تغییر معنای موفقیت؛ نسل Z، زندگی و کار را چگونه میبیند؟
مولود پاکروان با استناد به یافتههای مطالعه جدیدی که بنیاد خانواده والتون (WFF) در مشارکت با موسسه گالوپ انجام داده به تحلیل موضوعی چالشبرانگیز پرداخته است، اینکه چرا نسل جوان از راهاندازی کسبوکار گریزان است؟
نسل جوان نسبت به آینده خوشبیناند اما احساس میکنند برای آن، به قدر کافی آمادگی ندارند. سلامتی روان برایشان به موضوعی چالشبرانگیز تبدیل شده. نمیتوانند به راحتی و بااطمینان برای زندگی خود هدف تعیین کرده یا اهدافشان را دنبال کنند.
علاقه چندانی به مشارکت در تکالیف تحصیلی یا وظایف شغلی خود ندارند. و از همه مهمتر، اولویتهایشان شباهتی به نسلهای گذشته ندارد؛ خوشبختی و شادمانی را به هر چیز دیگری ترجیح میدهند!
در زندگی ایدهآل این نسل، آرامش و راحتی و داشتن روابط نزدیک با دوستان و خانواده بهطور قابل توجهی مهمتر از ثروتمند شدن، خرید خانه یا دستیابی به یک موقعیت کاری رده بالا است.
در جولای ۲۰۲۴ موسسه تحقیقاتی ADP نتایج مطالعهای را منتشر کرد که تاییدی بر تصویر ارائهشده از سوی گزارش اخیر گالوپ بود.
در این مطالعه از اعضای نسل زد پرسیده شده بود: چه چیزی برای شما مهمتر است: شاغل بودن یا شاد بودن؟ اگر بخواهید انتخاب کنید کدام را در اولویت قرار میدهید؟
دادهها نشان داد که هرچه سن کارمند بالاتر باشد، احتمال بیشتری دارد که شغلش را به شادی اولویت دهد.
۴۶ درصد از جوانترین کارکنان گفتند که ترجیح میدهند بدون شغل بمانند تا ناراضی.
ممکن است تصور کنید با نسلی روبهرو هستیم که ضعیف و تنبلاند و نمیخواهند کار کنند؛ بهویژه برای ما بزرگترهایی که سختکوشی و نظم و انضباط را ارزش میدانیم و آموختهایم که مسیر موفقیت، بالا رفتن از نردبان شغل و شرکتهاست!
اما واقعیت چیز دیگری است. به نظر میرسد نسل زد، در مقایسه با والدین خود نگرش بسیار متفاوتی نسبت به کار دارد.
برخلاف ما که با نگرش «زندگی برای کار» بزرگ شدیم، آنها کار را برای زندگی میخواهند. زومرها برای زندگی کار میکنند زیرا شاهد رنج نسلهای قدیمی بودهاند.
در واقع، ما داریم درباره نسلی حرف میزنیم که میراث وعدههای بربادرفته و تحققنیافته را دیده است. در گذشته به شما قول میدادند که اگر ۳۰ سال و به سختی کار کنید، حقوق بازنشستگی خواهید داشت و از مراقبتهای پزشکی برخوردار خواهید شد. دستکم در غرب، دیگر هیچکدام از این وعدهها ارزش ندارد!
در میان اعضای این نسل، آگاهی فزایندهای در مورد مسائل مربوط به سلامت روان وجود دارد. استرس ناشی از راهاندازی و اداره یک کسبوکار میتواند دلهرهآور و پراضطراب باشد.
برخلاف نسل ما که استرس کاری به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمرهمان تبدیل شده، آنها رفاه ذهنی و آرامش فکری خود را به مسیر کارآفرینی ترجیح میدهند.
در حالی که فناوری، راهاندازی یک کسبوکار را راحتتر و دردسترستر کرده است، همه افراد این نسل الزاماً به منابع، شبکهها یا راهنمایی لازم برای پیگیری یک کسبوکار موثر دسترسی ندارند.
اعضای نسل زد به داشتن آگاهیهای عمیق اجتماعی، اخلاقی و زیستمحیطی شهرهاند. نسلی که اغلب به دنبال کارهای مثبت و معنادار است. دقیقاً به همین دلیل ممکن است احساس کنند الگوهای سنتی کسبوکار با ارزشهای آنها همخوانی ندارد.
نگاه آنها نسبت به رفاه و بهزیستی جامعتر و کلنگرتر از ماست. تعادل را به موفقیتهای حرفهای ترجیح میدهند.. برخلاف ما که ساعات طولانی از عمرمان را در پشت میز کار گذراندیم و تعهد به کار برایمان نشانه موفقیت بود آنها تعادل سالم میان زندگی شخصی و شغلی را معیار مهمتری برای محک زدن موفقیت میدانند.
اینکه اولویتهای این نسل با من و شما متفاوت است، یافته ترسناکی نیست. باید بپذیریم با نسلی روبهرو هستیم که استقلال، انعطافپذیری، تعادل میان کار و زندگی و توانایی کنترل برنامههای خود را اولویت میداند و لذت بردن از زندگی را به گرفتاری در مشاغل پراسترس و نااطمینانیهای ریز و درشت مالی و شادی را به شغل ترجیح میدهد.
دو تا نسل Z دارم سوالشون اینه چرا ما رو بدنیا آوردید؟ مگه از خودمون اجازه گرفتید ووووووو همه اش دنبال جوابیم اما جوابی که اونا رو قانع کنه تاکنون نیافتیم