همه شکستهایی که تاریخساز شدند / از جنگ ایران و روس تا ضربهای که غائله فلسطین به جهان اسلام زد
مساله فلسطین فقط یک اتفاق ساده نیست. این مساله تبدیل به نماد بحران در جوامع اسلامی شده است. یک پاکستانی، یک افغان، یک ترک یا عرب یا زنگی با دیدن فلسطین به یاد شکستها و بحرانهای خود در طول سدههای اخیر میافتد.

به گزارش خبر فوری ، علی رغم نظر و رای بسیاری از فلاسفه، من معتقدم که اتفاقات هستند که تاریخ را شکل داده اند. لحظات ناب تاریخی گاه چنان بزرگ بوده اند که سرنوشت یک قوم را به سمتی دیگر برده اند. شکست تاریخی شاه اسماعیل در جنگ چالدران چنان تاثیری بر او و یارانش داشت که شاید بتوان گفت تاریخ صفویه را تغییر داد. تا پیش از این جنگ، صفویه شاه جوان خود را برگزیده خدا و ائمه میدانستند که میتواند با یک حرکت ابروی خود جهان را تسخیر کند. بعد از جنگ اما متوجه شدند که توپهای جنگی لشکر سنی مذهب عثمانی به مراتب از حرکات چشم و ابروی شاه آنها کارآمدتر است. بعد از جنگ چالدران دیگر شاه اسماعیل آن ابرمرد سابق نشد. شاید به همین دلیل باشد که تا آخر عمر افسرده ماند. برخی روایت کرده اند که شاه جوان صفوی بعد از شکست از عثمانیها، عمامه ای مشکی بر سر بست و قسم خورد که تا انتقام این جنگ را نگیرد آن را از سر باز نکند. انتقامی که البته در زمان حیاتش هرگز گرفته نشد.
مواجهه لشکر ایران و روسیه در عهد عباس میرزا نیز یکی دیگر از این حوادث تاریخی است. ایرانیان که تا پیش از این درک درستی از قدرت غرب نداشتند در مواجهه با لشکر مجهز روسیه یک سیلی محکم خوردند. بعد از این جنگ بود که ایرانیان با چالش بزرگی به نام "عقب ماندگی تاریخی" روبرو شدند. روشنفکران، سیاستمداران و حتی برخی از مذهبیون دائما این پرسش را مطرح میکردند که چگونه غرب در طول چند دهه به چنین قدرتی رسید و شرق(به خصوص ایران) با چنین عقب ماندگی مواجه شد. این پرسش تاریخ ایران را تا امروز تحت تاثیر خود قرار داده است. از عباس میرزا و امیر کبیر گرفته تا روشنفکران عهد ناصری، انقلابیون مشروطه و حتی رضا شاه همه و همه درگیر پاسخ به این پرسش بحرانی بودند و شاید بیراه نباشد اگر طرح خود این پرسش را معلول حادثه جنگ ایران و روسیه و قراردهای ترکمانچای و گلستان بدانیم.
گاهی یک شکست یک ملت را بیدار میکند یا برای آنها یک بحران میسازد. در تاریخ غرب نیز از این حوادث متحول کننده بسیار رخ داده است. از شکست در جنگهای صلیبی گرفته تا فتح اروپای شرقی به دست مغولها و تسخیر وین به دست سلطان سلیمان قانونی همه و همه از این گونه حوادث بوده اند.
شکستهای بزرگ در تاریخ اسلام و واکنش جامعه اسلامی
اما اسلام در تاریخ خود با چنین حوادث و شکستهای تاریخ سازی بسیار مواجه بوده است. مسلمین معتقدند شکست در جنگ احد مهم ترین شوک را به جامعه اسلامی وارد ساخت. این شکست باعث شد مسلمین به یک خودسازی جمعی رسیده و در سبک زندگی خود بازنگری کنند. نهایتا این شکست وحدت بییشتری به مسلمین داد و موجب پیروزی آنان در جنگ های بعدی شد.
جامعه اسلامی تا سالها بعد به علت ظفر و قدرت تمدن اسلامی در خوابی خوش به سر برد. فتح بیت المقدس توسط صلیبیون و ویران شدن بغداد و قتل خلیفه عباسی توسط مغولها نیز نتوانست آنها را از این خواب خوش بیرون آورد. در حالیکه غرب در حال پیشروی به سمت مدرنیسم بود، مسلمین تحت زعامت عثمانیها، صفویه و گورکانیان هند همچنان سرمست از تاریخشان در حال ارضاء خود بودند و چنان در اغماء فرو رفته بودند که امیدی بر بیداری آنها نبود.
البته در این میان، روشنفکرانی بودند که سخن از اتحاد اسلام یا بیداری مسلمین میکردند اما کلام و آرمان آنها نتوانست در توده مردم نفوذ کند. نمونه اش هم سید جمال اسد آبادی است که خود در پایان عمرش از عدم نفوذ کلامش بر عامه مردم احساس نا امیدی کرد. شعار او تنها در بخشی از دانش آموزان الازهر مصر نافذ افتاد که همین جمعیت کوچک حلقه ای او پیرامون محمد عبده شکل داده و در داخل الازهر شروع به تبلیغ ارمانهای اسلام گرایانه خود کردند. مصر به علت تقابل وسیعش با غرب و به خصوص انگلیس و فرانسه با مساله غرب و هویت اسلامی بیشتر مواجه بود؛ با این حال حتی در این کشور نیز جنبش بیداری اسلامی قوی یا هویت گرایانه ای شکل نگرفت.
فلسطین؛ بزرگترین شکست جریان ساز
در این میان تنها یک اتفاق باعث خیزش جنبشهای بیداری اسلامی شد. آن اتفاق البته خیلی دیر و در قرن 20 روی داد. اشغال فلسطین همان حادثه بزرگ بود.
حوادث بعد از جنگ جهانی دوم و شکل گیری رژیم صهیونیستی چنان عظیم بود که تقریبا تا امروز بزرگترین بحران هویتی مسلمانان را شکل داده است. تقریبا هر جنبش پان عربیستی و اسلامی بعد از آن با توجه به مساله فلسطین شکل میگیرد. از شکل گیری جنبشهای ادبی نهیلیستی و نالههای شعرای سرخورده ای مانند محمود درویش گرفته تا شکل گیری جنبش افسران آزاد در مصر و رهبری جمال عبدالناصر، شکل گیری جنبشهای آزادی بخش فلسطینی، احزاب و گروههای سلفی یا جهادی، جنبش های آزدی بخش در لبنان و حتی انقلاب اسلامی همگی مساله فلسطین را مد نظر داشتند.
فلسطین؛ همان خاطره تلخ مشترک و فراموش نشدنی است
حالا مساله فلسطین فقط یک اتفاق ساده نیست. این مساله تبدیل به نماد بحران در جوامع اسلامی شده است. یک پاکستانی، یک افغان، یک ترک یا عرب یا زنگی با دیدن فلسطین به یاد شکستها و بحرانهای خود در طول سدههای اخیر میافتد. فلسطین بازتاب دهنده چند قرن سکوت، خواب عمیق و سرخوردگی مسلمین است.
شاید این امر بالذات منفی در نظرگرفته شود اما من چنین عقیده ای ندارم. در حالیکه امروز در داخل بسیاری از کشورهای اسلامی از ایران گرفته تا ترکیه و عربستان از وحدت جهان اسلام گفته میشود اما همگی نیک میدانند که مساله بازگشت به هویت اسلامی به معنای کلاسیکش شدنی نیست. امروزه دیگر یک ترک، یک ایرانی یا یک عرب خود را اولا مسلمان نمیداند. او اول یک ترک، ایرانی، پاکستانی یا عرب است و بعد مسلمان. مسلمان بودن هویت دوم او را تشکیل میدهد. این یعنی وحدت اسلامی به آن معنایی که سید قطب یا اقبال لاهوری یا حتی سید جمال اسد آبادی در نظر داشت ممکن نباشد.
در این میان، تنها فلسطین است که میتواند قلبهای مسلمانان را به هم نزدیک کند. چند خواهر و برادر را در نظر بگیرید که از هم جدا شده و هر یک در گوشه ای از دنیا زندگی میکنند. فرض کنید که این خانواده همگی یک درد مشترک داشته باشند و مثلا در کودکی مادرشان را بر اثر سرطان از دست داده باشند. این حادثه رخدادی ناراحت کننده است که همه اعضای این خانواده را به هم مرتبط میسازد. خواهران و برادران از هم جدا بوده و سالها است با هم ارتباط ندارند اما در سالروز مرگ مادرشان نوعی درد مشترک قلب همه شان را میفشارد. این درد مشترک ممکن است باعث شود آنها در این روز با هم چت کرده و یا در مورد این حادثه صحبت کنند. حتی ممکن است هیچ تماسی با هم نداشته باشند و فقط به یاد همدیگر و خاطرات کودکیشان بیفتند. همین یادآوری نوعی وحدت و ارتباط ولو ذهنی و درونی به آنها میدهد.
امروز فلسطین همان درد مشترک مسلمانان است. این درد هر ساله قلب ما را چنگ میزند. خانواده بزرگ جدا شده از عرب و ترک گرفته تا فارس و افغان در روزی که به نام فلسطین است به یاد تاریخ غمبار خود میافتند و از این طریق با همدگیر یک کل واحد را تشکیل میدهند.
این یادآوری مشترک در سال جدید رنگ و بوی جدیدی گرفته است. از پیشنهاد مضحک معامله قرن ترامپ گرفته تا ماجرای اخیر کرانه باختری رود اردن همه و همه باعث شده که مساله فلسطین مهم تر از همیشه باشد. شاید در این موارد در توان هیچ کشوری نباشد که اقدام جدی نظامی یا سیاسی کند اما صرف حرف زدن در مورد آن و یادآوری اش میتواند ما خانواده بزرگ اسلامی را دور هم جمع کند. شاید فلسطین تنها مساله ای باشد که یک عربستانی سلفی و یک شیعه ایران و یک اباظیه عمانی بر سر آن توافق داشته و در آن احساس برادری کنند.
منبع: خبر فوری
38
خوب به ما چه ربطی داره
این وحدت بر سر یک درد مشترک، چه نتایجی دارد؟ آنها را حول دشمنی مشترک گرد می آورد؟ عقب ماندگی تاریخی شان را چه کنند؟ این درد مشترک، تنها باعث ناله هایی از مظلومیت و یا گاهی حمله هایی خواهد شد. اما آیا درد واقعی جوامع مسلمان، نداشتن یک حس مشترک بینشان است یا این پرسش که چرا مسلمانان از تمدن بشری عقب مانده اند؟ مسلمانان اگر در تمدن امروزی سری میان سرها داشته باشند موضوع فلسطین هم حل خواهد شد.
ای بابا آب درکوزه وما تشنه لبان میگردیم یار درخانه ما گرد جهان میگردیم
تا مذهب ودین وخرافات حرف اول رو تومملکت بزنه همینه وبدترهم خواهیم شد الکی هم شکست روپیروزی تلقی نکنید
ما کشور خودمونو درست کنیم فلسطین پیش کش . خودمون داریم توی بدبختی زندگی میکنیم شما نگران فلسطینیا هستین .