شماره 189 خط حزبالله | دروغ بزرگی که هیچگاه ثابت نکردند
شماره 189 خط حزبالله با عنوان «دروغ بزرگی که هیچگاه ثابت نکردند» درباره رفتارهای غیرقانونی سران فتنه منتشر شد.
شماره ۱۸۹ خط حزبالله با عنوان «دروغ بزرگی که هیچگاه ثابت نکردند» منتشر شد.
در این شماره به روایتی از رفتارهای غیر قانونی سران فتنه پرداخته شده است که متن کامل آن در بخش زیر آمده است:
یک روز قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، خبرنگار نشریهی آمریکایی تایم به سراغ میرحسین موسوی رفته و با او مصاحبهای دربارهی انتخابات میکند. در بخشی از مصاحبه، از موسوی سؤال میپرسد: با اختیارات کمی که رئیسجمهور در ایران دارد، چه کار میخواهید بکنید؟ آقای موسوی جوابی تعجببرانگیز میدهد: "حضور مردم در خیابان مسائل را حل میکند! " در سؤال دیگری خبرنگار تایم میپرسد: اگر شما پیروز نشوید، به این همه جوان که در خیابانها لبخند بر لب دارند و به همهی کسانی که از شما طرفداری کردهاند چه خواهید گفت؟ او جواب میدهد: "پیام من قبلاً به آنها رسیده است. تغییر از مدتی قبل آغاز شده است. تنها بخشی از این تغییر به پیروزی در انتخابات مربوط میشود. بخشهای دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقبگردی در کار نیست. "
گرچه موسوی در جلسات خصوصی انتساب این جملات به خودش را رد کرد ولی علیرغم اصرار و پیگیری دلسوزان و مسئولان نظام هیچوقت حاضر نشد که آن را بهطور رسمی تکذیب کند. در عمل و روی زمین اما آنچه که در تاریخ کشور رقم خورد، با محتوای مطالب این مصاحبه تناسب و همخوانی داشت: حضور خیابانی طرفداران سران فتنه برای اعتراض به نتیجهی انتخابات و به تعبیر رهبر انقلاب «زورآزمایی و اردوکشی خیابانی»، جایی که احساسات و هیجانهای سطحی اما کنترلنشده بر عقل و منطق غلبهی کامل داشت. در سویی دیگر اما رهبر انقلاب سعی بر آن داشتند که از هر طریق ممکن، این افراد را به مسیر عقلانی و قانونی رهنمون سازند. در زیر، چند نمونه از این اقدامات آورده شده است:
۱- هر راهحلی که در آن رأی نیاورم نمیپذیرم!
سه روز بعد از آغاز آشوبها و اعتراضات، یعنی روز دوشنبه، ۲۵ خرداد، حجتالاسلام محسنی اژهای، وزیر وقت اطلاعات، به منزل میرحسین موسوی رفته و دربارهی چند و چون عملکرد وی، با او گفتوگو میکند. پاسخهای مهندس موسوی به وزیر اطلاعات، بهوضوح حاکی از لجاجت و غیرمنطقی بودن رفتار وی دارد. حجتالاسلام اژهای چنین روایت میکند:
"آن موقع هیچکس به جز ما نبود، اگر هم در خانه بودند، در اتاق ما نبودند، فقط من و ایشان بودیم. گفتم آقای موسوی! اولاً که تقلب نشده است؛ به دلایلی که مختصر توضیح میدهم؛ ثانیا فرض کنیم تقلب شده است؛ قانون راه را برای شما باز کرده. اما من به عنوان وزیر اطلاعات به شما میگویم: میخواهید هشدار تلقی کنید یا هر چیز دیگری؛ اگر از طریق غیرقانونی بخواهید وارد شوید، مطمئن باشید نه موفق میشوید، نه ما اجازه میدهیم. ولی چنانچه به طریق قانونی اعتراض کنید، مطمئن باشید ما کمکتان میکنیم. شما قرینهای یا شاهدی بیاورید بر تقلب؛ من قول میدهم از طریق وزارت اطلاعات، به شما کمک کنیم ... بعد گفتم من یک سؤال دارم؛ شما به شورای نگهبان نامه نوشتید و اعتراض دارید. فرض کنید شورای نگهبان کل صندوقها را بازبینی کرد؛ اگر دوباره شما برنده نبودید، نتیجه را قبول دارید؟ گفت: نه! سؤال بعدی من این بود که بر فرض محال که شما بخواهید انتخابات را به زور ابطال کنید؛ اگر دوباره انتخابات برگزار شد و باز شما برنده نشدید، قبول میکنید؟ گفت: نه! گفتم پس مطلب شما دیگر تقلب نیست، دنبال حق نیستید. "
۲- راهی که هموار بود ولی نپیمودند
یک روز پس از اطلاعیهی میرحسین موسوی مبنی بر مخدوش بودن انتخابات و لزوم ابطال آن، رهبر انقلاب در جلسهای که با او ترتیب دادند، مسیر عقلانی و قانونی را برای پیگیری مطالبات، و همچنین برای جلوگیری از افزایش ابهام و غبارآلودگی فضا به او توصیه میکنند. روز سهشنبه ۲۶ خردادماه نیز رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان نامزدهای انتخاباتی، اشارهای به آن دیدار کرده و میفرمایند: «من به شورای نگهبان و وزارت کشور توصیه کردم و باز هم میکنم؛ الان هم آقایان حضور دارند، به ایشان میگویم: به دقت رسیدگی کنند؛ حتی اگر لازم شد صندوقهایی را بازشماری کنند حتما بکنند. شماها هم بروید حضور داشته باشید، نگاه کنید. همان موارد که مورد شبهه است بروید نگاه کنید.
اگر چنانچه نتیجهی بازشماریها خلاف آن چیزی درآمد که الان در آمار رسمی وجود دارد، حتما آن را دخالت بدهند. البته من مطمئنم، یقین دارم که امکان ندارد نتایج انتخابات را عوض کند؛ نتایج عوض نخواهد شد اما راه همین است؛ راه، راه قانونی است. من به مهندس موسوی هم گفتم، ایشان هم قبول کرد از من که راه، راه قانونی است؛ از همان راه قانونی مشی کنند. من هم قرص و محکم پشتش میایستم. شما بدانید من با آقایان شورای نگهبان و با آقایان وزارت کشور رودربایستی ندارم؛ میایستم پایش تا اینکه این قضیه حل شود.» ۲۶/۳/۸۸
گرچه موسوی در آن جلسه حرف رهبر انقلاب را پذیرفت اما اطلاعیهی بعدی او مبنی بر دعوت از مردم برای حضور در خیابان در فردای آن جلسه، دقیقا خلاف قولی بود که آن روز به رهبر انقلاب داده بود.
۳- اردوکشی خیابانی راهحل نیست
روز جمعه ۲۹ خردادماه، رهبر انقلاب با دیدن تداوم آشوبها و اعتراضات خیابانی، به نماز جمعه آمده و اینبار از تریبون عمومی و ملی نماز جمعه استفاده کرده و زبان به نصیحت چندبارهی سران فتنه میگشایند: «من به این برادران عرض میکنم، به مسئولیت پیش خدای متعال فکر کنید: پیش خدا مسئولید، از شما سؤال خواهد شد. آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید؛ قانون، فصلالخطاب است؛ قانون را فصلالخطاب بدانید. انتخابات اصلاً برای چیست؟ انتخابات برای این است که همهی اختلافها سر صندوق رأی حل و فصل بشود. باید در صندوقهای رأی معلوم بشود که مردم چی میخواهند، چی نمیخواهند؛ نه در کف خیابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آنهائی که رأی نیاوردند، اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشند به خیابان؛ بعد آنهائی که رأی آوردهاند هم، در جواب آنها، اردوکشی کنند، بکشند به خیابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟... زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.» ۳/۲۹/ ۸۸
۴- حتی به راهحل خود نیز پایبند نبودند!
روز بعد از نماز جمعه، پنج تن از دلسوزان انقلاب دور هم جمع شدند و برای پایان دادن به التهابات کشور، به ملاقات مهندس موسوی رفتند. در این دیدار، بار دیگر میرحسین موسوی، اصرار بر تقلب در انتخابات داشت. بعد از تمام شدن صحبتهایش، یکی از حضار از او سؤال پرسید بر فرض صحت ادعای او، راهحلش چیست؟ مهندس موسوی این جمع را به آقایان موسوی لاری و محتشمیپور، بهعنوان نمایندگان خود ارجاع میدهد. روز بعد، این جمع پنج نفره در دیدار با نامبردگان، به یک طرح عملی میرسند: اول: انطباق تهبرگها با شناسنامهها، دوم کنترل صندوقها و ابطال آنهایی که خطش شبیه هم است، و بعد از این دو کار نیز آراء بازشماری شود و نتیجه هر چه شد، مبنا قرار بگیرد. این طرح اگرچه از نگاه مسئولان شورای نگهبان، زمانبر و سخت بود، اما بعد از ارجاع آن به رهبر انقلاب، از طرف ایشان چنین پاسخ میآید که «این کار را با همهی توان انجام دهید و هر کمکی لازم است به این کار بشود.» واضح بود که رهبر انقلاب علیرغم سختی این کار طاقتفرسا، اما برای آنکه شبهه از ذهن این افراد و طرفداران آنها زدوده شود، چنین دستوری داده بودند. اما با وجود موافقت رهبر انقلاب با این طرح، باز هم این افراد زیر قرار و تعهد خود زدند. آقای عباسعلی کدخدایی، این ماجرا را چنین بازگو میکند:
"من در شورای نگهبان گفته بودم که بازشماری این تعداد آرائی که آقایان میگویند، ممکن است که یک الی دو ماه ما را معطل بکند... با این حال من به عنوان مسئول انتخابات در شورای نگهبان این طرح را میپذیرم، ولی یک شرط دارد؛ آقایان به صورت مکتوب، تعهد بکنند که هر نتیجهای از این بازشماری حاصل شد، آن را بپذیرند... آقای آقامحمدی گفتند اینها میپذیرند. اعضای شورای نگهبان هم قبول کردند. قرار شد که بروند با آقایان صحبت بکنند و نتیجه را بیاورند... حدود ظهر آقای ابوترابیفرد به ما زنگ زدند که مذاکرات به جایی نرسیده، ولی بازهم امیدوار هستیم. میرویم خدمت آقای هاشمی رفسنجانی و از آنجا میآییم به شورای نگهبان... آقای هاشمی بعد به این بزرگواران میگویند که نه من و نه آقای خاتمی، نتوانستیم کاری بکنیم و این دو نفر، سر حرف خودشان هستند: ابطال انتخابات و ادعای تقلب، آن تعهد را هم حاضر نیستند که بپذیرند. "
موارد فوق، تنها چهار مورد از موارد عدیدهای بود برای بازگرداندن سران فتنه به مسیر عقلانی و قانونی، اما فتنهگران نه تنها از دروغ بزرگ خود کوتاه نیامدند، بلکه همچنان اصرار بر رفتار غیرعقلایی و غیرقانونی داشتند.
شاید اگر این افراد، اصرار بر لجاجت خود نداشتند، مسیر پیشرفت ایران در ده سال اخیر، با شتاب بیشتری به پیش میرفت. مخصوصا آنکه به خوبی میدانیم یکی از عوامل تشدیدکننده و بهوجودآورندهی تحریمهای فلجکننده، آشوبهای سال ۸۸ و به تبع آن امیدوار شدن دشمن برای ضربه زدن به ایران بود.
15