چه دلایلی باعث تنفر از والدین میشود؟
عجیب است اما تنفر از والدین در برخی از فرزندان وجود دارد؛ احساسی که میتواند در طول زمان تغییر کند. این مسئله به عوامل مختلفی چون دخالت در کار فرزندان و تمایل به کنترل کردن آنها بازمیگردد.
از اینکه فرزندانتان برای تعطیلات به شما سر نمیزنند متعجبید؟ ناراحتید که چرا به شما زنگ نمیزنند یا پیام نمیدهند؟ رنجیده خاطر شدهاید و احساس غریبی و تنهایی میکنید؟ آیا فرزندانی که همیشه میخواستید دوستان شما باشند، نه تنها به طور واضح با شما رفتار دوستانهای ندارند، بلکه هنوز هم بابت کاری که حتی یادتان نمیآید چیست از دست شما ناراحتند؟ براساس تحقیقات و مطالعات اخیر، ده دلیل اصلی برای تنفر از والدین مطرح میشود که در ادامه میخوانیم.
۱. بر حقانیت خود پافشاری میکنید
همه ما داستانهای متفاوتی در مورد گذشته داریم، اما با تاکید بر اینکه تنها نسخهی شما درست است و تا زمانی که بر داستان خودتان اصرار داشته باشید، فرزندانتان نمیتوانند واقعیت زندگی خودشان را بسازند. قصه و عقاید فرزندانتان را به عنوان حقیقتی برای خودشان بپذیرید.
۲. شناختی از آنها ندارید
زندگی به فرزندان شما درسهایی داده است که به شما نداده. آنها همان آدمهایی نیستند که در کودکی بودهاند. حتی اگر فکر کنید که آنها را به همان خوبی میشناسید و هیچ تغییری نکردهاند. هرگز تصور نکنید که همچنان فرزندانتان را همچون گذشته میشناسید و میدانید چه احساساتی دارند.
۳. آنها را در نقشهای کودکیشان زندانی کردهاید
دختر من ولخرج بود، پسرم هرگز کاری را درست انجام نمیداد، دخترم، دختر خوبی بود و پسرم همیشه در خانه صلح برقرار میکرد. اما حالا دختر شما، یک بودجهی ۵۰ میلیونی را مدیریت میکند، پسرتان مسئولیت یک مجموعه را دارد، دختر شما خرابکاریهای زیادی کرده و پسر شما در همهی دعواهای اطرافش شرکت میکند. اگر به فرزندانتان فرصتی دهید تا خود را آنگونه که حالا هستند به شما ابراز کنند، احتمالا شگفت زده خواهید شد.
۴. فکر میکنید که با طلاق شما کنار آمده اند
شاید. یکبار دیگر توضیح دهید که تقصیر آنها نبوده است، اقرار کنید که کاری برای اجتناب از آن نمیتوانستید، بکنید. درد و رنج آنها را به رسمیت بشناسید، حتی اگر مدتها پیش بوده است! اجازه دهید که بگویند اوضاع برای آنها چگونه به نظر میرسد، بدون آنکه گارد دفاعی به خود بگیرید. ناراحتی خود را ابراز کنید و به آنها بگویید که امیدوارید بتوانند از این موضوع عبور کنند، چون برای شما تمام شده است.
۵. اجازه نمیدهید رهبر زندگی خود باشند
فرزندان شما اکنون بزرگسال هستند، آنها حق انتخاب برای سبک زندگی، مذهب، شریک زندگی و تصمیمات دیگر دارند؛ همانطور که شما داشتید. پس این حق را از آنها نگیرید.
۶. مرزهایشان را نادیده میگیرید
شما در کارهایی داخالت میکنید که هیچ ربطی به شما ندارند. مثل ازدواج آنها. رازهایشان را به دیگران میگویید، مثلا به خواهر یا برادرشان. نمیتوانید جلوی غر زدن خود را بگیرید. وقتی که آنها نمیخواهند کاری را انجام دهند یا تصمیم گرفتهاند انجام ندهند؛ مهم نیست چند بار به آنها بگویید که آن کار را انجام دهند.
۷. میشنوید، اما گوش نمیدهید
قبل از اینکه حرفشان تمام شود، حرفشان را قطع میکنید. به آنها دستور میدهید جای آنکه درخواست کنید. به جای آنها حرف میزنید و فکر میکنید که نظر بهتر و مهمتری دارید. فقط لحظهای سکوت کنید و اجازه دهید کلماتشان به زبان بیاید قبل از اینکه به آنها جواب دهید. اگر متوجه چیزی نمیشوید، از آنها بخواهید که توضیح دهند.
۸. یارکشی میکنید
اختلافات خواهر و برادرها، دیگر به شما مربوط نیست. به آنها اجازه بدهید مشکلاتشان را در میان خود، به تنهایی حل کنند. مهم نیست که فکر میکنید حق با کدام طرف است، اگر میخواهید دخالت کنید، اطمینان حاصل کنید که بی طرفانه این کار را انجام دهید. تبعیض بین فرزندان یکی از دلایل اصلی تنفر از والدین در آینده است.
۹. روابط سه وجهی ایجاد میکنید
اگر نمیتوانید آنچه را که از یکی از فرزندانتان میخواهید، بدست آورید، سعی میکنید از طریق فرزند دیگر یا همسرتان به او نفوذ کنید. شما از فرزندانتان میخواهید که اسرار یکدیگر را برای شما بگویند. نفر سومی را وارد مسئلهای میکنید که تنها به شما و یکی از فرزندانتان مربوط است یا باید باشد.
۱۰. کارهایی میکنید که حق انجامشان را ندارید
تنها به این خاطر که شما پدر یا مادر فرزندانتان هستید، حق ندارید در زندگیشان مداخله کنید. شما باید کنار بکشید تا آنکه از شما کمک بخواهند یا نظرتان را بپرسند. فرض کنید که یک درب میان شما وجود دارد. ابتدا در بزنید و تا زمانی که از شما دعوت نشده است وارد حریم آنها نشوید.
منبع: ستاره
1980