انسان در مراحل مختلف زندگی چه تحولاتی را پشت سر میگذارد؟
حضرت امام رضا (ع) در کتاب طب الرضا به چگونگی احوال چهارگانه انسان در مراحل زندگی اشاره کرده اند.
حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در رساله ذهبیه فرمودهاند: بدانید خداوند که حالات آدمی را آفریده و به آن تصرف گردانیده است به چهار قسم تقسیم شده است.
حالت اول
اولین حالت در پانزده سالگی که جوانی، خوبی، طراوت و بهجت او در این دوره از عمر او است. در این مدت خون در مزاج او بر سایر اخلاط غالب است.
اعتدال واقعی و حقیقی در هیچ امری وقوع پیدا نمیکند، زیرا اعتدال واقعی با سکون برابر است، معتدل حقیقی آن است که به هیچ جهتی از جهات متمایل نباشد و در این صورت هیچ حرکتی نخواهد داشت و این معنی با مفهوم مرگ مساوی است.
مزاج آدمیزاد پیوسته دست خوش افراط و تفریط است، چیزی که هست گاهی این افراط و تفریط زیادتر از حد لزوم میشود، در این صورت بدن دچار اختلالاتی شده و بیماری پدید میآید و گاهی به مقدار کافی لازم است و این شرط سلامتی، رشد و معنای حرکت و زندگی است.
مراحل محسوسی که در گذران عمر بر اثر افراط و تفریط اخلاط پدید میآید، به موافقت عدد اخلاط اربعه به چهار بخش تقسیم شده است.
از هنگام تولد تا آخرین لحظه بلوغ و رشد طبیعی خون دائما رو به ازدیاد و عروق در حال گشادگی است و به همین جهت بدن با سرعت بزرگ میشود و تحلیل بدن نسبت به تبدیل آن خیلی کم است.
تبدیل بدن از نظر علم قدیم به عهده خون و بلغم است و تحلیل آن وظیفه صفرا و سوداء است.
حالت دوم
حالت دوم از پانزده سالگی است تا سی و پنج سالگی، در این قسمت از عمر، غلبه با صفراء است که به نهایت شدت و قدرت میرسد.
در این مدت از عمر رنگ رخساره میل به زردی پیدا میکند، میل به آب شدید میشود، زبان با زرد پیدا کرده و خشک و سنگین میگردد، خواب کم، فکر زیاد و تخیل قوی میگردد.
در این مرحله از عمر صبر و ظرفیت کم میشود، شتاب و عجله در کارها زیاد میگردد، یک نوع استقلال و اعتماد به نفس پیدا میشود که از آن تعبیر به عناد و لجاجت میکنند.
در این مرحله شخص کمتر حاضر به اطاعت و پذیرفتن نصیحت است، در اوایل این دوره یک نوع تحیر و بی هدفی انسان را اذیت میکند.
حالت سوم
بعد از آن وارد حالت سوم میشود و این حالت تا شصت سالگی است و در آن سوداء غالب است.
این دوره، روزگار حکمت، پند واندرز، معرفت و عبرت است، لازمه این سن انتظام امور زندگی و صحت نظر در عواقب امور و دوراندیشی است.
در این دوره رای صادق و متین، دل ثابت و محکم است و تصرفات حوادث شخص را دگرگون نمیسازد.
بیشتر بخوانید: علت عمده ابتلا به یبوست مزاج و بهترین زمان تخلیه معده و روده
در این مرحله از عمر، پوست بدن به واسطه غلبه سوداء چروک پیدا میکند، رنگ صورت تیره میشود، بدن لاغر، حس گرسنگی زیاد و هوس مکرر میشود.
در این سن شخص به فکر و تجربیات خود مغرور میشود، سوء ظن و بد بینی او زیاد میگردد، تردید، دودلی و اندیشههای مخوف به انسان دست میدهد، در خواب و خیال شخص اشیاء را به رنگ سیاه میبیند.
در این دوره از عمر فشارخون بالا میرود و این به واسطه زیادی سوداء و رسوباتی که در خون پیدا شده مجاری عروقی تنگ میشود.
غلظت و سنگینی خون موجب کمی حرارت غریزی، خونسردی، ثبات و سکون میشود و به همین جهت شخص در این سن صبور و در کارها دوراندیش و با ظرفیت میگردد.
حالت چهارم
پس آنگاه داخل در حالت چهارم میشود، در این سن بلغم غلبه میکند و این حالتی است که به چیزی تغییر نمیکند مگر پیری و ناتوانی، تلخی زندگی، کم شدن نیرو، فساد و بی نظمی، نشانه این حالت آن است که حافظه کم و فراموشی زیاد میشود و شخص دچار آلزایمر میشود. در حضور مردم چرت میزند، هنگام خواب بیدار میماند و موقع بیداری خوابش میبرد، روش و عادت دیرینه خود را از دست میدهد، از قدرت روییدن ناخن و موی او کاسته میشود، و بلغم سرد و خشک است. (سردی و خشکی همان معنای مرگ و فنای اجسام میباشد)
در این مرحله از عمر اگر شخص اگر قبلا زیاد تحت تصرف سوداء نبوده و لاغر نشده باشد، به سمت چاقی حرکت میکند.
خواب خیالش زیاد، رطوبت دهان و بینی بیشتر، ادرار غیر منظم و به یبوست مزاج مبتلا میشود.
رنگ صورت پریده و سفید، استخوانها پوک و اعصاب ناتوان، حواس پنجگانه کند و ضعیف و خیالات انسان قوی میشود.
در این سن عمل تحلیل و تبدیل کند میشود، زیرا سلولهای مرده به واسطه کم شدن حرارت نمیسوزد و جای خود را به سلولهای زنده و جوان نمیدهد، در نتیجه مواد رسوبی بدن زیاد، پوست خشک شده، ماهیچهها جمع میشود و حالت ارتجاعی خود را از دست میدهد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
1980