چرا اغلب از رابطه با دیگران ناامید می شویم؟
چرا بسیاری از افرادی که به نحوی با آنها آشنا و وارد رابطه می شویم، در نهایت ناامیدمان می کنند؟ ممکن است تقصیر خودمان باشد؟ آیا توقعات و انتظاراتی بیش از حد از مردم و اطرافیان مان داریم؟ یا نه این تقصیر ما نیست، بلکه دیگران مقصرند؟
بسیاری می پرسند، چرا دیگران ناامیدمان می کنند؟ چرا وقتی همیشه همه چیز خود را در طبقی از اخلاص به دیگران می بخشیم، این طور بی انصافانه، در نهایت سرخورده مان می کنند؟
افراد زیادی در خلوت این پرسش ها را از خود می پرسند. به احتمال زیاد غم و ناامیدی نیز به هنگام کلنجار رفتن با این پرسش ها دامن شان را می گیرد و اغلب راه گریزی نمی یابند. پیامد روبه رو شدن با چنین وضعیتی قطع ارتباط با دیگران است که متاسفانه وضعیت خوشایندی نیست و راه به عواقب بدی در زمینه سلامت روان می بَرد.
اغلب می شنویم که تمام ناامیدی ها در نهایت فراموش می شوند. با این حال، این سخن همیشه درست از آب درنمی آید. ناامیدی ها فراموش نمی شوند، آنها اشک ها و خراش هایی را در قلب مان به جا می گذارند. اگر یکی از افراد خوش شانسی نباشیم که قادرند این موقعیت ها را به خوبی مدیریت کنند و به سرعت فصل جدیدی از زندگی را شروع کنند، ماحصل جز سرگردانی و سرخوردگی نخواهد بود.
خاستگاه چنین موقعیت هایی کجاست؟ آیا صحت دارد که انسان به دلیل خودخواهی اش توان روحی مراقبت از روابط اش را ندارد؟ آیا در اینجا اعتماد به نفس کاذب نقشی دارد؟ بگذارید کمی دقیق تر شویم.
سرخورده شدن از رابطه با دیگران، چرا؟
هر کسی ارزش هایی دارد. این ارزش ها ستون هایی اند که درک شما را از دیگران و از دنیای اطراف تان بنا می کنند. این ارزش ها عبارت از عشق، احترام، دوستی و حتی عقل سلیم اند.
پرواضح است که انتظار نابجایی ست که همه از ارزش های ما آگاه باشند و خود را با آن هماهنگ سازند. برای خود ِ ما غیر ممکن است که خودمان را صد در صد با ارزش های دیگرانی که می شناسیم شان تطبیق دهیم.
از سوی دیگر، بسیاری از ما اغلب خواهان درجه ای از احترام و اعتباریم. چنانچه آن اعتبار و احترامی را که سزاوارش هستیم را نه به کفایت که در کمترین میزان انتظارمان دریافت نکنیم، سرخورده می شویم.
هر یک از ما سهم خودمان را از این نوع سرخوردگی ها و ناامید شدن ها داریم؛ این قانون زندگی است.
چرا این اتفاق می افتد؟
اعتماد بیش از حد: ریا، حالت طبیعی ذهن انسان است
گام اول برای اینکه روابط خود را کمی بهتر پیش ببرید، این است که به محض آشنایی به شخص مقابل تان صد در صد اعتماد نکنید؛ تمام اعتماد خود را در بدو آشنایی نثار شخصی که به تازگی ملاقات کرده اید، نکنید.
روانشناس تکاملی، رابرت کورزبان در کتاب خود با عنوان چرا همه (دیگران) ریاکار هستند: تکامل و ذهن، نکته بسیار جالبی را بیان می کند. او مدعی است که بخشی از ذهن ارزش ها و عقاید ایدئولوژیک خود را دارد. همچنین بخش دیگری وجود دارد که منحصراً با هدف اغوا کردن مردم عمل می کند. شما می خواهید دیگران را دوست داشته باشید، با دیگران آشنا شوید، دوستانی پیدا کنید و افرادی را که جذب شان می کنید، نگه دارید. برای انجام این کار، شما (و طرف مقابل) تمایل دارید که دروغ های سفید بگویید یا حتی به ریاکاری متوسل شوید.
با پیشرفت رابطه، شخصیت های واقعی آشکار می شوند. از این رو، ناگهان، ممکن است متوجه شوید که فرد مقابل شما، عاری از بسیاری از ارزش های مدنظر شماست.بهترین کار در همه موارد این است که محتاط باشیم. در واقع، شما نباید بلافاصله تمام اعتماد خود را به افراد دیگر معطوف کنید. ابتدا باید رفتار و کردارش را ببینید.
ریشه همه رنج ها: انتظار داشتن و متوقع بودن
ویلیام شکسپیر میگوید: « متوقع بودن ریشه همه دردها است». بنابراین، اگر از خود میپرسید «چرا مردم همیشه ناامیدم میکنند؟» باید به خودت نگاه کنی و ببینی چقدر توقع ات از دیگران بالاست.
خیلی وقت ها وقتی سطح توقع مان از دیگران را کم می کنیم، و دیگران را همان طور که هستند می پذیریم زندگی رنگ و بوی بهتری به خود می گیرد.
اگر بی وقفه از دیگران انتظارات به جا و نا به جا نداشته باشیم، و نخواهیم که دیگران طبق میل و خواسته ما عمل کنند، مطمئناً از آشنایی با دیگران سرخورده و ناامید نمی شویم.
تعصب نسبت به روابط آزارنده
برخی از افراد تمایل دارند که مکرر وارد رابطه و دوستی با افرادی شوند که ویژگی های شخصیتی شان مشابه با مشخصات شخصیتی خودشان است. این نوع روابط اغلب خوب از کار در نمی آیند. به عنوان مثال، اگر شما همدلی بالایی نسبت به دیگران دارید یا گرفتار سندرم کلاسیک وندی (نیاز به مراقبت و مفید بودن برای دیگران) هستید، ممکن است اغلب وارد رابطه با افراد خودشیفته شوید.
جالب است بدانید که تیپ شخصیتی شما اغلب با کسانی که کمترین تناسب را با شما دارند، بهتر کنار می آید. این خود، در برخی موارد، به دلیل کمبودهایی در شماست که به آنها نپرداخته اید، یا به دلیل عزت نفس پایین شماست که وا می دارتان جذب افرادی شوید که در کنار آنها دیده می شوید.
انتظار نداشته باشید همیشه معادل آنچه را که می دهید به دست آورید
شما خوب می دانید که اصطلاح و مفهوم "رابطه متقابل" به چه معناست: متقابل یعنی اینکه شما دقیقاً معادل آنچه را که می دهید دریافت کنید. اگر در روابط تان به دنبال چنین چیزی هستید، قطعاً آسیب می بینید.
بدانید و آگاه باشید که روابط دوستانه،عاطفی و انسانی معاملات تجاری نیستند. بنابراین اگر از جمله کسانی هستید که بی وقفه از خودتان می پرسید: «چرا مردم همیشه ناامیدم میکنند؟»، شاید لازم باشد به معنای واقعی کلمه در روابط و نگاهی که به روابط تان دارید، تجدید نظر کنید، و نگاه متفاوتی به رابطه متقابل داشته باشید.
از این منظر رابطه دوستانه متقابل یعنی اینکه:
پذیرای هر آنچه باشید که دوست تان در یک رابطه به شما می بخشد، آن را با عشق دریافت کنید و از آن لذت ببرید.
- عمل متقابل یک عمل آزاد است که در آن هر یک از طرفین تصمیم می گیرد چه زمانی، چگونه و چه مقدار عواطف و تعهد در این رابطه بگذارند.
به عنوان مثال، شما ممکن است واقعا نگران یک دوست باشید و به رغم اینکه او به پیام های شما پاسخ نمی دهد برایش پیام بفرستید و جویای حالش باشید. یا شاید دوستی دارید که دوست ندارد به اندازه شما با هم ملاقات داشته باشید. با این حال، در مواقع سخت، این دوستان همیشه در یک لحظه در کنار شما هستند.
- شما باید رویکرد آرام تری داشته باشید. همه چیزهایی را که ارائه می دهید به روش میلی متری اندازه نگیرید، و متوقع باشید که عین اش را دریافت کنید. انجام این کار شما را به ناامیدی های دائمی سوق می دهد.
سخن پایانی
پذیرش اینکه ناامیدی بخشی از سفر زندگی است ضروری است. سالمتر است که یاد بگیرید توقعات خود را پایین بیاورید و در مورد اینکه از همان ابتدا تمامی اعتمادتان را وسط بگذارید، کمی محتاط تر باشید. بدانید که توقع داشتن ماحصلی جز رنج ندارد. و به اطرافیان مان سهل و آسان محبت کنیم اما محتاطانه اعتماد کنیم.
ملاک کار همیشه این باشد که ،،هر که بفکر خویشه کوسه بفکر ریشه و تمام
سخن آخر کپی فرمایش حضرت علیه به دوست خود محبت کن اعتماد نکن