در سال ۱۳۰۵ شمسی برای اولین بار در ایران یک رشته سیم تلفن بین تهران و شاهزاده عبدالعظیم توسط «بوآتال بلژیکی» که امتیاز راهآهن ری را داشت، کشیده شد و تلفنخانه تهران ۳۰ مهرماه ۱۳۰۵ آغاز به کار کرد. «جعفر شهری» در کتاب «تهران در قرن سیزدهم» درباره ورود تلفن به تهران آورده است:
غش و قلب گرفتگی
«تلفن در بدو امر، دستگاهی پر ابهت در خور تعجب و ترساننده که بیگانگان با آنرا دچار وحشت میکرد چنانچه اجبار شده با (آل) و جن برخورد بکنند در آن حد که حتی الامکان خود را از او کنار کشیده در تلفن زدن صدای خود را دزدیده گوشی را تا کمتر بشنوند از گوشی کنار میگرفتند در آن حد ترس که اکثرا قادر به مکالمه نمیشدند. در این زمینه چه بسا ناآشنایان با آن و مخصوصا شهرستانیها و دهاتیها که به مرکز مخابرات آمده پول تلفن داده رابطهشان وصل شده اما جرات مکالمه نکرده بدون روای حاجت خارج میشدند و چه بسا که با شنیدن صدای طرف آنچنان وحشت زده میشدند که دچار غش و قلب گرفتگی میگشتند که لازم به نعشکشی و دوا درمان نمک به سق کشیدن و قند آب به گلو ریختن میشدند، به این عقیده که غیر جن و پری نمیتواند در جعبه دو سه وجبی جا گرفته حرف زده غیرشیاطین نمیتواند نقل صدا بکند.»
کار دشوار تلفنچیها
«تهران دارای دو هزار و دویست نمره تلفن شده بود. در تلفنخانه تهران دوازده تلفنچی و بیست و چهار عضو که هر هفت ساعت یک مرتبه تعویض شده کارسازی میکردند و ساعت کارشان از هفت صبح تا ۲ بعدازظهر و از ۲ تا ۹ بعد از ظهر و ۲ تلفنچی که برای شب کشیک میدادند. حقوق این تلفنچی ها در ماه از دوازده تا پانزده تومان بود.»
از دیگر لوازم تلفنچیگری از حفظ داشتن حداقل از پانصد تا هزار شماره بود که از مابهتران را معطل و بیاحترامی به گفتن شماره مورد نظر نکند مانند وزارتخانه ها و ادارات و مؤسسات دولتی و همچنین گاراژها و بعضی از خانهها و دکانهای مورد نیاز ، چه به غیر از متوقعین اکثریت با تلفن سر و کار دارها هم عادت به شماره نداشته اسم محل میگفتند.
هنوز جوان تر از احمد جنتیه.