ادراک یا دریافتن چیست و چه تاثیری در زندگی دارد؟
نقطه عطف یک مرحله از یک پروسه طولانی که شروع کننده و ختم کننده آن، محیط می باشد، ادراک است.
در واقع تمام اعمال و کارهایی که انسان ها به طور ارادی انجام می دهند به ادراک ، مربوط می شود. برای لحظه ی کوتاهی تصور کنید که نمی توانیم اطراف خود را درک کنیم.
مطمئنا اگر درکی وجود نداشته باشد کنش و واکنش های ما با اختلال مواجه می شود. هر انسانی با توجه به آگاهی که از محیط خود دارد کنش های ارادی نشان می دهد. در واقع این دو موضوع با هم رابطه دارند.
در واقع ما تا درک نکنیم در محیطمان چه می گذرد نمی توانیم بر محیط خود تاثیری بگذاریم.
ادراک، یک مرحله از یک پروسه ی طولانی است که شروع کننده و ختم کننده ی آن، محیط می باشد. نقطه ی عطف این پروسه، ادراک است. در واقع آن چیزی که باعث می شود افراد محیط را تجربه و فهم کنند ادراک است.
در یک لحظه، ممکن داده ها و اطلاعات بی شماری وارد دستگاه های شناختی انسان شوند که انسان بری از آن ها را انتخاب می کند و تجزیه و تحلیل روی آن را شروع می کند.
در واقع ادراک کمک می کنند که انسان ها با محیط خود، تعامل داشته باشند.
ادراک چیست؟
در واقع به فرآیندی که سبب می شود انسان ها داده ها را دریافت کنند و نسبت به حس و شناخت ها، آگاهی پیدا کنند ادراک یا همان دریافتن Perception می گویند. در واقع با ادراک است که افراد می توانند برداشت های محیط پیرامون خود را دسته بندی و شناسایی کنند و سپس به آن ها معنی، ببخشند.
به همین دلیل است که می گویند درک ها همان فهم تجربی حس ها می باشند. البته این فهم، فقط آگاه شدن از موضوعی نیست بلکه فرد نسبت به محرک می تواند پاسخ یا عمل داشته باشد.
در اغلب موارد، افراد از یک موضوع، برداشت های مختلف می کنند. پس می توان نتیجه گرفت که رفتار هر شخصی به نوع و روش ادراک، پنداشت و برداشت های او نسبت به آن موضوع بستگی دارد. البته باید بدانید درک ها با رویدادهای دیدنی، متمایز هستند.
درک ها شامل حواس پنجگانه یعنی حس های لامسه، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی می باشند. در واقع درک ها سبب می شوند که چگونه بتوان این حس ها را پردازش کرد. مثلا وقتی چهره ی ﺁشنای دوستی را دیدید و آن را تشخیص دادید این درک، حاصل ادراک بینایی است.
در واقع احساس بینایی که در چشم وجود دارد سبب به وجود آمدن این درک مغزی می شود.
انواع ادراک
دریافتن یا Perception به 5 نوع زیر تقسیم می شوند:
• دیدن
• لمس کردن
• چشیدن
• بوییدن
• شنیدن صدا
البته حواس های دیگری هم در بدن وجود دارند که سبب می شوند ما حالت هایی همچون تعادل، وضعیت بدن، ساعت و زمان و همچنین شتاب و حالت های داخلی را حس و درک کنیم.
علاوه بر این، بسیاری از این موارد، چند حالتی هستند و سبب می شوند که افراد در یک زمان، چند حالت حسی را حس کنند.
یکی از مهم ترین درک های انسان ها درک اجتماعی و شناسایی افراد است که سبب می شود انسان ها در روابط اجتماعی خود از نشانه های اجتماعی استفاده کنند.
روند و مراحل ادراک چگونه است؟
روند و نحوه ی کار درک، شامل یک توالی و دنباله ی مرحله ای است که محیط، آغازکننده ی این مراحل است. در واقع این محیط است که سبب می شود ما یک محرکی را درک کنیم و نسبت به آن محرک، عکس العمل نشان دهیم.
البته انتخاب محرک ها برای تمام افراد، ارادی است اما نوع درک نسبت به آن محرک اصلا ارادی نمی باشد.
برای اینکه این موضوع را بهتر کنید یک مثال ساده می گوییم. فرض کنید شما انتخاب کردید به چه محرکی نگاه کنید. انتخاب محرک با شما است اما اینکه ﺁیا نور از قرنیه عبور می کند و سپس به عدسیه و شبکیه می رسد و چگونه درک می شود و چه تصویر بصری واقعی را تشکیل می دهد به اراده ی شما بستگی ندارد و به صورت خودکار انجام می شود.
یا اینکه با فشار کوچکی بر روی یک جسم و لمس آن، بدون اینکه فکر کنید آن شیء را احساس کنید دست شما نیست.
به طور خلاصه باید بگوییم ما نهایتا بتوانیم یک محرک را انتخاب کنیم اما اینکه چگونه آن محرک را درک کنیم اصلا بر عهده ی ما نیست و از توان ما خارج است. در واقع درک ها نوعی صافی هستند که به ما کمک می کنند در میان انبوهی از محرک ها در دنیا و بدون اینکه تحت تاثیر آن ها قرار بگیریم جهان را تفسیر کنیم. درست است که نحوه ی کار درک ها غیر ارادی است اما قابل شناخت هستند.
مراحل احساس و درک بینایی
همان طور که اشاره نمودیم ادراک دارای حس های مختلف هستند که تا حدودی نحوه ی کار هر کدام از آن ها با هم متفاوت است.
برای اینکه بهتر متوجه شوید نحوه ی کار ادراک به چه صورت است مراحل ادراک بصری و بینایی را در زیر شرح می دهیم.
مراحل احساس و درک بینایی
مرحله اول: محرک های محیطی (THE ENVIRONMENTAL STIMULUS)
این محرک، اولین مرحله ی هر درکی است. محیط پیرامون ما مملو از محرک هایی است که می توانند از طریق حواس، توجه ما را به خودشان جلب کنند.
محرک های محیطی شامل تمام چیزهایی هستند که در محیط پیرامون ما وجود دارند و قابل درک کردن هستند.
مرحله دوم: محرک های حضور یافته (THE ATTENDED STIMULUS)
محرک حضور یافته همان شیء در محیط است که نظر شخص را به خود جلب کرده است و روی آن تمرکز دارد.
مرحله سوم: تصویر تشکیل شده روی شبکیه
تصویری که روی شبکیه تشکیل می شود در طی مراحلی اعم از عبور نور از قرنیه و سپس مردمک چشم و در نهایت، تشکیل تصویر روی لنز چشم می باشد.
قرنیه به متمرکز شدن نور در زمان ورود به چشم کمک می کند. وظیفه ی عنبیه هم کنترل کردن اندازه ی مردمک است تا مقدار نور را کنترل کند. قرنیه با کمک لنز سبب می شوند که یک عکس معکوس روی شبکیه ی چشم تشکیل شود.
براین اساس، نوری که به محرک مورد توجه برخورد می کند وارد قسمت های مختلف چشم می شود تا تصویرش بر روی شبکیه ی چشم تشکیل شود.
تصویری که روی شبکیه ی چشم تشکیل می شود معکوس است اما درک آن، مستقیم است. پس از این درک، وارد مرحله ی بعدی می شوید.
مرحله چهارم: انتقال
پس از تشکیل شدن تصویر بر روی شبکیه، این تصویر در فرآیندی به نام انتقال، تبدیل به سیگنال های الکتریکی می شود. این سیگنال ها سبب می شوند که پیام تصویری به مغز منتقل شود و تفسیر شود.
مرحله پنجم: پردازش عصبی یا نورونی
سیگنال های الکتریکی تولید شده باید از مسیر خاص خود، وارد مغز شوند. مسیر سیگنال الکتریکی به نوع سیگنال بستگی دارد. مثلا مسیر سیگنال شنیداری با سیگنال بینایی متفاوت است.
سیگنال های بینایی در قسمت لوب پس سر پردازش می شوند اما درک سیگنال های شنیداری در قسمت های گیجگاهی است.
تا اینجا می توان به طور خلاصه گفت که ابتدا نور از شیء یا محرک مورد توجه به چشم می رسد. این نور بر روی شبکیه ی چشم، یک تصویر تشکیل می دهد. این تصویر توسط سلول های عصبی به سیگنال های عصبی تبدیل می شوند.
و در نهایت از طریق مسیر عصبی خاص خود، به سمت مغز حرکت می کند تا در شبکه ای از سلول های عصبی بینایی، ادراک شود.
مرحله ششم: درک یا همان ادراک و شناخت
این مرحله همان درک محرک مورد نظر است. یعنی زمانی که پیام عصبی به مغز برسد. در واقع در این مرحله به وجود آن جسم یا محرک، آگاهی پیدا می کنید و افراد آنچه را که در محیط می بینند درک می کنند.
البته باید این نکته را یادآوری کنیم که درک یک شیء یا محرک، فقط آگاهی داشتن از آن نیست بلکه مغز هم باید آن را احساس، طبقه بندی و تفسیر کند. قدرت تفسیر و معنا بخشیدن به محرک یا شیء، همان شناخت است.
در واقع مغز، تحلیل می کند که محرک درک شده چه ارتباطی با ادراک های قبلی دارد. علاوه بر این، مغز اطلاعات قبلی و جدید موجود در حافظه را طبقه بندی می کند تا انسان ها در برابر محرک مورد نظر، عمل درست و مناسب را انجام دهند.
مرحله ی شناخت محرک، آخرین مرحله برای فهم محرک و تفسیر آن است.
مرحله هفتم: عمل
در نهایت، بعد از اینکه فرد، از موقعیت، آگاه شد دست به عمل می زند تا بتواند خود را بیشتر با محیط منطبق کند. در واقع مرحله ی عمل ادراک، یک فعالیت حرکتی است که برای پاسخ به محرک شناخته شده انجام می شود.
این عمل می تواند شامل یک اقدام مهم باشد مثلا به سرعت به سمت شخصی که دچار پریشانی شده است می دود یا در مقابل گرد و غبار هوا چشم ها را می بندد.
البته برای انجام عمل، سایر نواحی مغز هم مورد نیاز هستند.
مثلا اگر شخص بخواهد برای ادراک بینایی از دست خود هم استفاده کند باید علاوه بر دریافت و تفسیر پیام های چشم، اطلاعات حرکتی را هم دریافت کند. در نتیجه برای این مرحله، مجموعه ای از اعمال مغزی و نخاعی مورد نیاز است.
کلام آخر
به طور کلی، ادراک به شما کمک می کنند تا دنیای پیرامون خود را بهتر بشناسید و با روش های بهتر و با معناتری با آن ها تعامل و ارتباط داشته باشید. برای یک لحظه به محیط پیرامون خود نگاه کنید و به همه چیزهایی که درک می کنید بیاندیشید.
عطرها را بو کنید، صدای موسیقی بشنوید و اشیا را لمس کنید. همه این موارد به شناخت آگاهانه شما کمک می کنند و کمک می کنند آگاهانه با محیط پیرامون خود ارتباط و تعامل داشته باشید.