راهکارهایی برای داشتن یک گفتوگوی راهگشا | چطور حرف مخالف را قبول نکنیم؟
رعایت کردن چند نکته کلیدی میتواند ما را به یک گفتوگوی ارزشمند و راهگشا رهنمون شود.
یکی از مهمترین بخشهایی که من و شما بهعنوان انسان، در زندگی با آن مواجهیم ارتباطمان با دیگر انسانهاست. ارتباط ما خلاصه میشود در ارتباطهای کلامی و غیرکلامی. میخواهیم نگاه کنیم به ارتباطات کلامی که من و شما بهعنوان انسان با هم داریم. ارتباط کلامی همانطور که حدس میزنید شامل چند بخش است.
بخش اول شنوایی است که در دنیای ارتباطات از آن بهعنوان یک هنر یاد میکنیم. چند لحظهای به ارتباطهای اخیرتان با انسانهای اطرافتان نگاه کنید. نخستین مؤلفه ارتباطات کلامی، شنیدن و شنوایی است. شنیدن با به رسمیت شناختن طرز فکر و نگرشهای طرف مقابل آغاز میشود. هر کدام از ما بهعنوان انسان، نگرش و طرز فکری داریم اما سؤال مهم اینجاست، آیا ما نگرشهایمان و طرز فکرهایمان هستیم؟ آیا کسی که ما داریم میشنویماش نگرشاش است؟
در حالت عادی وقتی یک نفر را میشنویم، او را بهعنوان یک نگرش یا دیدگاه میشنویم نه بهعنوان انسانی که نگرش و دیدگاه دارد. درنظر بگیرید در مکالمات اخیرتان شما فردی را بشنوید و گفتوگوی او را یک نگرش درنظر بگیرید نه همه کسی که او هست؛ در واقع نگرش و دیدگاه او رابشنوید. بنابراین ممکن است نگرش او باب میلتان باشد یا نباشد نه خود آن فرد!
به تعلیق درآوردن موضعگیری
اگر ما این قابلیت را داشته باشیم که در یک ارتباط و گفتوگو درباره نگرش افراد، فکر کنیم، سؤال کنیم و بگوییم ببین من گرفتم که تو بهعنوان انسان درباره این موضوع، بینشی داری، حالا بیا درباره آن بینش صحبت کنیم، اینجا سطح دیگری از گفتوگو برای ما باز میشود.در ارتباطات به آن میگوییم به تعلیق درآوردن موضعگیری خودمان؛ یعنی چی؟
در بیشتر موارد وقتی یک نفر گفتوگویی دارد که از نگرشی برمیآید و آن نگرش برخلاف میل ماست ما در لحظه دربارهاش موضعگیری میکنیم و میگوییم تو حق نداری این را بگویی، تو اشتباه میکنی و... بنابراین دچار چیزی شبیه فاصله و جدایی میشویم. برای اینکه گفتوگوی مؤثر را تجربه کنیم، ابتدا لازم است دیدگاه آن آدم را بشنویم سپس آن دیدگاه را در دنیای شخصی خودمان به تعلیق درآوریم.
اجازه بدهیم قبل از اینکه موضعگیریای راجعبه آن داشته باشیم، چند دقیقهای کنجکاوی و کنکاش کنیم که آن نگرشی که آن فرد دارد، حاصل تجربیاتی است که در زندگی بهدست آورده، نه کسی که هست. بارها شده ما با انسان خوش قلبی گفتوگو کردیم ولی نگرش او برخلاف عقاید و سلیقههای ما بوده و آن آدم را کلا کنار گذاشتهایم. با اینکه او، فردی خوشقلب و مؤثر بوده است. اما چون بخشی از نگرش او را از خود او تمیز ندادیم، باعث شده موضعگیریهایی داشته باشیم و آن آدم را سرکوب کنیم یا از او فاصله بگیریم.
پس اینجا خوب است چیزی را با هم ببینیم. در دنیای ارتباط مؤثر میگوییم ابتدا طرف مقابلات را بهعنوان یک انسان بشنو و گفتوگویش را بهعنوان نگرش و بینشی که دارد دریافت کن. سپس آن نگرش و بینش را پیش خودت به تعلیق دربیاور؛ نه قبولش کن نه پسش بزن.
باز شدن مسیر تازه
حالا با درنظر گرفتن موارد ذکر شده و سؤالاتی که از خود پرسیدیم، برای من و شما بهعنوان انسان، یک مسیر تازه باز میشود تا بتوانیم با آن فرد گفتوگو کنیم. دیدگاه و نگرش خودمان را بگوییم، دیدگاه و نگرش او را بشنویم و درباره نقاط اشتراکاش با هم گفتوگو کنیم. همچنین راجعبه نقاطی که تضاد در آن وجود دارد هم گفتوگو کنیم.
تصور کنید با فردی درباره دیدگاه و نگرشتان راجعبه موضوعی گفتوگو میکنید و او شما را ابتدا بهعنوان یک انسان میشنود، نگرش شما را بهعنوان یک نگرش تشخیص میدهد و درباره آن نگرش با شما گفتوگو میکند و نظر خودش را درباره آن نگرش ابتدا در تعلیق نگهمیدارد و بعد در یک فضای باز درباره اشتراکات و تفاوتهای نگرشهایتان گفتوگو میکنید.
اینجا تازه در یک گفتوگو باز میشود و ما میتوانیم با آن فرد گفتمان داشته باشیم. حالا میتوانیم از مهارت پرسشگری که مهارتی قدرتمند است استفاده کنیم. پرسشگری مهارتی است که باعث میشود من و شما کمی در موضوعات عمیق شویم. چرا این نگرش را داری؟ این دیدگاه از کجا میآید؟
چه چیزی در زندگی تجربه کردی که باعث شده است این نگرش یا بینش را داشته باشی؟ پس نقطهنظر فرد مقابلمان را در مورد آن نگرش خوب بشنویم و سپس به او بازخورد بدهیم که اینکه تو داری میگویی با توجه به تجربهها و نگرش من در زندگی، مورد قبولم هست یا خیر.
به رسمیت میشناسم اما قبول ندارم
حالا وقت آن رسیده که درباره گفتوگو به جمعبندی برسیم. ممکن است با بخشی از نظرهای هم در گفتوگو، موافق و با برخی دیگر مخالف باشیم. مهم این است که فرد مقابل را مطمئن کنیم که نگرش او را بهعنوان یک نگرش و بینش به رسمیت میشناسیم، بیآنکه مجبور باشیم قبولاش کنیم. گاهی ما فکر میکنیم به رسمیت شناختن یعنی قبول کردن! ما روز و شب را به رسمیت میشناسیم، اما ممکن است هرکدامشان را دوست نداشته باشیم.
وقتی در یک ارتباط مؤثر نگرشهای طرف مقابل را به رسمیت نمیشناسیم گویی شخصیت او را به رسمیت نمیشناسیم. او یک انسان است که نظراتی دارد که ممکن است باب میل ما نباشد، اما میتوانیم آنها را به رسمیت بشناسیم. به رسمیت نشناختن از عواملی است که در گفتوگوها باعث میشود افراد خشم، عصبانیت یا ناراحتی را تجربه کنند. اما اگر نگرش طرف مقابل را به رسمیت بشناسیم و احساسات او را دریافت کنیم مثل آب روی آتش خشم اوست.