مهارت های شاد زیستن چیست؟
همه ما در مواقعی احساس غم، ناراحتی، ناامیدی میکنیم؛ حتما متوجه شدهاید که در هنگام ناراحتی از خود و از جهان برداشت بدبینانه میکنیم.
در حالت افسردگی ممکن است بگویید: «بیفایده است. من بازنده هستم، دیگر رنگ شادی را نخواهم دید». در نگرانی و هراس احتمالا این فکر به ذهنتان میرسد که: «اگر کنترلم را از دست بدهم و سقوط کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟» با آنکه افکار منفی به تنهایی اغلب اشتباه و غیرمنطقی هستند به گونهای فریبکارانه واقعبینانه به نظر میرسد به طوری که گمان میکنید که واقع به همان بدی است که تصور میکنید. ما باید بیاموزیم که چگونه از شر روحیات بد و ناخوشایند خلاص شویم و تفکر مثبت و واقعبینانه در ما به وجود آید و به احساس لذت و شادی بیشتری برسیم. باید بدانیم اگر تمام نعمتهای زندگی مشمول انسان باشد ولی حال و احساس خوب نداشته باشد، محروم از مهمترین نعمت زندگیست. ولی با احساس خوب و حال خوب در صورت داشتن کمترین امکانات هم میتوان به خوبی زندگی کرد.
حال اگر میخواهید احساس بهترین داشته باشید:
1- باید بدانید و درک کنید که به جای حوادث بیرونی، افکار شما هستند که احساسات خوب یا بد را به وجود میآورند.
2- احساسات خوب و بد خود را بشناسید.
3- بدانید که افکار و احساسات خود را میتوانید تغییر دهید.
4- برای رسیدن به شادی و داشتن حال خوب تلاش کنید.
شما برای تشخیص افکار منفی نیاز دارید با ده خطای شناختی آشنا شوید:
خطاهای شناختی:
1- تفکر همه یا هیچ: همه چیزهایی را که مطابق میل شماست، سفید میبینید و هر چیزی را که مطابق میل شما نباشد سیاه میبینید و آن را شکست بیچون و چرا میپندارید.
2- تعمیم مبالغهآمیز: هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی میدانید و آن را با کلماتی از قبیل «هرگز» و «همیشه» توصیف میکنید و آن را نتیجه بدشانسی همیشگی خود میدانید.
3- فیلتر ذهنی: تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیتها را تار میبینید. به جزئی از یک حادثه منفی توجه میکنید و بقیه را فراموش میکنید.
4- بیتوجهی به امر مثبت: کارهای خوب خود را بیاهمیت و بیارزش میخوانید.
5- نتیجهگیری شتابزده: بدون بررسی کافی، بسیار سریع نتیجهگیری میکنید. زمانی که اوضاع برخلاف میل شما باشد بدون بررسی میگوئید: آبرویم خواهد رفت یا از عهده این کار بر نخواهم آمد.
6- درشت نمائی: از یک سو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه میکنید و از سوی دیگر، اهمیت جنبههای مثبت زندگی را کمتر از آنچه هست برآورد میکنید.
7- استدلال احساسی: فرض را بر این میگذارید که احساسات منفی شما واقعبینانه است.
8- بایدها: خود را مقید میکنید که اوضاع بر وفق مراد شما باشد و در غیر این صورت دچار احساس حقارت و ناامیدی میشوید.
9- برچسب زدن: به جای اینکه بگویید اشتباه کردم به خود برچسب منفی میزنید. این برچسبها تجربههای بیفایدهای هستند که منجر به خشم، اضطراب، دلسردی و کاهش عزت نفس میشوند.
10- شخصیسازی و سرزنش: خود را بیجهت مسئول حادثهای قلمداد میکنید که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشتهاید و خود را سرزنش میکنید.
توجه داشته باشید که افکار منفی، احساسات منفی در شما ایجاد میکند و برای نجات یافتن از روحیات بد و رسیدن به شادی باید افکار خود را تغییر دهید.
راهبردهای دستیابی به مهارت شاد زیستن:
1- افکار منفی خود را بشناسید و سعی کنید با موضوع، مثبتتر و واقعبینانهتر برخورد کنید.
2- به جای آنکه به شکستها فکر کنید موفقیتهای خود را مرور کنید.
3- خود را بیرحمانه تحقیر و سرزنش نکنید و همانگونه با خود برخورد کنید که دوستتان را مورد محبت قرار میدهید.
4- در حالت اضطراب کمی ورزش یا نرمش کنید یا حداقل چند بار از پلههای ساختمان بالا و پایین بروید.
5- بدانید همه چیز سیاه و سفید نیست بلکه بین این دو رنگهای دیگری هم وجود دارد.
6- از عبارات باید و نباید استفاده نکنید و به جای گفت: «نباید این اشتباه را میکردم» بگویید: «اگر این اشتباه را نمیکردم بهتر بود.»
7- به جای سرزنش کردن خود به حل مسئله بیاندیشید.
8- قدر خود را بدانید و با کسانی که طرفدار شما هستند صحبت کنید.
9- به نیازها و خواستههای خود توجه کنید و شخصیت خود را پرورش دهید.
10- موقعیتهای زندگی را به صورت مثبت توصیف کنید و خود را تحسین کنید.
تمام بهبودی در زندگی شما با بهبود در تصویر ذهنی شما ایجاد میشود پس از همین امروز شروع کنید و از خود آن کسی را بسازید که دوست دارید.
اگر قرار باشد کسی را اعدام کنند چگونه می تواند احساس خوبی داشته باشدیا بدهکار باشد یا بیمارشود هم حوادث بیرونی وهم افکار درونی هردو در حال خوب داشتن مؤثرند البته حوادث بیرونی نقش پررنگ تری دارند
شعار