بستهشدن دربهای جهنم و غل و زنجیر شدن شیاطین
آغاز ماه مبارک رمضان بهانهای برای نگاه دوباره به حکمتها و لطایف این ماه بزرگ است.
به همین مناسبت با سید مجتبی حسینی محقق علوم دینی به گفتگو نشستیم. سید مجتبی حسینی متولد ۱۳۳۸ است. او دروس حوزوی را از نوجوانی آغاز کرد و در سن سی سالگی به درجه اجتهاد رسید. او پس از اتمام تحصیل در رشته راه و ساختمان دانشگاه تهران ، کارشناسی ارشد معماری و کارشناسی ارشد فلسفه علم را نیز به کارنامه خود افزود. از این محقق دینی تاکنون بیش از ده هزار ساعت سخنرانی و صدها جلسه تفسیر و تدریس اصول و فقه و بیست تألیف منتشر شده است. متن زیر مشروح گفتگوی ما با این کارشناس دینی است؛
*ما در مبانی دینی مان صحبت از حکمت عبادات داریم و یا برخی از بزرگان در قالب علل الشرایع در مورد برخی عبادات، بحثهایی داشته اند، به نظر شما حکمت یا علت عبادتی مثل روزه چیست و چه تعبیراتی در این موضوع در مبانی دینی داریم؟
در اصطلاحات دینی علت عبادت با حکمت عبادت با هم فرق دارد. البته کتاب علل الشرایع که از یاد کردید، هر دو مورد را در بر دارد. یکسری احکام منصوص العله است و علت آن حکم در آیات و روایات بیان شده است. آن وقت هر چیز دیگری که با آن علت یاد شده، یکی باشد، حکم یکسانی میگیرد و یا اگر عنوانی باشد که همان اسم را داشته باشد، ولی علت یاد شده را نداشته باشد، آن حکم را از آن بر میدارد. این موضوع در مورد حکمت احکام نیست، بلکه در مورد علت احکام است. این را گفتم که فرق این دو مشخص شود.
در مورد روزه باید گفت متأسفانه امروز به طور باید و شاید شناخته شده نیست. معمولاً از روزه به عنوان رژیم بهداشتی، سالم ماندن بدن، آشنا شدن با فقرا، مبارزه با نفس، تمرین اراده و… یاد میشود. حتی گاهی در مورد هر یک از این موارد روایت وجود دارد مثلاً میفرماید «صومو تصحو» روزه بگیرید تا سالم بمانید و یا اینکه در روایت آمده است روزه به این جهت است که از گرسنگی فقرا اطلاع داشته باشد و… اینها هست، ولی همه ماجرا اینها نیست.
انسان وقتی گندم میکارد، از کاه آن نیز استفاده میکند، ما گندم را به خاطر کاه نمیکاریم، اما از آن کاه نیز استفاده میکنیم. فلسفه کاشتن گندم کاه نیست.
سروش اخیراً صحبتی کرده بود و ادبیاتی قریب این مضمون داشت که روزه خیلی هم مهم نیست و شما اگر روزه نگیرید میتوانید کفاره بدهید. این نوع نگاه کردن به روزه خیلی سخیف است. در صورتی که حدیث قدسی میفرماید «الصوم لی و انا اجزی به» روزه مال من است و من به او جزا میدهم یا من جزای او هستم که هر دو قرائت صحیح است؛ بنابراین روزه مال خداست و یک ارتباط بین انسان و خداست و البته در این سیر و حرکت به سوی خدا، برکات دیگری نیز دارد که به آنها اشاره کردیم در حالی که آنها اصل نیست. وقتی انسان با خدا ارتباط برقرار میکند، لبریز میشود و البته سلامتی جسمی، فهمیدن معنای گرسنگی، قوی شدن اراده و منظم شدن زندگی و … را هم در پی دارد که عرض کردم اینها اصل نیست. روزه سبب اتصال به خداوند است.
قرآن میفرماید «یا اَیُها الَذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلّکُم تَتَقون» عبارت لعلکم تتقون بر این معنا اشاره دارد که شما با روزه، خویشتنداری خدایی را داشته باشید.
جالب است که در روایت چقدر ملموس بیان شده است: «للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه» روزه دار دو شادی دارد، یکی موقع افطار و دیگری موقع لقای خداوند. شادی لقا خداوند آن شادی و نشاط روز قیامت روزه است.
*تعابیر مختلفی در باب ماه رمضان آمده است مثلاً از پیامبر سوال شد چرا این ماه را رمضان نام گذاشتند و حضرت فرمود به این دلیل که گناهان را میسوزاند. یا روایت میفرماید اگر میدانستید که ماه رمضان به چه معناست از خدا میخواستید که هیچ وقت تمام نشود. به نظر شما چگونه میتوان به وسیله این روایات به حقیقت ماه رمضان دست یافت و آن را فهم کرد؟
ما یک بار از ماه رمضان صحبت میکنیم و یک بار از روزه. بحث هر کدام مجزاست. ماه رمضان یک زمان است و روزه یک عمل است. قطعات زمان در عالم معنای خاصی دارند. قطعات زمین هم همینطور هستند مثل مکه و کربلا و…؛ ماه رمضان مهمترین قطعه زمان در یک سال است. اینها قطعات جدا شده از این عالم در بهشت هستند. قرآن وقتی میخواهد اشاره به اهمیت ماه رمضان کند، به روزه اشاره نمیکند، بلکه میفرماید «شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن»؛ قرآن در آن نازل شده است.
برای اینکه بتوانیم در این ماه ارتباط آسمانی برقرار کنیم، به ما گفته اند باید روزه نیز بگیریم. انسان وقتی میخواهد در هر یک از قطعات زمین حضور یابد، باید آمادگی لازم را در خود ایجاد کند لذا اگر بخواهیم بهره مندی خوبی از این قطعه زمان یعنی رمضان داشته باشیم، گفته اند روزه بگیرید.
وقتی برای حضرت مریم و حضرت زکریا، آن اتفاق ویژه میافتد، به آنها دستور داده میشود که روزه بگیرید حال ممکن است روزه آنها روزه سکوت باشد، اما نفس روزه بودن مطرح است.
اگر بخواهیم در ماه مبارک رمضان که از آن ماه مهمانی خدا یاد شده است، شرایط مناسب داشته باشیم، باید روزه بگیریم. در شط حادثات برون آی از لباس / کاول برهنگی است که شرط شناوری است. کسی که میخواهد در این قطعه از زمان قرار بگیرد یکی از لوازمش روزه است.
اینکه میگویند در ماه رمضان درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیر هستند، یک تعبیر و نمادی از بهشت است که شبیه همین تعبیرها را در مورد مسجد الحرام داریم. به همین خاطر است که در این قطعات زمان یا مکان، گناهان ما پاک میشود، ارتباط ما با خدا بهتر میشود و...
*متفکرین مختلف در مورد وضعیت دینداری در عصر حاضر نظرات متفاوتی داده اند و با یک نگاه تاریخی نسبت به وضعیت دینداری قضاوتهای متفاوتی در این مورد دارند. برخی معتقدند در عصر حاضر اصلاً امکان امر دینی وجود ندارد، برخی نیز بر این باورند وضعیت دینداری به مراتب از قبل بهتر شده است. با این توضیح میخواهم سوال خود را اینگونه مطرح کنم که ما میبینیم در مناسبتهایی مثل ماه رمضان، خیلی از مردم در مراسمهای مربوط به آن شرکت میکنند و سیل جمعیت را در این مراسمات شاهد هستیم، اما شاید نمود عینی این حضور را در زندگی و روزمره مردم نمیبینیم؛ نظر شما در این باره چیست؟
این مسئله یک دغدغه است که آیا اصلاً امکان دینی شدن عالم وجود دارد و آیا این امر شدنی است. متفکرین ما بر این موضوع بحث کرده اند که احکام دینی بر دیگران نیز واجب است یا نه؟
در مورد دینداری در دنیای معاصر باید به مسئله کلی نگاه کرد نه اینکه فقط ایران را در نظر بگیریم. چون دین «کافه للناس» است و برای همه مردم آمده است، شما باید همه جهان را نگاه کنید. شما یک گروه از مردم را انتخاب کرده اید و میخواهید حکم کلی دهید، که این یک رویکرد ژورنالیستی است و یک رویکرد فلسفی و عالمانه نیست.
در مورد اینکه وضعیت دینداری ما چگونه است من به هیچ وجه قرائنی ندارم که بتوانم در این مورد قضاوت کنم. ما نیازمند آمارها و تحقیقات علمی در این زمینه هستیم. هر اظهار نظری در مورد وضعیت دینداری کشور، منوط به یک تحقیقات علمی است.
در جامعه ایران حجم کسانی که در مراسمات مختلف شرکت میکنند خیلی زیاد است، در عاشورا هم خیلی بیشتر از مراسمات ماه رمضان، مردم شرکت میکنند، اما اشکالاتی در سبک زندگی مردم دیده میشود. این امر مسجل است که مردم حس مذهبی دارند و دوست دارند، حس مذهبی خود را بروز دهند، اما از سوی دیگر ارائه دین و یا بیان دین در مجالس و محافل ما، آن طوری نبوده است که دینداری مردم را عمیق کند و باعث شود جامعه ما به یک جامعه ایده آل تبدیل شود. این نقص باید برطرف شود.
مردم اقبال و هجمه زیادی نسبت به مناسک دینی دارند، اما باید کاری کنیم که برداشت آنها و استفاده آنها از این مراسمات، بیشتر شود.
این مراسمات و مناسک فوق العاده لازم است، اما شما میبینید در مراسمات مختلف، صرفاً به تحریک احساسات اکتفا میشود و استفاده بهینهای از مراسمات نمیشود. اگر این اتفاق رخ دهد که مراسمات ما، رفتار اجتماعی را به جوان ما بیاموزد، بسیاری از مشکلات امروز مرتفع میشود. منتهی، چون الان تنها یک بُعد خاص تحریک احساسات، با یک زبان غیرعالمانه مورد تاکید قرار میگیرد و سلبریتیهای هیئتی، این فضاها را به دست گرفته اند، استفاده بهینهای از این فضاها نمیشود.
*با فضلیتترین اعمال برای بهره حداکثری از ماه مبارک چیست؛ شاید عدهای نتوانند خیلی از مستحبات را رعایت کنند. بهره مندی از ماه رمضان در گرو چیست که فرد احساس نکند فرصت ماه رمضان را از دست داده است؟
اولین قدم این است که فرد بداند، ماه رمضان با دیگر زمانها فرق دارد. ما فکر میکنیم در انجام مستحبات و اعمال دینی باید خیلی سختی بکشیم که حس کنیم، کاری کرده ایم. با معرفت و تفکر، انسان به درجه اعلای کار خیر میرسد. فرموده اند «تفکرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ» یعنی ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است. ما اصلاً به این مسئله توجه نمیکنیم.
ما فکر میکنیم که باید همه مفاتیح را بخوانیم و سه بار قرآن را ختم کنیم که البته همه اینها خوب است، اما اگر معرفت خود را افزایش دهیم، بهره بیشتری از ماه مبارک میبریم. بعد از این مرحله، میتوان از نماز و قرآن و دعا و… بهره جست، اما پایه آن، تفکر و نیت است.
ما، چون خیلی از کارهایمان را از روی هیجانات مختلف انجام میدهیم، این باعث میشود آن چنان که باید و شاید از آن کار بهره نبریم. اگر کارهایی که به ما توصیه شده را با نیت و با توجه و با تفکر، انجام دهیم، هم بهره فردی و هم بهره اجتماعی ما بیشتر میشود. اینکه در سوال قبل مطرح کردید که چرا مناسک ما تأثیر عملی ندارد، یک بخش آن به خاطر این است که ما توجه مان را از مسائل کم کردیم و نسبت به اعمال تفکر نمیکنیم.
مثلاً در مورد دعاها فکر کنیم، هر یک از دعاهای ماه رمضان در یک وادی است. در دعای ابوحمزه، امام خیلی ملموس حرف میزند و به جای ما نشسته است و با خدا حرف میزند. دعای جوشن کبیر تو را غرق میکند و نمیفهمی کجا میروی. ما معمولاً در دعاهایمان یک بار خدا را صدا میزنیم و شروع میکنیم خواستههای خود را مطرح میکنیم، اما در دعای جوشن کبیر ما هزار بار اسم خدا را میبریم، ولی یک دعا دارد که میفرماید «خلصنا من النار یا رب».
در اعمال شبهای احیا، دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (ع) آمده است، اما در مجالس ما خوانده نمیشود. این هم یکی از جنبههای نقد تبلیغ است که به این دعاها توجه نمیشود. دعای مکارم الاخلاق عجیب است. من به یاد دارم سی شب در مسجد ارک شرح دعای مکارم الاخلاق امام سجاد را داشتم. جهت گیری و جهت دهی ما یک مقدار ضعیف است و اگر مثلاً دعای مکارم الاخلاق را پیاده میکردیم، شاید الان وضعیت متفاوتی را شاهد بودیم.
یک نکته مهم هم این است که ما بدانیم آنقدر خدا ما را دوست داشته است که همه مردم را به این مهمانی دعوت کرده است. پیامبر در خطبه جمعه آخر شعبان فرمودند «ایهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیکمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ … وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ» همه مردم را خطاب قرار داده است. اگر بفهمیم که خدا ما را هم دعوت کرده است، وضعیت متفاوت میشود. در دعاهای ماه رمضان هم میخوانیم که اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ، اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ و… یعنی همه را در بر میگیرد.
*شما سالها در حوزه تبلیغ دین فعالیت داشته اید، اکنون چه ملزوماتی را در حوزه تبلیغ دین لازم میدانید و از نظر شما چه نقدهایی به شرایط موجود تبلیغ دین وجود دارد؟
این سوالی نیست که در یک جلسه بتوان به آن پرداخت. این یک دوره نیاز دارد. من معتقدم بحث تبلیغ باید به یک رشته تبدیل شود و یا حداقل یک درس دانشگاهی شود.
در کلیت میتوان گفت اگر تبلیغ دینی ما خوب بود، با این اقبال و گرایشی که مردم به مسائل دینی دارند، از این اقبال، بهتر میتوانستیم استفاده کنیم. بحث تبلیغ خیلی وقتها محور قرار نگرفت و یا از تبلیغ استفاده ابزاری شد، یا با کارشناسی، با نیت سالم و یا با ابزار مناسب کار نشد. همه اینها مطرح است.
*در امر تبلیغ باید جنبههای روانشناختی و جامعه شناختی را لحاظ کرد و تبلیغ نیازمند آموزشهای تخصصی در این حوزه است، اما ورای این مباحث چه مسائلی را در این بحث تا رسیدن به حد مطلوب لازم میبینید؟
آن مبلغی که اول خودش را ساخته باشد، اگر هیچ چیز هم نگوید، کارش مؤثر است. فرمود «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» ضعف تبلیغ ما این است که با عمل تبلیغ نکرده ایم. با زبانی که عمق نداشته تبلیغ کرده ایم. تحریک احساسات کرده ایم، اما نتوانستیم عمیق کار کنیم، چون صرفاً تبلیغ زبانی بوده است نه با عمل.
خیلی وقتیها وقتی به پای منبر بزرگان میرویم، شاید احساس کنیم، حرف خاصی هم نمیزنند، اما آن تأثیر نفس استاد باعث میشود که زندگی تو دگرگون شود. او به آنچه میگوید باور دارد.
1980