ندارد. بر اساس آماری که اسفند سال ۹۶ منتشر شد، یک خانوار شهری در تهران بهطور متوسط سالانه ۱۳ میلیون تومان خرج کالاهای مصرفی میکند.
معاشرت، ارتباط، مشارکت اجتماعی و آداب و رسوم دینی
باسواد: یکساعتو۴۲دقیقه
بیسواد: ۲ساعتو۲۲دقیقه
این گروه شامل فعالیتهای زیر است: معاشرت و ارتباط، شرکت در رویدادهای اجتماعی و فرهنگی، نقش داشتن در مسئولیتهای مربوط به شهروندی، سفر مرتبط با معاشرت، ارتباط، مشارکت اجتماعی و آداب و رسوم دینی و....
صرفنظر از اینکه افراد باسواد و بیسواد به چه میزان در این موضوع زمان میگذارند، باید به سهم پایین ارتباطات و مشارکت پایین در زندگی افراد شهری توجهکرد.
مزیت جامعه همین ارتباطات اجتماعی است. در واقع باید گفت که توسعه فردی و اجتماعی زمانی امکانپذیر است که علاوه بر مسئله مهارتآموزی و کسب دانش بهعنوان یک کنشگر اجتماعی فعالیتهای متعددی داشته باشیم. در واقع هوش اجتماعی امکان تعامل با افراد در گروههای فرهنگی و اجتماعی را به ما میدهد و زمانی این هوش اجتماعی بهدست میآید که بستر ارتباطات مهیا باشد. از نظر من مسئله مهم با تکیه بر آمار این است که «چرا مردم ایران وقت کمی را صرف مشارکت اجتماعی میکنند؟» این فرایند اجتماعیشدن میتواند نقش مهمی در حوزههای خانواده، کار و ارتباطات محلهای داشته باشد.
ناگفته نماند که معاشرت و ارتباط تنها مشکل کشورهایی مانند ایران نیست و این به یک معضل جهانی تبدیل شده؛ چرا که فردگرایی در اکثر جوامع تشدید شده است و بیشتر مردم برای موفقیت اقتصادی خود زمان میگذارند و این حوزههای مهم زندگی در این جریان قربانی میشوند.
بر این اساس باید گفت که اگر جامعه ایرانی نیز این روند را طی کند و زمانی که برای معاشرت، ارتباط و آداب و رسوم دینی صرف میکند در همین حد باقی بماند، باید احساس نگرانی کرد؛ چرا که جامعه ایرانی یک جامعه جمعگرا بود و اگر این روال ادامه پیدا کند، زنگ خطر تبدیل جامعه ایرانی به یک جامعه فردگرا به صدا درخواهدآمد. این فردگرایی میتواند آسیبهای متعددی را به جامعه وارد کند و دیگر موضوع همکاری و مراقبت در جامعه ایرانی جایگاهی نخواهد داشت، مسئله تنهایی بهخصوص در سنین بالا بروز خواهد کرد، انسانها تنهاتر از قبل خواهند شد و جامعه در مقابل بحرانهایی مانند تغییرات اقلیمی، اپیدمیها و... عملکرد مطلوبی از خود نشان نخواهد داد.
در بخشی از کتاب «کاخهایی برای مردم» به این موضوع اشاره شده است که شهر شیکاگو در برههای با موج شدید گرما روبهرو شد و حدود ۸۰۰ نفر بهدلیل گرما جان خود را از دست دادند. اریک کلایننبرگ نویسنده این کتاب میگوید زمانی که دست به بررسی آمار کشتهشدهها زد، متوجه شد که بیشتر کشتهشدهها را افراد مسن و تنها در مناطق فقیرنشین تشکیل میدادند، اما برخی از محلات فقیرنشین عملکرد خوبی از خود نشان دادند و میزان مرگومیر این محلات شبیه محلات ثروتمندنشین بود.
این نویسنده پس از بررسی دقیق متوجه شد که در این محلات فقیرنشین با آمار پایین کشتهشدهها، ارتباطات اجتماعی قدرتمندی برقرار بود و همین معاشرت و ارتباطات اجتماعی موجب نجات جان افراد شد. این اتفاق تا حدی نیز در دوره کرونا در ایران رخ داد، اما شدت آن در شهرها بسیار ضعیفتر از روستاها و شهرهای کوچک است؛ چرا که ارتباطات اجتماعی در محلههای جدید شهری و شهرهای بزرگ بسیار ضعیف است.
یادگیری در عرصههای مختلف
باسواد: ۴۸ دقیقه در روز
بیسواد: ۳ ثانیه در روز
این گروه شامل این فعالیتهاست: سفر مرتبط با یادگیری، مطالعه اضافی، کلاسها و دورههای غیررسمی و....
این آمار، نقطه مثبت سواد را نشان میدهد؛ یعنی فرد باسواد یاد میگیرد که بهدنبال تکامل نفس باشد و سعی کند که موضوعات جدیدی را فرابگیرد و از فرصتها استفاده کند. افراد باسواد اطلاعات خوبی دارند و این اطلاعات به آنها کمک میکند که در حوزههای مختلف دانش و مهارت لازم را کسب کنند، اما فرد بیسواد از روند محروم است. این آیتم تأثیر سواد را بر زندگی روزمره افراد نشان میدهد و به ما میگوید که داشتن سواد دریچههای جدیدی را پیشروی افراد باسواد میگشاید.
خدمات خانگی بدون مزد برای اعضای خانواده
باسواد: ۲ساعتو ۳۷دقیقه
بیسواد: ۳ ساعتو ۱۹دقیقه
این بخش شامل فعالیتهایی مانند تهیه و آماده کردن غذا، تمیز کردن خانه، خرید کردن، نگهداری از گل و گیاه و حیوان خانگی و... بدون مزد برای اعضای خانواده میشود. هر دو دسته افراد باسواد و بیسواد زمان مناسبی را برای فعالیت بدون مزد خانواده صرف میکنند و این زمان نشاندهنده این واقعیت است که جامعه ما هر چند در تعاملات اجتماعی در حال تغییر وضعیت است، اما یک جامعه خانوادهگراست، همچنان خانواده بهعنوان مهمترین نهاد اجتماعی در ایران شناخته میشود و این آمار چندان دور از انتظار نیست.
اشتغال و فعالیتهای مرتبط برای مزد
باسواد: ۳ ساعت از شبانه روز
بیسواد: یکساعت از شبانه روز
فعالیتهایی همچون اشتغال در شرکتها، نهادهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی، اشتغال در بنگاههای اقتصادی خانگی تولید کالا، اشتغال در خانوارها و بنگاههای اقتصادی خانگی ارائه خدمات و... برای مزد میشود. این آمار نیز مانند بحث یادگیری به ما میگوید که افراد باسواد از گزینههای بیشتری برای اشتغال برخوردار هستند به همین دلیل زمان بیشتری را در روز صرف فعالیتهای مختلف برای دریافت مزد میکنند.
منبع: همشهری
4167