روایت خبرفوری از پیکرهایی که سالها خاکسپاری نمیشود؛ اهدای جسد
وصیت میکنم بدنم را تکه تکه کنید!
تصمیم گرفتم، بدون خاکسپاری و قبر برگزار شود. بدون مراسمهای معمولی که برای مرگ میگیریم. تصمیم گرفتم و تردید نکردم!
سوگل دانائی- «من سه بار رفتم، سه بار با پای خودم رفتم و سه بار با پای خودم برگشتم، بعد از همین رفتنها و آمدنهای مرگ و زندگی بود که تصمیمم را گرفتم. تصمیمی که حتی یکبار دربارهاش تردید نکردم.»
انگار میان کلماتش میان ادای واژههای تردید و تصمیم او موجی میآید و آرام و زیرپای مفهومی را خالی میکند که پیشتر آن را به اندوهناکیش میشناختیم. حالا اما در ذهن او و بسیاری دیگر انگار اندوه دیر زمانیست که رنگ باخته. او میگوید تصمیمش، مفهوم مرگ را به بازی میگیرد، مفهوم نیستی را به سخره میگیرد. تصمیم او، حالا تصمیم هزاران نفر است.
«وصیت کردم، بعد از مرگم جسدم را تکه تکه کنند.»
تصمیم «اهدای جسد» حالا پررنگتر از تردید و مفهوم مرگ، قرار است از زبان او توصیف شود. توصیفی که شاید برای بسیاری از ما غریب به نظر برسد.
پذیرفتم که بدنم را تکه تکه کنند
نامش محسن است، نیم قرن زندگی کرده و مرگ را از این رو چندباری تجربه کرده است که ناراحتی قلبی داشته و اکنون هم قلبش با باتری میتپد. مرگ اما انگار برای او شمایل متفاوتی پیدا کرده است.
او یکی از نخستین افرادیست که پذیرفته بدنش را بعد از مرگ تکه تکه کنند؛ پذیرفته زیرا معتقد است بدنش بعد از مرگ از آن خودش نیست.
او میگوید: «همه چیز از یک فراخوان ساده شروع شد، گفته بودند دانشجویان پزشکی جسد کم دارند، هرکس مایل است با شماره ٥٥٤٤٢٨٤٤ و ٥٥٤٤٢٦٤٤ تماس بگیرد و با پر کردن رضایتنامهای اعلام کند که بدنش را بعد از مرگ به سازمان پزشکی و دانشجویان پزشکی میدهد و آنها از آن برای امر تشریح استفاده میکنند.»
محسن که تحصیلات پزشکی ندارد و ادبیات خوانده درباره اینکه چگونه توانسته خودش را راضی به این تصمیم کند میگوید: « من سه بار مرگ را تجربه کردم، قلبم باتری است برای همین مدتهاست که خودم را برای مرگ آماده کردم، میدانید وقتی مردم فهمیدم که آدم دیگر هیچ حسی به بدنش ندارد. وقتی مرده باشی نه دردی را روی بدنت حس میکنی و نه ترسی داری.»
او ادامه میدهد: « میدانید به نظرم بعد از مرگ دیگر جسم آدمی برای خودش نیست، مثل همه چیزهایی که برای خود آدم نمیماند، بعد از مرگ هم جسد ادمی برای خودش نیست، همین شد که من بعد از فراخوان پزشکی قانونی راضی شدم که جسدم را اهدا کنم، وقتی دیدم که بعد از مرگم، جسدی که برای من نیست، لااقل برای دیگران میتواند نفعی داشته باشد، بدون تعلل پذیرفتم.»
کمبود جسد، کاهش رشد علمی
دکتر امین رادمنش ، مدیر بانک بافت و نسوج پزشکی قانونی اما در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبر فوری از زاویه دیگری به ضرورت بحث اهدای جسد ورود کرده است. او میگوید: « دانشجویان پزشکی، پیراپزشکی، در بحثشناخت آناتومی، دروسی مانند شناخت اندامها میخوانند. ما در این بخش سالانه به حدود ۶۰ تا ۷۰ جسد برای دانشگاهها و بیمارستانهای پزشکی نیاز داریم اما سالیانه تنها حدود ۳ تا ۴ جسد دریافت میکنیم.»
رادمنش میگوید: «از زمان اعلام فراخوان تاکنون حدود ۱۲۰۰ نفر در این فراخوان ثبت نام کردند، سال گذشته از اجساد تنها ۲ نفر از این تعدادی که ثبت نام کرده بودند توانستیم استفاده کنیم و این خود گواهیست بر ادعای کمبود جسد.»
هرکسی میتواند جسدش را اهدا کند؟
مرگ اما با هر شمایلی قرار نیست به اهدای جسد منجر شود. رادمنش در این باره میگوید: « ظاهر سالم در مرگ از مهمترین ضرورتهای اهدای جسد است، اینکه فرد بر اثر تصادفات شدید فوت نکرده باشد، زیرا جسد بالافاصله بعد از مرگ مورد استفاده قرار نمیگیرد و مراحل مختلف شش ماهای را طی میکند تا هنگام تشریح از بین نرود و قسمتهای مختلف آن نابود نشود.»
جسد غیر ایرانی یا ایرانی، مساله این است!
این روزها اما خبرهای ضدونقیضی درباره وجود جسد ملیتهای جز ایرانی در کشور گوش به گوش میچرخد. بسیاری از مراجع بحث «حرمت میت» را مطرح کرده بودند و اعلام کردند که برای مقوله تشریح جسد بهتر است و صرفا بهتر است سراغ مردگان غیر مسلمان رفت. مدیر بانک بافت و نسوج اما در این باره میگوید: « اولویت میت غیر مسلمان است اما واقعیت اینجاست که دسترسی به مردگان غیر مسلمان در کشور مسلمان سخت است. این شایعاتی که درباره ورود جسد مردگان غیر مسلمان به ایران هم وجود دارد به طور کلی تکذیب میشود. آوردن جسد به کشور فرآیندی سخت است که به این راحتیها امکان پذیر نیست.»
خانوادهام وارثم هستند
رضایت خانواده اما شاید سختترین فرآیند در مرحله اهدای جسد است. محسن در این باره میگوید: « هنوز هم خانواده من راضی نیستند، احتمالا اگر بمیرم هم خانواده رضایت به این کار ندهند.»
وی میگوید: « شخصا رفتن به مراسم خاکسپاری یا مراسم عزاداری برای فرد متوفی برایم از اهمیت خاصی برخوردار نیست، شاید هم همین علتی باشد برای اینکه به راحتی پذیرفتم بدنم را در اختیار پزشکی قانونی قرار دهم.»
رادمنش نیز در این باره ادامه معتقد است: « اگر فردی حتی خودش هم رضایت داده باشد و پذیرفته باشد که جسدش در اختیار پزشکان قرار گیرد، در صورتی که خانوادهاش نخواهند که این اتفاق برای او بیفتد، ما هیچ اصرار و اجباری نمیتوانیم داشته باشیم.»
تجربه متفاوت
مریم زنی ۳۷ ساله است او اما تجربه متفاوتی درباره اهدای جسد دارد. او جنین چهار ماهه خود را که بدلیل مسائل ژنتیکی سقط کرده بود به دست پزشکی قانونی سپرده است. او میگوید: « گاهی فکر میکنم که ای کاش نام و نشانی از فرزندم داشتم، اما بعدتر که فکر میکنم میبینم واقعا منطق میگوید وقتی آدمی جانش را از دست داد دیگر جسمش اهمیتی ندارد.»
او همچنین میگوید: « من هیچگاه پشیمان نشدم و به نظرم اینکه فرزندم در راهی قرار گرفت که میتوانست به پیشرفت علم کمک کند، اتفاق مثبتی است که من را راضی نگه میدارد، راستش من خودم هم قصد انجام این کار را دارم، البته اگر بتوانم خانواده را راضی کنم، راستش من فکر میکنم بعد از مرگ آنها هم باید دراین باره نظر دهند؛ خواسته آنها هم اهمیتی دارد.»
تصمیممان را جدی بگیرید!
«جسد بعد از اینکه تشریح میشود، ۵ تا ۶ سال در دانشگاههای علوم پزشکی ما میماند، دقیقا عرفش این است که ۲ تا ۳ ترم دانشگاهی از هر جسد استفاده شود اما بدلیل کمبود جسدها ما مجبوریم چند سالی از هرکدام استفاده کنیم.» اینها جملات پایانی دکتر امین رادمنش است. جملاتی که بار دیگر ادعای کمبود بدن برای تغییرات محرز در علم پزشکی را قوت میبخشد. تصمیم افرادی که تنشان را به تصمیم قاطع اهدای جسد میسپارند، شاید در نگاه اول غریب به نظر بیاید، شاید تصور اینکه بعد از مرگ عدهای به جان گوشت وپوستتان بیفتند و آن را تکه تکه کنند، دردناک به نظر برسد. اما اگر به روی دیگر سکه مانند ارزشمندی آن نیم نگاهی داشته باشید، سیر داستانی متفاوت خواهد شد. تکه تکههای بدن میتواند به افزایش مفاهیم علمی منجر شود که روشهای زیادی منجر به ازدیاد آن نشده بود.
توصیه، تصمیم، تردید
محسن اما وقتی صحبت از توصیه میشود میگوید، این مساله توصیه بردار نیست. میگوید هر فردی خودش باید به این باور برسد. میگوید تردید خودش باید از بین برود. میگوید وقتی موج قرار است بیاید و همه چیز را در خود ببلعد، تصمیم باید آنقدر جدی باشد که حتی مفاهیم را تغییر دهد. به سخره بگیرد.
او میگوید آن کس که تصمیم گرفته اما تردید دارد خودش باید ضرورت را احساس کند. خودش باید به این باور برسد که وصیت کند بدنش را تکه تکه کنند.
33
کاش در کشور ما سوزاندن جسد قانونی بود و مثل خیلی کشورهای دیگر با وصیت متوفی جسد را سوزانده و خاکستر را به بازماندگان میدادند .
دوست عزیز علت سوزاندن جسد تو برخی از مکاتب فقط بخاطر اینه که روح بدونه که دیگه جسمی نداره که وابسته بهش بشه بخواد اینجا بمونه باید رجعت کنه به زندگی بعدی
چقدر بد نوشته اید بدنش را تکه تکه کنند مکر گوسفند است که از عبارت تکه تکه کردن به کررات استفاده شده بهتر است از عبارت تشریح جهت پیشرفت علم ودانش استفاده شود که کار با ارزش ومنطقی وخدا پسندانه ای می باشد
وقتی انسان میمیرد روح ادم تا چهل روز سه یا چهار مرتبه به جسد سر میزنه و خبر از جسد خودش میگیره اینکه گفته جسد انسان مال خودش نیست هستش و در آخرت جسد انسان سالم میشه و بازخواست میشه
اقا جان این چرتو پرتا چیه اخه شماها میگین روح کدومه اخه تا چهلم سه بار میاد سر میزنه چیه اره ی چایی هم میخوره ی قلیونم میزنه خخخ خیلی هم خوبه حداقل از مردمون بزا خیری ببرن برا پیشرفت علم به درد زنده ها بخوریم
منبعت چیه؟
موافق این عمل خیرخواهانه هستم وخودداوطلب می باشم
سلام اول دوسه نفرازبزرگان که از دنیا می روندجسدش را آهداکندوبمروم نشان دهیدحتمن این کارا را پسندانه انجام خواهدگرفت مثل آن نشه پولهای کشورمان مسولین و دادن جسدمال فقرا ه من یک جانباز هستم اینرا خوب می فهمم که بعدازمردندجسدم خاک خواهدشدولی اینکه گفتم و سلام
بعد از مرگ این جسم قرار که زیر خاک بپوسه و متلاشی بشه پس به اعتقاد من اگه حتی با این جسم فانی میشه به پیشرفت علم و نجات جان انسان ها کمک کرد بهتر دریغ نکنیم
واقعا کار خوبیه من 30سال تکنسین آناتومی پزشکی بودم اوائل دهه شصت خیلی مشکل بخاطر مسلمان و غیر مسلمان داشتیم تعداد محدودی جسد از هند و پاکستان وارد شد بعد از آن بدلیل تحریم ها حتی به ما جسد هم نمیدادند تا اینکه مراجع تقلید مجوز استفاده از جسد مسلمان را دادند و اوضاع بهتر شد دوسال قبل یکی از دبیران معروف شهر کازرون بنام آقای محسن پور فوت کرد و طبق وصیتش جسدش را به دانشکده پزشکی کازرون اهدا کردند.خدا رحمتش کنه.
من جسدم را پیش فروش میکنم?
منم موافق این عمل خیر خواهانه هستم
بنده حدود سال ۸۴اهدا اعضا کردم وبه محض شنیدن این فراخوان جزو نفرات اول بودم که اهداجسد کردم وخیلی هم راضی هستم چون از قدیم خواب رو به مرگ تشبیه کردن پس وقتی در خواب عمیق فرو رفتی نمیدونی کی هستی کجا خوابیدی وعزیزترین کسانت کی هستن .....از اون گذشته هر چی انسان نسبت به وابستگیهای دنیویش که از همه مهمتر جسمش میتونه باشه دل بکنه راحتر میتونه الیه راجعون رو طی کنه وبه لقا الله بپیونده ....امیدوارم که جسد من بتونه ی زمانی بدرد بخوره?
من دیشب پیام دادم واقعا متاسفم که ازبیانم الله داشتید
از بدن ژن های خوب استفاده کنید . چون اگه دانشجویان بدن و مخصوصا مغز اینها را بشکافند ، احتمالا به نتایج درخشانی میرسند .
من بدن ژن های خوب رو پیشنهاد می کنم . بالاخره اونا هم حداقل باید به یه دردی بخورن . نمیشه که مثل انگل فقط شیره ی مملکت رو بمکند و به خود افتخار کنند . بلکه با کالبدشکافی بدنشان دانشمندان به نتایج جدیدی برسند . مدیونید منتشر نکنید . ترسو نباشید .
با سلام اگر قراره باز مردم بدبخت که از زندگی خیرندیدند بدن بی جانشان هم تکه پاره بشه اون مراجع که ز یر کولر گازی با بهترین امکانات زندگی میکنن جسمشان یا جسم عزیزانشان را اهدا کنند تا همه ما اهدا جسد کنیم والی باز مردم را برا نجات جان آخوندهای که بالا صد سال عمر کرده اند تیکه پاره میکنند و خودشون بهشت میخرند در این صورت منکه حاضر به این کار نیستم
سلام دوستان اهدای جسد احبار ک نیست اگه قرار باشه جسم خوراک کرم بشه، بهتر نیست ک در راه پیشرفت علم قرار بگیرد من خودم راضی ب این امر هستم فقط مشکلم خانوادم هستن بعدشم بزارین ما همچنان با ژنای خوب فاصله مونا خفظ کنیم چون اخرش کار هممون با کراتل کاتبینه